*حسین زندی
*روزنامهنگار
همیشه از خودم میپرسم چرا ما مانند استانهای دیگر از گذشته و تاریخ هنر استان خبر چندانی نداریم؟ به راستی پیشینه هنر موسیقی همدان را در کجا باید جستوجو کرد؟ چرا در نوشتههای ما تاریخ این هنر از یک قرن تجاوز نمیکند؟ پیشینه نقاشی در همدان به چه دورانی میرسد یا چه تعداد خوشنویس همدانی را به خاطر داریم که بتوانیم نام ببریم؟ آیا این هنرها رواج و جایگاهی در شهرمان داشتند؟ اگر داشتند چرا امروز در همدان اثری از هنرمندان این حوزهها دیده نمیشود؟ کتابی، کتابخانهای، مجسمهای از بزرگان هنر در شهر نمیبینیم؟
در پاسخ به این پرسشها به این نکته رسیدم که ما کتاب نمیخوانیم و اگر میخوانیم درباره خودمان و استان خود نمیخوانیم. گویی نویسندگان، هنرمندان، پژوهشگران و به طور کلی بزرگان همدانی را در فهرست بزرگان حوزههای یاد شده در کشور نباید جای داد و این موضوعی است که برای بیشتر ما همدانیها درونی شده است. همیشه دیگران مهمتر از خود ما بودهاند؛ میرزاده عشقی از نخستین نمایشنامهنویسان ایران است اما چه جایگاهی در بین اهالی تئاتر همدان دارد؟ اگر بخواهیم از هنرمندان معاصر کشور یاد کنیم سعی میکنیم نام قباد شیوا، عربعلی شروه، محمدحسین حلیمی و دیگر بزرگان هنر در همدان را نبریم. چقدر به دکتر پرویز اذکایی و استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو که در همسایگی ما زندگی میکنند توجه کردهایم؟ باید بگویم تقریباً هیچ و مردمی که بزرگان خود را نشناسند سرنوشتی بهتر از امروز ما در انتظارشان نیست. همیشه فکر میکردم ریاض همدانی یک شاعر معمولی است و مانند بسیاری از شاعران در دورهای شعری سروده و دیوانی از او به چاپ رسیده است، اما چند سال پیش در سفری به شهرستان کوچک ابهر در موزهای بسیار کوچک با کتابی به نام گنج شایستگان از میرزا جعفر ریاض همدانی برخورد کردم و پی بردم که او علاوه بر آثار خود کتابهای دیگران را نیز کتابت کرده است و یکی از بزرگان خوشنویسی کشور است. بعدها درباره او بیشتر خواندم و متوجه شدم علاوه بر شغل دیوانی و ریاضیدانی، او یک خوشنویس برجسته و موسیقیدان نیز بوده است و فهمیدم تاریخ موسیقی همدان را از ریاض همدانی و پیشینیان او باید پی گرفت. با شناختن و شناساندن این بزرگان است که میتوان تاریخ استان را نوشت و به صورت مستند از این پیشینه دفاع کرد.