نگاهی به تاریخ کنگاور در دوره مشروطه

شهر کنگاور در حد فاصل دو شهر همدان و کرمانشاه،  بر سر شاهراه قدیمی ری )تهران)- بغداد قرار دارد که از قدیم الایام از جمیع جهات به دو دلیل عمده همواره معروف و با اهمیت بوده است؛ یکی موقعیت سوق الجیشی منطقه و وجود کاروانسراها و معابر مختلف ارتباطی و دوم معبد آناهیتا که مورد ستایش و احترام ایرانیان باستان بوده است.

0

*فاطمه گودینی

*دانش آموخته رشته تاریخ  ایران مقطع کارشناسی ارشد

شهر کنگاور در حد فاصل دو شهر همدان و کرمانشاه،  بر سر شاهراه قدیمی ری )تهران)- بغداد قرار دارد که از قدیم الایام از جمیع جهات به دو دلیل عمده همواره معروف و با اهمیت بوده است؛ یکی موقعیت سوق الجیشی منطقه و وجود کاروانسراها و معابر مختلف ارتباطی و دوم معبد آناهیتا که مورد ستایش و احترام ایرانیان باستان بوده است.

قدمت کنگاور براساس یافته‌های باستان‌شناسی و آثار مکشوفه در آن به دوره «مادها» می‌رسد و بی‌گمان نزدیکی به هگمتانه نیز در آبادانی و رونق آن تأثیر مستقیم داشته است اما در دور‌ه های بعدی تاریخی تا قبل از حمله اعراب به ایران، شهرت و اهمیت کنگاور مدیون معبد آناهیتاست هر چند محققین مورخین درباره تاریخ ساخت آن اختلاف نظر دارند اما اکثریت آنها، بنای مزبور را متعلق به دوره اشکانی می دانند.

لویی واندنبرگ معبد آناهیتا را یکی از شکوهمندترین بناهای دنیای باستان معرفی کرده است(۱).  مورخین یونانی پس از استیلای اسکندر از کنگاور با نام کنگوبار یاد کرده، ایزیدروس خاراکسی معبد ناهید را نیز توصیف نموده است(۲) پروفسور مارکوارت، کنگاور را یکی از شهرهای اصلی استان «ماه» در دوره ساسانیان می شمارد(۳)اما با ورود اعراب به ایران، از اهمیت و رونق معبد آناهیتا بسیار کاسته شد و به خاطر ضربات و دستبردهای متعددی که اهالی کنگاور بر دسته های اعراب وارد کردند، آنها به این مکان قصر اللصوص (کاخ دزدان) لقب داده اند. در قرون سوم و چهارم هجری جغرافی نویسان اسلامی در ضمن توصیف شهرهای ایران، به تعابیر و اوصاف گوناگون از کنگاور (کِنگِور، کِنکَور و قصر ….) یاد کرده بر وجود مساجد و دژهای محکم آنجا تأکید می ورزند.

در آغاز دوره مشروطه، کنگاور «قصبه ای بود آباد» و با جمعیتی حدود هشت هزار نفر که در شرایط اقلیمی مناسب به شغل کشاورزی و دامداری مشغول بودند. به لحاظ دینی اکثریت دارای مذهب شیعه اثنی عشری و معدودی هم از فرقه اهل حق و به لحاظ ترکیب قومیتی به ترتیب کرد،  لر و لک در دامنه کوه اَمروله و جلگه های آن روزگار سپری می کردند. قاطبه مردم در این دوره ، یکجانشین و در خانه هایی که عموماً از خشت و گِل و یا سنگ و گل ساخته بودند مسکن داشتند. اما عشایری از طوایف (ترکاشوند، زوله و جمیر) به ییلاق و قشلاق می پرداختند. با آغاز حکومت قاجار طوایفی از افشارهای ترک تبار که به لحاظ سیاسی و ایلی متحد آنها محسوب می شدند در مناطق کنگاور، اسدآباد و تویسرکان ساکن شدند. این گروه که گمان می رود از منطقه خمسه (زنجان) به این دیار آمده بودند با برقراری روابط و پیوند با قاجارها به تدریج حکومت کامل آنجا را بدست آوردند.

