همیشه برای همه چیز توضیحی علمی هست

0

*مریم رازانی

*نویسنده

بهار، دارد آخرین قدم‌هایش را، همراه با واپسین گام‌های قرن حاضر، برمی‌دارد. هراکلیت ( هراکلیتوس) – فیلسوف یونانی – جمله مشهوری دارد. او می‌گوید: «نمی‌توان در یک رودخانه دو بار پا گذاشت، چراکه هنگامی که برای بار دوم از آن عبور می‌کنیم، دیگر نه آن رودخانه رودخانه قبلی است و نه تو آن آدم قبلی».

باید برای همیشه با بهاری که از پشت پنجره‌های بسته حسرت دیدارش را کشیدیم و قرنی که شدیدترین زلزله‌ها، ویرانگرترین سیل‌ها، سربرخاکِ ساحل نهادن فوج فوج پرنده، انواع حوادث طبیعی و اجتماعی، در پایان، ویروس عجیب و پایدارِ کووید ۱۹ را با خود آورد، خداحافظی کنیم و امیدوار باشیم که هرچه حادثه و رویداد بد را با خود ببرد و بین زمین و ساکنانش آشتی برقرار شود.  بسیاری هم راستا با عوارض کووید ۱۹، جنبه‌های مثبتی – از جمله ایجاد حس همدردی و مشارکت اجتماعی و خدمت به محیط زیست – را برای آن برشمرده‌اند که اگرچه زیبا و ستودنی است، اما ریشه در احساسات دارد و جنبه علمی برای آن متصور نیست.

بازگشت به عقب و به گفتار و نوشتار درآوردن دلایل ایجاد و گسترش این پدیده شوم هم، اگرچه خالی از حُسن نیست، اما دردی را آن‌چنان که باید، درمان نمی‌کند. نگاه به پشت سر، بدون دادنِ طرحی برای آینده، یک نوع شانه خالی کردن از مسئولیت است. طبیعی است همه مردمان جهان در پدیدآمدن حوادث شوم طبیعی مقصرند. با هزار دلیل و برهان می‌توان به یک روستایی که درختی را از ریشه برکنده تا زغالی برای خانه یخ‌زده‌اش فراهم کند، ثابت کرد که ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به پیکر طبیعت وارد کرده است.

اتهام واردکردن به مردمی که رفاه را همواره در دوردست دیده و دستشان از آن کوتاه بوده، آسان است. آن‌ها نه در برابر اتهام و نه در برابر ویروس از خود دفاع نمی‌کنند. در صبح‌های علی‌الطلوع، با ابزار و بی ابزار کارگری، دور میدان‌ها می‌ایستند تا کسی به کمترمزدی به سرِ کارشان ببرد. یا بساط دوره‌گردی‌شان را- چه زن و چه مرد-  در کنار خیابان می‌گسترانند، و یا در صف‌های طویل وام و نان و… توسط هزار درد و مرض روحی و جسمی، از جمله کووید، هدف گرفته می‌شوند.

آیا آن‌که جنگل را تخریب، و جای درختانِ سربریده را اتوبان می‌کند، نفت را می‌فروشد، به حساب شخصی واریز می‌کند و پرونده‌اش سال‌ها در دیوان قضا معوق می‌ماند، آن‌که در مجلس به نام دفاع از حقوق مردم گلو خراش می‌دهد و می‌دراند و خودش پشت همه حق‌کشی‌ها و غصب‌کردن‌ها قرار دارد، آن‌که ساختن سد را به عنوان امری لازم و واجب به مسئولان بی‌سواد و به بودجه کشور تحمیل می‌کند و با مبالغ گزافی که در قبال آن دریافت کرده، در آن سوی آب‌ها خانه امن برای خود فراهم می‌سازد، یا آن‌که باید هدف رسانه باشد اما رسانه‌ها را در اختیار دارد و به راحتی در قالب روشنفکرانه برای مردم حکم صادر می‌کند، در این میان بی‌تقصیرند؟ دست که باید کوتاه شود تا طبیعت به نظام درآید؟

حالا که به لطف کووید و فضای مجازی بازار فیلم و کتاب گرم شده، بد نیست سری به حقایق تاریخی بزنیم. اگرچه این هم برای خود معضلی شده. ده‌ها هزار صفحه، ده‌ها هزار بازدید و اغلب جعلی، تقلیدی، فریب دهنده و شبیه به هرزنامه به وجود آمده است. طبیعت از دست ما رها شده و نفس می‌کشد. جای بشارت دارد. اما آیا ما هم در این حبس اجباری از دست خودمان رهایی خواهیم داشت؟ یا به دردی بدتر از کووید دچار خواهیم شد؟ چرا آنان که سری پُربار دارند، – و متأسفانه از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌کنند – آن قدر در صفحات مجازی گوناگون پست می‌گذارند که مثل چرخش زمین عادی می‌شوند و دیگر حساسیتی برنمی انگیزند؟

رباعیات خیام حجمی بیش از یک کتاب کوچک در برنگرفته، اما همین حجم اندک، چنان در جان رسوخ می‌کند که آثارش سده‌ها و مسافت‌ها را پیموده و تا هزاره‌ها ادامه خواهد داشت. هرچیز که سرریزکند، سوخت و تباه خواهد شد. این امری طبیعی است.

استاد شجریان – که عمرشان دراز باد- یک «ربّنا» خوانده و قلب رمضان را تسخیر کرده‌اند. فضای مجازی بی‌نهایت گسترده است اما آن هم مثل طبیعت هم گلخانه دارد و هم دشت‌هایی سراسر هرزه گیاه. جایی در گلخانه به نسل جوانمان اختصاص بدهیم و بحثی ناگشوده که بگشایند. متکلم وحده بودن خلافِ نفسِ آزادی است. دشت وسیع است و همواره پذیرا. می‌کشد، می‌برد و تباه می‌کند.

انگشتی که روی لایک فرود می‌آید، همان انگشتی است که روزی گالیله آسمان‌ها را با آن نشان می‌داد و گره از راز ناگشوده‌شان برمی‌گشود. اشاره‌ای چنین، آن‌قدر با ارزش است که پس از مرگ او یکی از شاگردانش، انگشت سبابه وی را بریده و به موزه تاریخ علوم سپرده است. به جای چپ و راست بازی کردن با ضرب‌المثل‌هایی مثلِ «ماهی ندهید، ماهیگیری یاد بدهید»، به اشاره دستی بسنده کنیم و جوانان مان را به عرصه آزمون و خطا فرا بخوانیم. «بزرگی سراسر به گفتار نیست/ دوصد گفته چون نیم کردارنیست».

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.