خاطرهای از زندهیاد غیور
*علی جهانپور
*نویسنده و پژوهشگر
آقای غیور از اساتید بزرگ دبیرستان ابنسینا بودند که ریاضی تدریس میکردند. ایشان آنقدر قاطع و جدی بودند که به غیر از تعلیم و آموزش درس ریاضی، مطالب دیگری از ایشان به یاد شاگردانش نمانده است، اما آن روز با بسیاری از روزها فرق داشت.
آن روز یکی از روزهای اردیبهشت ماه بود و من دانشآموز سال چهارم دبیرستان ابنسینا بودم. آقای غیور مطابق معمول وارد شدند و شروع به تدریس درس جدید کردند، از برنامههای همیشگی وی پس از تدریس این بود که یک ربع آخر زنگ را از دو نفر از دانشآموزان، درس جلسه قبل را سؤال میکرد.
اما آن روز پس از تدریس درس جدید گفت: بچهها امروز از کسی سوال نمیکنم، چون چند نفر از دانشآموزان اهل هنر و ادبیات در این کلاس هستند و امروز هم سالگرد ملک الشعرای بهار است، پس خوب است کمی درباره بهار صحبت کنیم.
ایشان گفت: بهار بیماری سل داشت و در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شد و عاقبت بعد از چند روز بر اثر همان بیماری دار فانی را وداع گفت، پس از اینکه او را به سردخانه منتقل کردند از زیر بالش او برگه کاغذی پیدا کردند که آخرین غزلش را در آن نوشته بود. این غزل به گونهای طرز فکر و اندیشه و احساس اجتماعی او را همراه با درد جانکاه سل بیان میکرد. سپس با آهنگی حزین شعر را برایمان خواند.
بگـرد ای جـوهـر سیـال در مـغـز بهـار امشـب
سرت گـردم، نجـاتم ده ز دسـت روزگار امشب
بـر ِ یـاران تـرشـروی آمـدم زیـن تلخکامیهـا
زمستـی خنـده شیرین به رویم برگمار امشب
ز سـوز تـب نـمـینالـم، طبیبـا دردسر کم کن
مـرا بگـذار بـا انـدیشـه یـار و دیـار امشب
هـزاران زخـم کـاری دارم انـدر دل ولـی هر دم
ز یـک زخـم جگـر تـرسانـدم بیمار دار امشب
شب هجرانم از جان سیر کرد ، آن زلف پر خم کو
کـه در دامـانش آویـزم بـه قصد انتحار امشب
اگـر نـالـد بهـار، از زخـم دل نالـد نـه زخـم سل
پرستاران چه میخواهید از این بیمار زار امشب
پس از خواندن غزل اشکهایش جاری شد و در همین هنگام هم زنگ کلاس به صدا درآمد و این احساس زیبا و روح لطیف برای ما که تا آن روز دبیران ریاضی را افرادی عبوس، بیاحساس و بیذوق میپنداشتیم، به قدری زیبا و تأثیرگذار بود که هنوز هم پس از گذشت پنجاه سال این شعر را به خاطر دارم و هر وقت آن را میخوانم و یا در جایی خوانده میشود، ناخودآگاه به یاد این معلم فرهیخته میافتم و از خداوند برای او آمرزش الهی و آرامش ابدی مسئلت میکنم.