سقف کوتاه هنر در المانسازی همدان
*حسین زندی
*سردبیر
هر سال در آستانه نوروز، شهرداری همدان اقدام به نصب مجسمههایی با عنوان «المان های نوروزی» در برخی معابر و بوستانها میکند. در این سالها نشان چندانی از هنر و زیبایی در آثار نصب شده دیده نشده است. با اینکه هزینههای میلیاردی برای تهیه این عروسکها صرف میشود، اما نشان میدهد تصمیمگیران و برنامهریزان شهری، شناخت چندانی از مقوله هنر ندارند.
به طور مثال دو تصویر صفحه اول نشریه نمونههایی از این عروسکهاست، که اولی در مقابل یک المان یا ماکت بنایی تاریخی در بلوار ارم نصب شده بود و نشان میداد پیرزنی زشت در حال تکدیگری است و پس از انتشار این تصویر در صفحههای مجازی همداننامه، مسئولان امر با چرخاندن مجسمه، در واقع با پاک کردن صورت مسئله مشکل را حل کردند. مجسمهای که قرار بود نماد میهماننوازی همدانیها شود، به شغل گدایی مشغول شد که با پیگیری مسئولان در صف نانوایی مستقر شد تا نشان دهد همدانیها هم عاشق صف هستند.
تصویر دوم نیز المانی است که در میدان قائم نصب شده بود و به این منظور ساخته شده تا خطر کرونا را نشان دهد اما گویی مردم را با لبخند به ابتلای کرونا دعوت میکند. اینکه چه مبلغی برای ساخت ماکت و عروسکها صرف شده بماند، اما هر چه فکر کردم ارتباطی بین این تصاویر و نوروز پیدا نکردم و این پرسشها برایم پیش آمد که با ساخت و نصب این عروسکهای نازیبا چقدر به سلیقه مردم حرمت میگذارند، آیا سطح سلیقه شهروندان را پایین نمیآورند؟ آیا استفاده از بودجه عمومی مردم برای ساختن چنین عناصری، نادیده گرفتن حق شهروندان نیست؟ آیا ارائه این آثار پایین آوردن جایگاه هنر اجتماعی نیست؟ البته میدانم از مسئولان شهری انتظاری نمیتوان داشت به دلیل اینکه همانطور که پیشتر اشاره کردم، با مقوله هنر آشنایی چندانی ندارند یا موقعیت شغلی و منافعشان ایجاب نمیکند که با هنر آشنا شوند، اما پرسش اصلی این است که نقش هنرمندان و مجسمهسازان همدانی چیست؟ آیا تنها باید به غرزدن بسنده کنند؟ مطالبهگری این قشر از جامعه را در کجا باید ببینیم؟
وقتی با این دوستان درباره آثار نصب شده در سطح شهر صحبت میشود توپ را به زمین شهرداری انداخته و میگویند: «من رفتم که بسازم و طرح هم داشتم اما شهرداری به من کار نمیدهد»! انگار این دوستان تنها منافع خودشان را میبینند. حال اگر شهرداری پروژههای تولید آثار هنری و فرهنگی را به هنرمندان همدانی ندهد اینان نباید اعتراضی به آثار ارائه شده داشته باشند. انگار در این شهر زندگی نمیکنند و تنها زاده شدهاند که مجسمه بسازند و اگر شهرداری سفارش ندهد شهر برایشان اهمیتی ندارد.
مدام از خود میپرسم چرا هنرمندان به زیبایی شهر توجه ندارند یا به زشتیها حساسیت نشان نمیدهند؟ امسال اگر المانهای نوروزی مشهد را دیده باشیم، متوجه میشویم فاصله ظرفیتهای هنری همدان با مشهد از زمین تا آسمان است و این هنرمندی مدیون هنرمندان شهر مشهد است نه شهرداری.
به نظر میرسد ظرفیت هنر در همدان همین است و سقف هنر کوتاه است. شهری که زمانی مجسمه شیرسنگی در آن ساخته شده و زمانی دیگر مجسمه فردوسی بزرگ توسط زندهیاد «ابوالحسن خان صدیق» ساخته شده است امروز به چند کاریکاتور از مجسمه بسنده میکند و هنرمندانش در سکوتند…