جشنواره تئاتر کودک و نوجوان خیلی مهمتر از جشنواره تئاتر فجر است
ناهید زندیصادق
«امید نیاز»؛ نویسنده، کارگردان، بازیگر، مجری و فیلمساز نامآشنای کشورمان در بیست و نهمین دوره از جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان با نمایش «اسکارلت و آن شب بارانی» حضور دارد.
کارنامه پربار هنری او و حضورش در چندین جشنواره و فستیوال برونمرزی و نیز تجربه کار در حوزههای مختلف هنری سبب شد نظر او را درباره جشنواره همدان جویا شویم.
-تاثیر برگزاری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در نشاط اجتماعی و رشد فرهنگی شهر را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا ز همه دستاندرکاران جشنواره و رسانههایی که شبانه روز زحمت میکشند، تشکر میکنم. راستش باورم نمیشود که ۲۹ دوره از آغاز این جشنواره گذشته باشد، خوشحالم که کودک جشنواره، امروز به جوانی برومند تبدیل شده است، ناراحتم از اینکه زمان چه زود میگذرد. اولین دورهای که در این جشنواره شرکت کردم، شاید دوره هفتم یا هشتم بود.
تاثیر هر رویداد فرهنگی هنری را در یک شهر، شاید روزها و سالها بعد بتوان مشاهده کرد؛ اما از هر منظری به آن بنگرید چند شرط و مولفه نیاز دارد، من در دو دوره گذشته داور بودم، اسفند ماه این جشنواره در یزد برگزار شد و امروز پس از نه ماه شاهد برگزاری دوره بعدی آن هستیم. از نگاه من این یعنی شتابزدگی! انگار به هر قیمتی شده میخواهند جشنواره برگزار شود.
اگر بخواهیم تاثیر ماندگاری بر فرهنگ و جامعه یک شهر بگذاریم، ثبات و تداوم بسیار مهم است. کودکان و نوجوانانی که امروز به عنوان تماشاچی در سالن حضور دارند اگر تئاتر در وجود آنها نهادینه شود در بزرگسالی آن را به سبد خرید خانوار اضافه خواهند کرد.
سال گذشته گفتم: «تئاتر کودک و نوجوان خیلی مهمتر از جشنواره تئاتر فجر است»؛ اما گویا خیلی از عزیزان متولی نگاه بچگانهای به برگزاری این جشنواره دارند. سوءتفاهم پیش نیاید منظورم نگاه کودکانه نیست! نگاه کودکانه شریف است. پر از شعر و احساس و تخیل است.
نگاه شتابزده متولیان تاثیرگذاری جشنواره را کم میکند. در سالهایی که در جشنواره حضور داشتم، شور و شوق بچههایی را میدیدم که برای تماشای تئاتر میآمدند. نکته این است که بعد از تداوم و ثبات مهمترین نیاز برای تاثیرگذاری تکرار است. به نظر میرسد یکی از بهترین سه سالههای این جشنواره زمانی بوده که «امیر مشهدیعباس) بهعنوان دبیر انتخاب شده است. حدود ۲۵ سال است او را میشناسم و میدانم که کارش را خیلی خوب بلد است؛ اما کاش حمایت بیشتری از او میشد.
– از ۲۹ دوره جشنواره ۲۲ بار چراغ جشنواره کودک و نوجوان در همدان روشن شده است، با این تجربه طولانی، همدان را از نظر کار هنری چگونه میبینید؟
همدان از من بزرگتر است! به همین دلیل نمیتوانم تمام آن را ببینم؛ اما به قول قدما امامزاده را با متولیاش میشناسند!
بعضی مواقع و تاکید میکنم تنها در بعضی مواقع برخوردهایی میبینیم که به هیچ عنوان نمیتوانیم بپذیریم، چند سال پیش خانمی که متولی یکی از سالنهای نمایش بود برخورد غیرتخصصی و تندی با یک تماشاچی خالص تئاتر کرد که یک کودک ۸ ساله بود. من که شاهد این برخورد بودم آنقدر ناراحت شدم که اصلاً دوست نداشتم دیگر در همدان بمانم. میخواهم بگویم نیروهایی که در روند برگزاری جشنواره کودک هستند، بهتر است آموزش دیده و آشنا به روحیه کودک باشند.
در برگزاری جشنواره معمولاً بودجهای در نظر گرفته میشود، برگزاری آن چند روز طول میکشد. پس از پایان هر دوره متولیان باید در طول سال، برای هنرمندان کودک و نوجوان برنامه داشته باشند. پایگاه و پایلوتی برای اجرای تئاترها باید وجود داشته باشد.
