بر جمله جهان خندد
*مریم رازانی
*نویسنده
گلواژهای است اعتدال! . نفسِ نفیس ِ سکونت، آرامی، بردباری، ملایمت، برابری[۱] … رازِ همزیستیِ هزاران گوی بی ستون در فضای لایتناهی… و نفس ِ عدالت؛ که اگر نبود، هیچ معنا در جهان نبود.
سیاوش – ایزد شهید شونده – دارد از جهان مردگان باز میگردد. زایش دوباره و رویش و برکت. «اهریمن برکت را از آب و گیاه گرفته بود و باد را از وزش باز داشته بود و درختان خشک شدند و دنیا نزدیک به نابودی بود[۲]».
میدانیم زندگی چگونه در پسِ انبوهی از حوادث تاب آورده. به سهم خود تجربه کردهایم. جشن نوروز الهام بخشِ همه فرازآمدنهایمان بوده است. در نوروز به رسم دیرین طناز میشویم. میر نوروز میگردانیم. میگذاریم سلطنت کند و به احکامش گردن مینهیم. اینجا هم اما حکم براعتدال بوده. پرواز با یک بال میسر نمیشود. از قول خواجه نظام الملک طوسی؛ وزیر مشهور سلاطین سلجوقی آمده است، به رسم ملکان عجم، در نوروز روز؛ اعمال شاه باید داوری میشد:
«شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو مینشست و میگفت بدون محابا بین من و این مرد – شاکی – داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان. چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.». این رسم تا زمان یزدگرد دوم ساری و جاری بوده است.
جشن سوری، پروردن سبزه، کوسه برنشین، آتش افروزو آتش باز، خانه تکانی، کوزه شکنی، هفت سینی (هفت سین) و مانند این همه استقبال و هم آوایی با شکوفایی و گسترده شدن خوان نعمتِ بی دریغ طبیعت است. خوانی که جماد و نامی به یک نسبت ازآن برخوردارند. شکرانه کرامتِ هستی. – یاد باد آنگاه که پاندومی و مشکلات اقتصادی بر احوال و اعیادمان سایه نینداخته بود و وطن یکپارچه به پیشواز موکب بهار میرفت.
سالی که گذشت، به واقع سالِ بد بود. کووید۱۹ بشر را به زانو درآورد و دانش او را به سخره گرفت. بسیاری را غریبانه به گورستانها کوچاند و با خاک و آهک درآمیخت. سال را به فصل (فصل کرونا) و وصل را هم به فصل تبدیل کرد. ادب و هنر را در سوگ بزرگانی نشاند که تا سالهای سال و شاید تا هرگز جایگزینی برایشان پیدا نخواهد شد. بیشترین صدمه اما بر پیکر «مالکیت مشترک» وارد شد و تخریب محیط زیست شقاوتمندانهترین شان بود. آتشسوزی جنگلها، سیاستهای غلط آبرسانی، زمینخواری، کوهخواری… – چندین هموطن جوان و عاشق جان بر سر خاموش کردن آتشهایی گذاشتند که میشد با در اختیار گذاشتن ابزار و وسایل مناسب، به آسانی بر آن فائق آمد- اشیای موجود در برخی موزهها به سرقت رفت، میراث فرهنگی در معرض تاخت و تاز عوامل سودجو قرار گرفت و خانههای بومی بر سر ساکنان آن خراب شد. صدمه بر مالکیت مشترک، احساس نا امنی به وجود میآورد. ناامنی مادر همه خشونتهاست. آنکه تکبر و نخوت و شهوت مال دارد، خشونت را بر زمین اعمال میکند و آنکه دستش از همه جا کوتاه است، بر جان خود و عزیزانش یورش میآورد. امید و اعتماد کالایی نیست که بتوان در بازاری خرید. میتوانیم و باید بی هراس از (حادثه جهان زاینده)[۳] پا به آن سوی سال بگذاریم. به شرط آنکه مثل طبیعت صادق و عادل باشیم. مثل نوروز که برابری رکن رکینِ آن است. هفت سین به رغم فاصله طبقاتی در همه سفرهها یکسان است. دعای تحویل سال یکی است. سبزه در هر ظرف و به هر شکل، سبز است. باد بهاری ابرها را به دوش میگیرد، به این سو و آن سو میبرد و میباراند. شاید منشاء دید و بازدیدهای آغاز بهار همین باشد. بشر پیوندی دیرسال با طبیعت دارد. بسا گستردن خوان نوروزی را هم به تقلید از (فرش زمردین)[۴] در آئین آورده. از چشمه که زیر پای همگان جاری میشود، شکوفه که بر سر همه میبارد، شبدر و بنفشه و پونه و هزاران گیاه خودرو که انحصار نمیپذیرند و آواز پرندگان که شعر میشود در جان شاعران از ایران تا خاورمیانه و آسیای میانه و قفقاز و شبه قاره هند و بالکان و… «از لاله همی لعل کند کبکِ دری پر/ وز سبزه همی سیرکند زاغ سیه بال. از ناله قمری نتوان داشت سحرگوش / وز غلغل بلبل نتوان داشت به شب حال »[۵]. «دشت و دمن و صحرا از لاله چراغان است/ بلبل به چمنزاراست، نوروز مبارک باد»[۶]. هر جا هم که سایه ناساز ارادهای بر صبغه خاص نوروز افتاده و کسانی قصد کردهاند آن را به تملک درآورند، شاعر از بیم مصادره به زبان طعن و طنزبه مقابله برخاسته است. شعر طنز «عید نوروز» ایرج میرزا «… نه پدردوست داردش نه عمو/ نه کسی عیدی آورد براو» نمایانگرهمین ایستادگی شاعرانه است.
بی شک پاندمی (همه گیری) کرونا – به ویژه اگر برطرف شدن آن به طول انجامد- بسیاری از عادات را تغییر خواهد داد. رعایت فاصله اجتماعی و پروتکلهای بهداشتی و برخی قیود دیگر رفته رفته به عادت تبدیل میشوند. همهگیری طاعون در ایران برخی عادتها و توهمات نظیر دعاهای خاص و طلسم و جادو را به دنبال آورد که تا امروز بهرغم پیشرفتهای شگفت انگیز پزشکی به حیات خود ادامه داده و هنگام شیوع کرونا و ناتوانی ابتدایی بشر در برابر آن، جانِ دوباره یافتند و فجایعی هم به بارآوردند. رسوم اما چنین نیستند، نوروز قدمتی حداقل سه هزار ساله دارد. اوج کمال همنشینی انسان با طبیعت و میراث معنوی ایران و بیش از ده کشور دنیاست. هزاران سال به یاری هماهنگی و تعادل بالیده و انسان – متأسفانه – هیچ ازآن نیاموخته. «گلها چو میان بندد، بر جمله جهان خندد.»[۷]. بیاموزیم و دعا کنیم؛ «منش بد شکست بیابد، منش نیک پیروز شود، دروغ شکست بیابد، راستی برآن پیروز شود.». شاید هنوز دیرنشده باشد. نوروز خجسته.
[۱] لغتنامه دهخدا
[۲] از قول زادویه ( از افراد بلند پایه دراواخردوران ساسانی)
[۳] دیوان شمس (رباعیات)
[۴] دیباچه گلستان سعدی
[۵] فرخی سیستانی
[۶] نجیب برید شاعرافغان
[۷] مولوی دیوان شمس