حرمت حریم

0

*محمد افشار

*فعال فرهنگی

لغت‌نامه دهخدا در مورد واژه حریم چنین می‌گوید: «چیزی که آن را حمایت کنند و جنگ کنند بر آن». فرهنگ معین نیز این واژه را چنین شرح می‌دهد: «مکانی که حمایت و دفاع از آن واجب باشد».

امروز اگر بخواهیم مشکلات فردی و اجتماعی را فهرست کنیم، احتمالا حفظ نشدن حریم، حضور پررنگی در فهرست انتخابی هر کسی خواهد داشت. نتیجه احترام گذاشتن به حریم هر چیز حفظ حقوق آن است، در واقع مشکلات زمانی بیشتر شد که حقوق انسان‌ها، شهرها‌، آثار باستانی و مانند این را رعایت نکردیم و به حریمشان احترام نگذاشتیم. نکته مهم‌تر در این میان، صاحبان حریم‌ها هستند. یک روی سکه این مشکلات، کسانی‌اند که برای حفظ حریمشان تلاش نکردند. در توضیحات لغت‌نامه‌ها دیدید که انسان را برای حفظ حریمش به جنگ تشویق می‌کنند. چرا برای حریم تا جنگ و کشته شدن هم باید پیش رفت؟ چون این حریم است که به انسان، داشته‌هایش و شخصیتش هویت می‌دهد. انسان‌های بسیاری در طول تاریخ برای کشور، قبیله و خانواده‌شان در جنگ و نزاع کشته شده‌اند چراکه موجودیت هویت شخصی و جمعی‌شان را با شکسته شدن حریم در خطر می‌دیدند. پس برای حفظ حریم تا گذشتن از جان هم می‌توان رفت.

امروز که با دشمن خارجی روبرو نیستیم، رفته رفته در مورد حفظ حریم‌ها دچار آسان‌گیری شدیم و انگار حفظ حریم‌ها دیگر آن‌چنان دغدغه شهروندان نیست. این آسان‌گیری نمودهای کوچک و بزرگ دارد. یکی از موارد مهم حریم‌گذاری شده در قانون، میراث فرهنگی ثبت شده است. هر خانه یا بنای ثبت شده در شعاع و ارتفاعی مشخص حریم دارد و کسی نمی‌تواند در این حریم دخل و تصرف کند. قانون این نکته را به ما می‌گوید اما در واقعیت نیز چنین است؟ حریم میراث فرهنگی برای ما حرمت دارد؟ خوب که نگاه کنیم خیر. گذشته از کارهای سودجویانی که حاضر نیستند ارتفاع یک طبقه آپارتمان را برای حفظ حریم ثبت ملی کم کنند، ما شهروندان با حریم میراث فرهنگی چه می‌کنیم؟ چند سالی است که هنگام نوروز، شهرداری همدان المان بزرگی در میدان آرامگاه بوعلی قرار می‌دهد. این یک دخل و تصرف بزرگ در حریم اثر ثبت شده ملی است که از قضا نماد شهر هم هست. رفتار ما شهروندان با این اتفاق چگونه است؟ بدون کوچک‌ترین اعتراضی تنها برای گرفتن عکس صف می‌کشیم!

موارد نقض حریم و مصائبش بسیار است، حریم رودخانه و جاده  که شرح مشکلات ایجاد شده هر کدام مثنوی هفت من کاغذ می‌طلبد. اما این مصیبت آن‌چنان بزرگ شده که در وهم هم نگنجد. چند سالی است در این شهر به حریم و استقلال شهرهای کوچک و روستاها هم احترام گذاشته نمی‌شود. هر روستا و شهری و هر مکانی هویتی دارد که مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده این هویت، حریم آن است. در روند رشد، ممکن است روستا به شهرکوچک یا شهرکوچک به شهری بزرگ تبدیل شود اما مگر ممکن است یک روستا یا شهر به محله‌ای در شهر دیگر تبدل شود؟ هویت، تاریخ و پیشینه اینان چه می‌شود؟ مگر می‌شود تنها به صرف نزدیک بودن به شهری بزرگ حریم تاریخی شهرها و روستاهای کوچک را شکست!؟ مشکلات جمعیتی و معیشتی این تصمیمات بر کسی پوشیده نیست. اما تاریخ، فرهنگ و هویت جمعی و مکانی، نکاتی نیستند که با تصمیمات یک‌شبه و بی‌منطق زیر سوال بروند. هر مکانی به بلندی تاریخش برای خود هویت و حریم ساخته و حالا این بی‌احترامی به حریم شهرها و روستاها هویت تاریخی‌شان را هدف قرار داده است.

با این منطق که کلان‌شهر شدن را فضیلت می‌داند، باید تمام انسان‌های کره زمین در یک نقطه تحت یک هویت، فرهنگ و زبان واحد زندگی می‌کردند. این همه تنوع در فرهنگ و هویت نیز نباید به وجود می‌آمد. چنین تصمیماتی دهن‌کجی به تاریخ ماست و هویت ما را نشانه می‌گیرد. نیاکان ما در طی قرن‌ها دست به ساخت این مکان‌ها زده‌اند و در طی این سالیان فرهنگ و هویت پیرامون این شهرها و روستاها شکل گرفته است. روا نیست با تصمیمات عجولانه و بی‌منطق چنین روند تاریخی را از بین ببریم و فرهنگ و تمدن خود را نابود کنیم.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.