زیرساخت فروریخته

0

*وصال جواهری

یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های هر کشوری آموزش‌و‌پرورش آن است که در ایران توجه بسیار کمتری به آن می‌شود. یکی از مشکلات اساسی آن کنکور است؛ آزمونی که برمبنای درس‌های تخصصی دانش‌آموزان را قوی و ضعیف می‌نامد. خیلی از این دانش‌آموزهای ضعیف در حرفه دیگری مستعد هستند، اما در رفتن به دانشگاه تخصصی آن رشته موفق نمی‌شوند. در کشورهای توسعه‌یافته، این آزمون جایگاهی ندارد و دانش‌آموزان را نسبت به علایق و استعدادهایشان به دانشگاه می‌فرستند، آن‌جا با سخت‌گیری و تمرین‌کردن بر روی آن حرفه استعدادها را پرورش می‌دهند و افرادی متخصص تحویل جامعه می‌دهند. کنکور فشار روانی زیادی به ما دانش‌آموزان کنکوری وارد می‌کند، به طوری که برخی افراد نمی‌توانند این فشار را تحمل کنند و خودشان را از ساختمانی که قرار بود، مهندس آن باشند به پائین پرتاب می‌کنند و یا برخی دیگر با قرصی که رویای ساخت آن را داشتند، خودکشی می‌کنند. کسانی که پشت کنکور می‌مانند، مجبورند دوباره آن درس‌ها را بخوانند. آن‌قدر این صفت پشت کنکوری، برای ما زجرآور است که باعث می‌شود، خیلی وقت‌ها از درس‌خواندن پشیمان شویم.

پسران پشت کنکوری تنها دوبار می‌توانند، شانس خود را برای قبولی در دانشگاه امتحان کنند وگرنه باید به سربازی بروند و از درس‌های کسل‌کننده به برجک‌های افسرده کننده پناه ببرند.

آموزشگاه‌ها و افرادی هستند که اجازه حذف کنکور و جایگزینی آن با روش‌های استعدادیابی را نمی‌دهند، مافیای کنکوری که سالانه پول زیادی را از طریق برگزاری کنکور به جیب می‌زنند و قدرت بالایی نیز در سازمان‌ها دارند، به دلیل منافع خود اجازه حذف کنکور را نمی‌دهند و برای آن‌ها فرقی نمی‌کند، دانش‌آموزی که از نظر مالی ضعیف است، نمی‌تواند کتاب‌های تستی که قیمت‌های آن به هفتصد هزار تومن نیز  رسیده است، بخرد. اما اگر بخواهیم آینده این خاک را روشن‌تر ببینیم باید با این افراد برخورد جدی داشته باشیم. در سال ۱۴۰۱ بخشنامه‌ای آمد و در آن بخشنامه قوانین جدیدی برای کنکور بنا نهاده شد، اما تا چند ماه پیش سازمان سنجش تکلیف خود را نمی‌دانست. یک بار اعلام می‌کرد که این تغییرات در سال ۱۴۰۲ اعمال می‌شوند و بار دیگر می‌گفت این تغییرات برای سال ۱۴۰۳ است و این تغییرکردن تصمیم‌ها فشار بیشتری به کنکوری‌ها وارد می‌کرد. تغییراتی که اعمال شد شامل حذف دروس تخصصی، برگزاری کنکور دوبار در سال یک بار در تیرماه و دیگری در دی و قوانین دیگر که به گفته برخی کارشناسان به نفع دانش‌آموزان و به گفته دیگر کارشناسان به ضرر دانش‌آموزان است. به دلیل این‌که دانش‌آموزان سال دوازدهم هنوز کتاب‌های این پایه را تمام نکرده‌اند و مجبوران در کنکور شرکت کنند، از طرفی به نفع آن دسته از افراد است که از رفتن به دانشگاه در آزمون تیرماه ناتوان بودند و با امتحان‌کردن مجدد شانس خود در کنکور دی‌ماه، مدت زمان کمتری را نسبت به سال های قبل پشت کنکور می‌مانند.

مهاجرت‌کردن، سرانجام خیلی از این دانش‌آموزان می‌شود برخی که از قبولی در کنکور ناتوان می‌مانند، رفتن را بر ماندن ترجیح می‌دهند، برخی دیگر نیز که در دانشگاه نخبه محسوب می‌شوند آن‌قدر آینده کاری خود را در این کشور تاریک می‌بینند که به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند.

اگر به صورت جزئی‌تر مشکلات نظام آموزش‌و‌پرورش را بررسی کنیم، به مشکلات زیادی برخورد می‌کنیم از نیمکت‌های غیراستاندارد گرفته تا ساعت شروع مدارس که ذهن در کمترین بازدهی خود قرار دارد. معلم‌هایی در مدرسه داریم که برخی از آن‌ها نحوه برخورد با نسل ما را نمی‌دانند و حوصله آموزش‌دادن به دانش‌آموزان را ندارند اگر با گزینش‌های اصولی و تخصصی بتوانیم مدرسان جوان و با انگیزه را به کادر آموزش‌وپرورش . اضافه کنیم بازدهی دانش‌آموزان بسیار بالاتر می‌رود. جدا از بخش آموزش که ایرادهای بسیاری دارد به بخش پرورش هیچ اهمیتی داده نمی‌شود و این فقدان، خطر بسیار جدی است برای نسلی که آینده‌سازان این کشور هستند. اگر در مدرسه از اول ابتدایی تا پایه دوازدهم متوسطه دوم را تنها یک زنگ به آموزش‌دادن مهارت زندگی به ما اختصاص می‌دانند هنگامی که وارد جامعه می‌شدیم به مشکلات کمتری در هنگام برقراری ارتباط با افراد درون آن جامعه برخورد می‌کردیم. از اول ابتدایی تا سال دوازدهم مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتیم تا به بزرگترین غول این نظام آموزشی یعنی کنکور رسیدیم با وجود تمام فشارهای روانی این راه را ادامه می‌دهیم تا آینده ایران را روشن‌تر بسازیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.