رابطه شادمانی با سلامت روان

0

*حسین زندی

*سردبیر

انسان یک موجود اجتماعی است. او در این اجتماع نیازهایی نیز دارد؛ از جمله رابطه. به سخن دیگر، آدمی به رابطه اجتماعی زنده است و رابطه با هم نوع از بهترین نوع ارتباط است. از دیگر نیازهای این موجود شادی و شادمانی است. همان‌طور که انسان نیاز به گریه دارد، چندین برابر نیاز به گریه، به خندیدن و شادی‌کردن نیز نیازمند است. به دیگر سخن، در کنار غم‌ها و عزاداری‌ها، شادی نیز لازم است، اما انسان ایرانی، امروز به این نیاز چقدر توجه داشته است؟ اگر برخی شهروندان از ضرورت پرداختن به شادی و شادمانی سخن می‌گویند، اما مسئولان امور مملکتی کمترین توجه را به این مقوله داشته‌اند. شادمانی خود به بستر و ابزار نیاز دارد، اما در کشور ما نه به بستر و زیرساخت‌ها توجه شده است، نه از ابزارها به درستی استفاده شده است. رویکرد مسئولان ما غم‌محوری است و باوری به شادمانی در بستر جامعه ندارند.

شاید دوست بدارید :

نه‌تنها به زیرساخت‌هایی مانند ایجاد سالن کنسرت و تئاتر و مراکز تجمع مانند جشنگاه‌ها و فضاهایی که مردم بتوانند نیازهای خود را در این زمینه ارضا کنند، توجه نمی‌شود، بلکه به ابزارها مانند ساز و موسیقی نیز نگاه بدبینانه یا دوگانه دارند. اگر در شهری مانند همدان چند فضا مانند استادیوم وجود داشته باشد تا شهروندان بتوانند در مناسبت‌ها و جشن‌های مختلف گرد هم بیایند و با شادمانی و پایکوبی از رنج‌ها و سختی‌های روزمره خلاص شده و با همنوعان خود روبه‌رو شوند، مسلما کمتر به آسیب‌های اجتماعی روی می‌آورند، اما آیا در شهری مثل همدان چنین فضایی وجود دارد یا چنین اجازه‌ای به شهروندان داده می‌شود؟

مسئولان در همه امور خود را قیم مردم می‌دانند و حتی اجازه شادی و شادمانی را به مردم نمی‌دهند. وقتی تنها در عزاداری‌ها اجازه گردهمایی وجود دارد، مسلماً بخشی از نیازهای نادیده گرفته‌شده و سرکوب شده آن‌ها در جای دیگری به شیوه ناگوار‌تری نمود پیدا می‌کند.

با رشد فناوری و مدیریت غلط اجتماعی در جامعه افراد به سمت فردگرایی رفته و از جمع گریزان شده‌اند؛ در نتیجه، روابط حتی در خانواده‌های مسئولان و مدیران ارشد بسیار ناپایدار و شکننده است به همین دلیل آمار افسردگی، پرخاشگری و خودکشی امروز بیش از گذشته رخ نموده است. یکی از راه‌های مبارزه با چنین پدیده‌ها و آسیب‌هایی در جامعه توجه و گرایش به شادی و شادمانی است، بنابراین به نظر می‌رسد و زمان آن رسیده که مسئولان بستر و فضای سوق دادن مردم به سمت شادمانی را فراهم کنند و در برنامه‌ریزی‌ها به این نکته توجه ویژه داشته باشند.

امروز جامعه در زمینه افسردگی، پرخاشگری و خودکشی به بحران رسیده است و این بحران نتیجه سخت‌گیری‌های غیرعلمی و غیرمنطقی مسئولان بوده، بنابراین وقت آن رسیده که از خر شیطان پائین آمده و مردم را به حال خود رها کنند تا به نیازهای مغفول مانده بپردازند و با ابزار شادمانی سلامت روان خود را دریابند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.