*سید محمدجواد حسینی مرصع
*کنشگر مسائل شهری و معماری
«توسعه پایدار» ابرواژه امروز بسیاری از متون و منابع و توصیههای شهرسازی است. لزوم توجه به توسعه شهر از مسائلی بود که با رشد روز افزون شهرها بعد از انقلاب صنعتی مطرح شد. توجه به رشد اقتصادی شهر اولین نمود توسعه بود که نگاه بسیاری از برنامهریزان را به خود معطوف کرد. ایجاد ثروت و بالا بردن درآمد و کسب سود حداکثری برای توسعه شهر امری بدیهی و آشکار است که در صورت تحقق امکانات لازم را به منظور هرچه بهتر انجام شدن برنامههای توسعه شهر در اختیار برنامهریزان و تصمیمسازان میگذارد. اما تکامل مسئله توسعه شهر در دهههای هفتاد میلادی به بعد توجه به توسعه اجتماعی در کنار توسعه اقتصادی امری ضروری مطرح کرد. با توسعه اقتصادی برخی شهرها و بیتوجهی به توازن و تعادل گردش سرمایه و توزیع عادلانه فرصتها و ثروتهای شهری موجب بروز مشکلات و نارضایتیهای اجتماعی در شهرهای مذکور شد به طوری که گسترش این مشکلات نظریهپردازان شهری را به تجدید نظر اساسی در روشهای برنامهریزی واداشت. برنامهریزی سنتی نگاهی از بالا به حل مسائل شهری داشت و این شیوه از نگرش عمدتا در خدمت سرمایهداران و نظام سرمایهداری بود اما با تحولات تاریخی و سیاسی در دوره پسامدرن برنامهریزان توسعه اقتصادی را در کنار توسعه اجتماعی و با توجه به مشارکت افراد در نظام برنامهریزی و دخالت دادن شهروندان در تصمیمگیریهای آتی شهر مطرح کردند. توسعه همه جانبه به اینجا ختم نشد و توجهات زیست محیطی که گریبان شهرهای پررونق و بزرگ را گرفته بود به تدریج به آنقدر بغرنج شد تا شهرسازان و برنامهریزان شهرها را به فکر اضافه کردن توسعه زیست محیطی به مسئله توسعه فرو برد. از این پس بود که پارادایم توسعه پایدار به معنی توجه همه جانبه به مسائل اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی مطرح شد.
امروزه در بسیاری از شهرهای کشورهای در حال توسعه مسائل شهری در ابعاد اقتصادی دچار مشکلات اساسی هستند و همانطور که یاد شد توسعهنیافتگی در یکی از ابعاد توسعه تاثیر مستقیمی بر ارکان دیگر آن دارد. برای مثال در صورتی که شهر و شهروندان از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردار نباشند باید منتطر مشکلات اجتماعی چون طلاق، مهاجرت، فقر، بزه، اعتیاد و مانند این باشیم و حتی این توسعهنیافتگی میتواند در ابعاد زیستمحیطی چون تخریب باغات و زمینهای مرغوب کشاورزی، آلودگی آب و هوا و مانند این نمود پیدا کند. بنابراین توسعه اقتصادی در این شهرها باید از بنیادیترین برنامههای تصمیمسازان باشد. اما توسعه اقتصادی با توجه به شرایط بومی و منطقه میتواند اشکال مختلفی به خود بگیرد و پیچیدن نسخهای واحد برای شهرها و مناطق مختلف احتمال ناموفقشدن را در پی خواهد داشت.
شهر همدان با توجه به موقعیت تاریخی و جغرافیایی و اقلیمی خاص خود دارای ظرفیتهای بسیاری برای رشد و توسعه است و برنامهریزی در جهت ارتقای موقعیت اقتصادی این شهر میتواند به سرمایهسازی و سرمایهگذاری در این شهر منجر شود و از آنجا که توسعه پایدار این شهر مانند سایر شهرها در گرو توسعه اجتماعی و توسعه زیست محیطی است باید در برنامهریزی و اجرای برنامهها به ابعاد مذکور توجه کامل شود. اما متأسفانه با اینکه در سخنرانیها و بنرها و بیلبوردهای شهر بهکارگیری لفظ توسعه پایدار برای شهر همدان بسیار مورد استفاده قرار میگیرد اما در عمل توجه به مشارکت شهروندان در تصمیمگیریهای شهر، عدالت شهری در توزیع امکانات و فرصتها، خدمات و نیز جلوگیری از تخریب باغات و زمینهای کشاورزی، توسعهنیافتن مناسب حمل و نقل عمومی برای جلوگیری از آلودگی هوا، توجه به مناظر طبیعی و دستکارینکردن طبیعت حومه شهر و مانند این در کنار کمبود سرمایهگذاری در صنایع پاکی چون صنعت گردشگری و توجه ناکافی به مناطق تاریخی و با ارزش شهر توسعه اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی شهر همدان را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین برای رسیدن به توسعه پایدار شهر همدان به توجه بیش از پیش مسئولان شهری به این عوامل نیاز است تا شاهد شکوفایی همه جانبه و مانای ظرفیتهای این شهر باشیم.