میمنت خانم

رابطه فال‌گیری و تازه به دوران رسیدگی

0

*مریم رازانی

*نویسنده

مدت‌هاست قشر تازه نفس و تحصیلکرده‌ای با عنوان فال‌بین و پیشگو و عناوینی از این دست، عمدتا در میان اقشار مرفه و به اصطلاح بالادست جامعه و نیز درفضای مجازی پدیدار شده و به شهرت و ثروت انبوهی رسیده‌اند. در این نوشتار کوتاه به برخی از آسیب‌های اجتماعی ناشی از وجود و حضور این قشرِ نسبتا نوظهور در جامعه پرداخته می‌شود.

عمده عواملی که زمینه استفاده از باورهای خرافی مردم را فراهم می‌کند، نیازهای اصلی و بدوی متعددی است که برآورده شدن شان به هر دلیل، از جمله شرایط اقتصادی فعلی، ناممکن می‌نماید. اگرچه توسل به دعا و جادو و رمل و مانند این از گذشته‌های خیلی دور و در جوامع مختلف وجود داشته، اما در زمان حاضر که کمبودها اقشار متوسط و حتی بالاتر را به نوعی در مضیقه قرار داده‌اند، رشد شگفت انگیزی پیدا کرده است. هیچکدام از این خودفریبی‌ها و متوسل شدن‌ها اختراع مردم عادی نیست. این مردمان فقط می‌خواهند زندگی نسبتا راحتی داشته باشند. کم نیستند افراد و خانواده‌هایی که به کرّات و در صفحات متعدد، عریضه و درخواست خطاب به نمایندگان شان می‌نویسند یا در مسیر سفرهای استانی مقامات، خود را به منظور طرح  مشکلات، جلوی خودروهای آنان می‌اندازند. – امری که متأسفانه شواهد تاریخی فراوانی دارد – اما با همه تلخی، تا حدودی منطقی و پذیرفتنی است. دستکم از پیچیدن نامه و انداختن به چاه، یا بستن به درخت مراد منطقی‌تر است. این بن‌بست‌های ناگزیر، از شش جهت راه را بر طفیلی‌های گونه‌گون می‌گشاید و پای آنان را به حریم انسان‌های بی‌گناه باز می‌کند. عموما هم روان‌شناسانه و با ادعای زدودن خطاها و گناه‌های ناکرده آدم‌ها به حریم شان وارد می‌شوند. وقتی انسان خود را گناهکار بداند، همواره و ناآگاهانه، منتظر مجازات بوده و برای فرار از آن به نیرویی فراتر از دانشی که ندارد، چنگ می‌زند. دم دست‌تر از همه، به فریبکارانی که برای تاراج تتمه هستیِ مردمانِ ناآگاه و دچار، با  وِرد و دعا و جادو بر در کوخ‌های آنان ایستاده‌اند. به میمنت خانم و میمنت آقاهایی که مثل جغد در هنگام رعد، برق، زمین لرزه، خسوف، کسوف، پیسی، مرض، وهزار بلای آسمانی و زمینی دیگر پیدا می‌شوند، و چون در آن گیرو دار کسی به دلایل وجودی آن‌ها فکر هم نمی‌کند، بی‌وقفه و بی‌هیچ معجزه‌ای، از خاص و عام خوش آمد می‌گیرند. (در ارتباط با صدای جغد این باور وجود دارد که اگر جغد گریه کند، خوش است و اگر خنده کند بد یمن. و با شنیدن صدای وی می‌گویند میمنت خانم خوش آمدی.).  شخصی ادعا می‌کند فلان خیّر یا عالم روحانی (فرق نمی‌کند چه کسی. هرچه به روزتر، قابل باورتر)،  به خوابش آمده و معجزه‌ای برای او صورت داده است. حال برخود واجب می‌داند آستین بالا زده، مقبره ای درخور یک معجزه گر برای آن خیِّر بسازد تا دیگران نیز با نذر و نیاز، از فیض و کرامت او برخوردار شوند. ظاهرا با یکی دوتن از این دغلکاران برخورد قانونی هم شده، اما به هیچ‌وجه کافی نیست چون مثل هرزه گیاه درهرگوشه و کنار، سربرآورده‌اند. دلیل موفقیتشان هم همانا سست شدن ایمان مردم و از دست رفتن اعتماد به خود و به نظام هستی، در پی ِتبعیضهای به غایت ناروا و تقسیم ناعادلانه ثروت است. این معجزه گران از احقاق حقوق‌های عقب‌مانده تا رفعِ مسئولیت‌های تضامنی و ایجاد اشتغال و تأمین وام کم بهره و درمان مرض‌های لاعلاج و یافتن داروهای گرانقیمت و پیدا کردنِ اموال سرقت شده … و به تازگی، شفای کرونا را جمیعا به عهده