هوشنگ شاه بنیانگذار جشن سده

0

هوشنگ شاه بنیانگذار جشن سده

علی سحاب

سده، نام جشن ملی است که ایرانیان از دیرباز تا زمان سلجوقیان در شامگاه دهم بهمن ماه با افروختن آتش و پایکوبی برگرد آن، برگزار می‌کردند و زرتشتیان کرمان هم هنوز این جشن را برگزار می‌کنند. جشن سده همراه با جشن نوروز و مهرگان، از سه جشن مهم در روزگار باستان بوده‌اند؛ جشن سده حتی قدیمی‌تر از نوروز است و از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. بنابر گفته حکیم فردوسی در شاهنامه، جشن سده، جشن پیدایش آتش است و پیشینه آن به دوران هوشنگ شاه پیشدادی برمی‌گردد. آیا واقعاً پیشینه این جشن به دوران هوشنگ شاه برمیگردد؟

ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم (ص ۲۵۷) می‌گوید هنگامی که فرزندان مشی و مشیانه به صد رسید، جشنی ترتیب دادند و آن را سده نام نهادند؛ همچنین ایشان در آثار الباقیه این روایت را مطرح می‌کند که جشن سده با افروختن آتش بر بام‌ها همراه است که به دستور فریدون انجام گرفت. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده (ص ۸۱) می‌گوید سده را جمشید بنا نهاد. روایتی در زین الاخبار گردیزی (ص ۵۲۵_۵۳۶)، پیشینه این جشن را به هنگام چیره شدن فریدون بر ضحاک می‌رساند و نوروزنامه (اثر منسوب به خیام) نیز همین روایت گردیزی را بازگو می‌کند؛ همچنین شهاب الدین نویری در کتاب نهایه الارب فی فنون الادب (ص ۱۹۰)، سده را جشنی می‌داند که ایرانیان پس از بیرون کردن افراسیاب از ایران در زمان زو، پسر طهماسب، برگزار کردند. حکیم فردوسی نیز در شاهنامه، هوشنگ شاه را بنیانگذار این جشن می‌داند و روایت ذکر شده در شاهنامه، در هیچ منبع دیگری نیست. در شاهنامه به جز این بخش (پادشاهی هوشنگ)، ۱۶ بار دیگر از جشن سده نام رفته که در بیشتر آنها با آتشکده و دو جشن مهم یعنی نوروز و مهرگان همراه است و این مطلب، سخن بنده را در آغاز نوشتار تایید می‌کند. ابیات این بخش از شاهنامه دارای نکاتی هستند که در این مقاله مطرح می‌شوند؛ نظر بنده بر این است که خاستگاه جشن سده، می‌تواند متعلق به دوران هوشنگ شاه باشد اما بعضی از ابیات این بخش دارای نکاتی هستند که بعد از ذکر ابیات، نکات مطرح می‌شود: (ابیات از شاهنامه فردوسی به کوشش استاد خالقی مطلق ذکر می‌شود که ایشان این ابیات را در داخل قلاب نهاده و آنها را الحاقی دانسته است)

۱_از آن پس که این کارها شد بسیچ

نبُد خوردنی‌ها جز از میوه هیچ

۲_همه کار مردم نبودی به مرگ

که پوشیدنی‌شان همی بود برگ

۳_پرستیدن ایزدی بود کیش

نیارا همین بود آیین و کیش

۴_چو مر تازیان راست محراب سنگ

بدانگه بُدی آتش خوبرنگ

۵_به سنگ اندر آتش بدو شد پدید

کزو در جهان روشنی گسترید

۶_یکی روز شاهِ جهان سوی کوه

گذر کرد با چند کس همگروه

۷_پدید آمد از دور چیزی دراز

سیاه رنگ و تیره تن و تیزتاز

۸_دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون

ز دود دهانش جهان تیره‌گون

۹_نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ

گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ

۱۰_به زور کیانی رهانید دست

جهان‌سوز مار از جهانجوی رست

۱۱_برآمد به سنگ گران سنگ خرد

همان و همین سنگ بشکست خرد

۱۲_فروغی پدید آمد از هر دو سنگ

دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

۱۳_نشد مار کشته ولیکن ز راز

از آن طبع سنگ آتش آمد فراز

۱۴_هر آن کس که بر سنگ آهن زدی

از او روشنایی پدید آمدی

۱۵_جهاندار پیش جهان آفرین

نیایش همی کرد و خواند آفرین

۱۶_که او را فروغی چنان هدیه داد

همین آتش آنگاه قبله نهاد

۱۷_بگفتا فروغی است این ایزدی

پرستید باید اگر بخردی

۱۸_شب آمد برافروخت آتش چو کوه

همان شاه در گرد او با گروه

۱۹_ یکی جشن کرد آن شب و باده خَورد

سده نام آن جشن فرخنده کرد

۲۰_از هوشنگ ماند این سده یادگار

بسی باد چون او دگر شهریار

۲۱_کز آباد کردن جهان شاد کرد

جهانی به نیکی ازو یاد کرد

نکته اول: در آغاز مصرع اول بیت یکم در عبارت قیدی از آن پس، کافی است عبارت از آن پس به از آن پیش که در برخی از نسخه‌ها هست، تصحیح شود. (ابوالفضل خطیبی، یادداشت‌های دفتر هفتم شاهنامه) بنابراین اگر گفته استاد خطیبی را اعمال کنیم، در آن صورت ما با یک داستان کوتاه در دل بیت‌های مربوط به پادشاهی هوشنگ روبرو می‌شویم که با بیت‌های بخش‌های قبل و بعد هم ارتباط دارد؛ پس روایت جشن سده در پادشاهی هوشنگ به گفته استاد خطیبی مانند برخی دیگر از داستان‌های شاهنامه، یک میانپرده (اپیزود) است که با حذف میانپرده‌ها، خللی در روال مطالب مربوط به پادشاهی‌هایی که این میانپرده‌ها را در خود دارد، پدید نمی‌آید. با توجه به این مطالب، روایت جشن سده نمی‌تواند یک روایت الحاقی باشد و این ابیات از جنس وصله نیستند.