در جشنواره فیلم هم این آفت وجود دارد، فیلمهایی که برای جشنواره تولید شده معمولاً اکران نمیشوند. دستاورد جشنواره باید مشخص باشد. کارهای ارائه شده در جشنواره تئاتر چکیده یک سال فعالیت هنرمندان این حوزه است؛ اما متاسفانه خیلیها نمیتوانند همه این کارها را ببینند. کاش به جای اینکه این جشنواره رقابتی باشد و روح زیبای جشنواره را نابود کنند، بخشی از بودجه را به گروههای انتخاب شده، اختصاص دهند، تا پس از رونمایی و اجرای اولیه بتوانند در دیگر شهرها هم چند اجرا داشته باشند. تاثیر جشنواره با این راهکار دوچندان خواهد شد. نه اینکه چند روز ما در یک رستوران بنشینیم، غذا بخوریم، یاد قدیم بکنیم و حرف بزنیم!
متاسفانه من حامل خبر بدی هستم! کیفیت آثار در سالهای اخیر بسیار افول کرده است. در حوزه گروههای خارجی، دلایل سیاسی اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. اما این افول را در کارهای داخلی هم شاهدیم. امسال من در بخش مسابقه شرکت نکردم، چرا که در دو سال گذشته داور بودم نمیخواستم شائبهای برای کسی به وجود بیاید؛ اما آمدم که «گر مراد نیابم به قدر باز بکوشم»! آمدم که اجرا کنم کارهای دیگران را ببینم و از غیر رقابتی بودن حض ببرم.
البته نمیتوان نادیده انگاشت که چند وقت بعد از شلوغیهای جشنواره، دیگر خبری از این آدمها نمیگیرند. به نظرم باید با جشنواره خیلی عمیق و ریشهای برخورد شود.
آنگاه میتوانیم منتظر تاثیرگذاری بیشتر باشیم. آن وقت است که به جز همدان، یزد، شیراز، اصفهان و تکتک شهرها و روستاهای ایران میتوانند تاثیرگذاری را به وضوح ببینند و در بلند مدت تحتتاثیر این جریان قرار بگیرند؛ اما با اتفاقات هیئتی و سریع السیر، تنها سن و سال این جشنوار افزایش خواهد یافت. مانند کسی که سالهاست کتاب نمیخواند، ورزش نمیکند، لذت زندگی را نمیبرد، سالی یک بار هم برای خودش جشن تولد میگیرد؛ اما اگر از او بپرسید: چه چیزی عایدت شده؟ برنامهات برای سال دیگر چیست؟ در سالی که گذشت چه اتفاقاتی افتاد؟
او پاسخی نخواهد داشت فقط نگاه میکند!
امید ۲۹ ساله شد؛ اما به نظرم امید غمگین است! افسرده است و نیازمند پلان و برنامهریزی منجسم است. شاید در بدبینانهترین حالت، یکی دو سال جشنواره امید تعطیل شود؛ اما باید یک سند راهبردی کارآمد برای جشنواره کودک و نوجوان تدوین شود. فضای فکری کسانی که ۷یا ۸ سال پیش در این جشنواره شرکت میکردند با امروز خیلی متفاوت است. آثاری که در این جشنواره انتخاب میشد، در کشورهای مختلف شرکت میکرد. امروزه گروههای خارجی که به این جشنواره میآیند هم به هیچ وجه کیفیت کافی و وافی را ندارند. من در جشنوارههای حداقل ۲۸ کشور جهان شرکت کردهام و کارها را دیدهام. البته کارهای بخش خارجی امسال را ندیدهام؛ اما گروههایی که سال گذشته در جشنواره بودند از گروههای درجه هفتم به حساب میآیند.
قرار نیست کسی که خارجی صحبت میکند کارش خوب باشد! صرف اینکه یک جشنواره بینالمللی است، چرا باید چند نفر که پاسپورت دارند و نهادهای امنیتی آنها را تایید کردهاند برای اجرا به ایران بیایند؟ چه لزومی دارد بیاید؟ برای ایران چه آوردهای دارند؟ بچههای ایران از آنها چیزی کم ندارند، مسئله من کلاً سیستم برگزاری است نه نحوه دبیری جشنواره. واقعا حیف است. این جشنواره پتانسیل خوبی دارد. خیلی از کارگردانهایی که در دورههای قبل در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان شرکت کردند، فیلمسازهای خیلی خوبی شدند. چند سال پیش که جشنواره فیلم کودک در همدان بود، من فیلم سینمایی «ب ۱۲» را در جشنواره داشتم. قبل از آن با تئاتر به جشنواره همدان آمده بودم، بعد در مقام کارگردان با فیلم سینمایی اومدم و بعد با همان فیلم به جشنوارههای دیگر در امریکا، کره جنوبی و آلمان رفتم. این دستاورد نتیجه حضور در تئاتر کودک بود و من بعد از تئاتر وارد حوزه سینما شدم. بنابراین نباید شرکتکنندههای این جشنوارهها را رها کرد، باید از آنها حمایت کرد. برای آنها باید برنامه داشت. حداقل باید بودجهای اختصاص داده شود تا آنها در شهرهای خودشان اجرا داشته باشند.
البته «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»