می‌گیرند. حتی لازم نیست فرد مورد حمایت برای حل مشکل خود زحمتی بکشد یا از جایی که نشسته تکان بخورد. فقط باید تسبیح بگرداند، چهارگوشه دعا را در آبِ لیوان بزند و بخورد، در شیک‌ترین حالت به فنجان قهوه زُل بزند، و هرچه را که در توان دارد یا بتواند قرض کند، برای برآورده شدن حاجت به نماینده حیّ و حاضرِ معجزه‌گر تقدیم کند. در همه موارد هم رمّال و رمّاله‌ها در طرفهٌ العینی ناپدید می ‌وند. پس از آن شخص می‌ماند و روانِ دست خورده و غرور پایمال شده و البته بدهکاری‌های تازه. فاجعه عظیم‌تر اما پروراندن گروهی از (نو رمّالان) ِ تحصیلکرده، دانشگاه رفته، و به اصطلاح آپدیت شده، توسط اقشاری است که در پی نابسامانی‌های اقتصادی سال‌های اخیر یکباره صاحب ثروت‌های هنگفت شده‌اند، از آن‌جا که این گروه از ثروتمندان از نظر فرهنگی گاه در پائین‌ترین سطح قرار دارند، راهی جز به باطل، برای هزینه کردن پول‌های بادآورده نمی‌شناسند. اگر جز این بود و اگر تنها یک درصد با نیازهای اساسی کشور آشنا بوده و درکی از مفهوم بشریت می‌داشتند، در زمانی اندک، هزاران واحد تولیدی کوچک و بزرگ برپا و یا احیا می‌شد و ده‌ها هزار نفر از بیکاری و مصائب ناشی از آن نجات پیدا می‌کردند. اکثر این درآمدهای یکهویی و نجومی صرف خرید لباس‌های مارک خارجی، ساعت و موبایل‌های گران‌قیمت، لوازم آرایش وارداتی، جراحی‌های پلاستیک، پیکرتراشی، استخدامِ گردن کلفت‌های خوشپوش تحت عنوان محافظ، سفرهای نمایشی، جهیزیه‌ها و سیسمونی‌های میلیونی و میلیاردی و به ویژه چشم و هم‌چشمی می‌شود که منبع اصلی و چشمه زاینده درآمد نو رمّالان بوده و کثرت بی حدِّ این جماعت را باعث می‌شود. شیوه کثیف پولشویی را اگر کنار بگذاریم، در بهترین حالت، این متمکنانِ تازه به دوران رسیده به منظورکسب سود و افزایش سرمایه، دست به افتتاح فروشگاه‌های بزرگ یا ساخت برج  و مجتمع‌های آپارتمانی می‌زنند که از دیدگاه جامعه‌شناسانه تفاوتی با سرمایه راکد ندارد زیرا توده محروم به عنوان مصرف‌کننده عمده، نه قدرت خرید لوازم لوکس و نیازهای درجه دوم را دارد و نه توان خرید یا حتی اجاره آپارتمان‌های احداثی را. به همین سبب اغلبِ فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای با کمترین خریدار مواجهند. خانه های خالی هم به تناسب و به موازات افزایش نرخ ارز و طلا، بین سازندگان و همپالکی‌های شان خرید و فروش و دست به دست می‌شود. از سوی دیگر حاشیه‌نشینی و کَپَرنشینی چون زخم و تاولی ناسور بر پیکر شهر و کشور می‌نشیند و زباله‌گردی و کهنه‌پوشی و کهنه‌فروشی و تخلفات گونه‌گون، استقلال ذاتی انسان‌ها را در تیررس قرار می‌دهد. وام‌های حمایتی پرداختی به  کارمندان جزء، بازنشستگان، مستمری بگیران و حتی افراد تحت پوشش بهزیستی و مانند این هم عملا دردی از جامعه دوا نمی‌کند زیرا مستقیما به جیب صاحبان همان فروشگاه‌های خلوت واریز می‌شود و در حقیقت ضررهای آنان را جبران می‌کند. بسیاری از کاسبان جزء درگیرو دارِ این گردش‌های مالی ناروا ورشکست شده یا به دامن فقر افکنده می‌شوند. محصولات کشاورزان بی‌خریدار می‌ماند و در زمین می‌پوسد، پیر و جوان و شاغل و بازنشسته اگر وسیله نقلیه‌ای داشته و شانس هم آورده باشند، مسافرکش شده و رانندگان تاکسی‌ها را به ناگزیر در مضیقه قرار می‌دهند. زنان بی‌سرپرست و بدسرست را هم که همه می‌دانیم…  برای زدودن این مصائب از پیکر میهن، باید پیش از آن که کرامت انسانی انسان از دست برود، چاره‌ای اندیشید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.