نکته دوم: از نگاه سبک سخن، این قطعه به شیوه سخن فردوسی نزدیک است اما در چند جا سستی نمایان است. (جلال خالقی مطلق، یادداشت‌های شاهنامه) برای مثال، در مصراع اول بیت هفتم، عبارت چیزی دراز، یکی از آن سستی‌هاست و به گفته استاد خالقی، سخنی سخت سست و کودکانه است. به نظر بنده این عبارت آنچنان سست است که خواننده در اولین نگاه، متوجه می‌شود که فردوسی نمی‌تواند گوینده این بیت باشد و این بیت الحاقی است.

نکته سوم: تکرار واژه کیش در بیت سوم و تکرار واژه خُرد در بیت یازدهم شک برانگیز است. کیش در مصراع اول بیت سوم به معنای دین و آیین است و در مصراع دوم نیز به همین معناست که در این صورت، این بیت با مشکل قافیه‌ای مواجه می‌شود و خُرد در مصراع اول بیت یازدهم به معنای کوچک و در مصراع دوم به معنای ریز ریز، تکه تکه است، با اینکه هم معنی نیستند ولی چنین قافیه‌پردازی به دور از سبک سخن فردوسی است و در جای دیگر شاهنامه دیده نمی‌شود؛ این دو بیت به نظر می‌رسد که بر اساس این شواهد الحاقی باشد. (در بیت ۱۵، کلمه آفرین تکرار نشده، چون به یک معنی نیستند و حتی قافیه‌پردازی هم نیست زیرا جهان آفرین اگر به صورت یک ترکیب بیاید‌، آنگاه کنایه از خدا می‌شود (آفرین= آفریننده) و آفرین دوم به معنای سپاس و شکر است که هیچ قافیه‌پردازی نشده است.)

نکته چهارم: به گفته استاد خطیبی، روایت سده از ۱۳ نسخه، در ۹ نسخه آمده است؛ علاوه بر آنها، در ترجمه عربی بنداری (ج ۱، ص ۱۷) این روایت ذکر شده است. بنداری گاهی متن شاهنامه را تلخیص می‌کند؛ بنابراین نبود بیت یا حتی داستانی در این ترجمه، به این معنا نیست که آن بیت یا داستان الحاقی است ولی اگر بیت یا داستانی در ترجمه بنداری وجود داشته باشد، به سادگی نمی‌توان آن را کنار گذاشت مگر آنکه دلایل قانع کننده‌ای برای الحاقی بودن وجود داشته باشد. (استاد خطیبی) ترجمه بنداری اهمیت و ارزش فراوانی دارد و نسخه شاهنامه‌ای که بنداری ترجمه کرده، این روایت را داشته است و به همین دلیل ما در ترجمه بنداری با روایت جشن سده مواجه می‌شویم. علاوه بر ترجمه عربی بنداری، در دو نسخه نو یافته، یعنی نسخه سعدلو و حاشیه ظفرنامه حمدالله مستوفی (ج ۱، ص۱۳)، روایت جشن سده ذکر شده است و همچنین بیت زیر از دیوان مجد همگر (ص ۳۸۶)، شاعر قرن هفتم است که نشان می‌دهد روایت جشن سده در نسخه‌های قدیمی شاهنامه بوده است:

سخن ز شاعر طوس آگاه گشت اَر نه

نه معنی سده ماند و نه صورت مانی

نتیجه سخن این است که ارتباط جشن سده و پیشینه آن به دوران هوشنگ شاه درست و صحیح است و این ابیات (به جز بیت ۳ و ۷ و ۱۱) نمی‌تواند الحاقی باشد و اگر ارتباط هوشنگ شاه با جشن سده فقط در شاهنامه ذکر شده باشد، باز هم نمی‌توان آن را الحاقی دانست زیرا در شاهنامه، داستان‌هایی ذکر شده که در منابع دیگر دیده نمی‌شود مانند داستان رستم و سهراب، بیژن و منیژه؛ و این از ویژگی‌های برجسته این کتاب ارجمند است و گویا این کتاب، خود یک منبع ارزشمند و گران‌باری است. جشن سده بر طبق گفته حکیم فردوسی در شاهنامه، به دوران هوشنگ شاه برمی‌گردد و می‌تواند چندین مناسبت داشته باشد درست مانند جشن نوروز؛ مناسباتی مانند کشف آتش، به صد رسیدن فرزندان مشی و مشیانه، چیره شدن فریدون بر ضحاک، بیرون کردن افراسیاب از ایران در زمان زو طهماسب که تمامی این مناسبات، نشان دهنده ارزش و اهمیت این جشن در نزد ایرانیان بوده است و خواهد بود.

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.