از تاریخ خاندان حکومتگر افشار در کنگاوراز ابتدای قاجاریه تا زمان حکمرانی فرج الله خان افشار اطلاع زیادی در دست نیست. اما فرج الله خان افشار که در روضه الصفای ناصری به «امیری مریخ صلابت و کیوان مهابت» وصف گردیده (۵) به واسطه اقدامات و مهارتهای (نظامی) خود در قشون فتحعلی شاه، مورد توجه و تقدیر قرار گرفته و به عنوان «نسقچی باشی» در دربار شاه صاحب مقام و مکنت می شود، علاوه بر این وی

بارها به اتفاق سایر امرا جهت سرکوب شورش ها در سرحدات و دیگر مأموریت های نظامی اعزام می گردید.(۶) نظر به این سوابق و خدمات حکمرانی املاک کنگاور به عنوان تیول به فرج الله خان افشار اعطاء گردید و وی نیز در آنجا به حکومت بالاستقلال مشغول گردید. (۷) پس از وی، فرزندش امان الله خان که در ابتدا پیشخدمت خاصه و سپس کشیک چی باشی سراپرده شاهی شد، به عنوان ریاست طوایف افشار کنگاور و حکومت آنجا منصوب شد، اما وی نیابت حکومت را به نزدیکان خود واگذار کرده و با حفظ سمت در تهران باقی می ماند.

پس از امان الله خان، پسرش رحمت الله خان افشار معروف و ملقب به ساری اصلان به واسطه تلاشها و شجاعت های خویش در دربار ناصری بیش از پدران خود صاحب اقتدار و موقعیت گردید. علاوه بر منصب موروثی کشیک چی باشیِ سراپرده شاهی و حکومت دائمی کنگاو ، مأموریت های نظامی و سیاسی ویژه­ای نیز  به او واگذار می گردید. دکتر باستانی پاریزی در کتاب فرمانفرمای عالم، در ماجرایی جایگاه رحمت الله خان ساری اصلان را تاحدی می داند که شاه امین السلطان را مکلف می کند تا از ساری اصلان عذرخواهی کند. عبدالحسن خان سپهر او را از کبار امرای ایران می داند.(۹)

پس از مرگ رحمت الله خان ساری اصلان عده ای از مردم کنگاور، شخصی از همین خاندان (با نام الله وردی خان) را با خود به تهران برده تا از شاه برای وی دستخط حکومتی بگیرند اما شخص مزبور در اثر بیماری وبا در تهران فوت می کند به همین خاطر این گروه، از میان خود فردی به نام محمود کنگاوری را انتخاب و به دربار می برند اما به واسطه صحبتهای ساری اصلان و با اعمال نفوذ وی، از شاه برای پسر ۹ ساله خود با نام امان الله خان فرمان حکومتی گرفته و به علت صغر سنی محمود کنگاوری را به عنوان نایب الحکومه معرفی می نماید.

امان الله خان تا سن ۱۵ سالگی و در منزل «آقا محمود» می ماند سپس به میان فامیل خود ( افشارهای کنگاور) رفته و رسماً حکومت این منطقه را بدست می گیرد.

ایام اوج حکمرانی وی مصادف است با حوادث قبل و بعد از مشروطیت که کنگاور به دلیل موقعیت خویش همواره در معرض هجوم غالب و مغلوب بود. مشروطیت در کنگاور به دلیل اقدامات، تبحر و تجربه و موضع گیری های خاص امان الله خان ساری اصلانی، در محاق قرار گرفته و نمود بیرونی چندانی ندارد زیرا که منجر و موجب تغییرات چشمگیر و اساسی در حاکمیت و مناسبات منطقه­ای نمی گردد.

با پیروزی مشروطیت، در غرب ایران به دلیل شورش سالارالدوله (پسر مظفرالدین شاه) که به یاری و اتحاد ایلات و طوایف عشایری کرد و لر، قشون زیادی را بسیج کرده بود، دایره ناامنی و هرج و مرج هر روز گسترده تر می شد. مثلا در کنگاور طوایف خزل و کاکاوند که سران آنها به سالارالدوله پیوسته بودند هر از گاهی به املاک کنگاور و دهات آن حمله کرده و اموال و احشام آنها را غارت می کردند.(۱۰)

با پیشرفت هایی که سالارالدوله به واسطه اقدامات ایل کلهر در کرمانشاه بدست آورد، وی و متحدین اش تصمیم گرفتند به تهران حمله کرده و بساط مشروطه خواهان را برچینند. قشون سالارالدوله در مسیر حرکت خود به تهران، از کنگاور عبور کرده و علیرغم اقدامات ساری اصلان در دادن باج و سیورسات و آذوقه به آنان، به غارت و و چپاول دهات و آبادیهای آنجا پرداخته واموال و احشا آنها را با خود بردند.

اما این همه ی ماجرا نبود چرا که پس از شکست این قشون در نوبران ساوه، در برگشت سواره های ایلات، باز هم اموال مردم کنگاور توسط آنان مورد تعدی قرار گرفت.(۱۱)

با اعزام عبدالحسین میرزا فرمانفرما به کرمانشاه به عنوان سرکوبی مخالفین و حکومت آن دیار، نامبرده از یک طرف با سیاست و تأنی خاص خود در جهت عدم رویارویی با متحدین سالارالدوله، اجازه داد تا فرصت طلبان آنجا را چپاول کردند و از طرف دیگر با ورود و توقف نیروی چهار هزار نفری در کنگاور به عنوان حامی مشروطه و مردم، باقیمانده اموال مردم را به اکراه یا دلخواه ستانده و به کرمانشاه برد. آن گونه که از یادداشتهای امان الله خان ساری اصلان بر می آید فارغ از نیات و دیدگاه های شخصی وی، در طول سالهای مشروطیت، مردم کنگاور تنها شاهد دزدی، هرج و مرج و غارت و ناامنی بودند به علاوه مجبور و موظف به تهیه نان و آذوقه و سیورسات برای اردوهای مخالف و موافق مشروطیت. از طرفی ساری اصلان به هر ترفندی دست می یازید تا صرفا قدرت و حکومت خود را حفظ نماید و  به این دلیل است که در تعدی ها و غارتهای دهات هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهد. نکته جالب توجه این است که علیرغم تمام این بدبختی ها و مشکلات و آوارگی ها، مردم به هر کورسویی که حکایت از تغییرات و اصلاحات می کند واکنش نشان داده و همراه و همدم می شدند تا جایی که در گذر آیت الله فاضل مامقانی، سیدعبدالله بهبهانی و دیگران، توده مردم با وجود اسکورت و قرنطینه حاکمیت، از آنها استقبال گرم و همراهی خاص به عمل آوردند.(۱۲)

منابع و مآخذ:

١- لویی واندنبرگ، باستان شناسی ایران باستان، ترجمه عیسی بهنام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۴۵، صص ۱۰۹ – ۱۰۷.

۲- ارنست هرتسفلد، تاریخ باستانی ایران، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴ ص ۵۰.

٣- یوزف مارکوارت، ایران شهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمه مریم میراحمدی، تهران: اطلاعات ۱۳۷۳ ص۴۵.

۴- ویلیامز جکسن، سفرنامه جکسن (ایران در گذشته و حال)، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره ای، تهران: خوارزمی ۱۳۵۷ ص ۲۷۶.

۵- رضاقلی خان هدایت، تاریخ روضه الصفای ناصری، تهران: خیام، ۱۳۳۹ ص۴۶۲.

۶- محمد تقی لسان الملک سپهر، ناسخ التواریخ، تهران: انتشارات اسلامیه، ۱۳۴۴، ص ۶۲۵ و ۱۵۵.

۷- مسعود گلزاری، کرمانشاهان و کردستان، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی، بی تا صص ۶۳- ۶۲

۸- محمد ابراهیم باستانی پاریزی، فرمانفرمای عالم، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۶۸، صص ۴۰۵-۴۰۱

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.