صوری نباشیم
*مریم رازانی
*نویسنده
از جمله مفاهیمی که فراوان به شرح و تفصیل درآمده و از قضا کمتر چالشی در اطراف آن ایجاد شده، مفهوم «شهروند» و «حقوق شهروندی» است. هر مسئلهای که در چارچوب قانون طرح میشود، بنا به عادت در زمره مسائل بدیهی قرار میگیرد و برشمردن ضعفهای آن یا ممکن نیست و یا باید هزینه آن را پرداخت. تعطیلی رسانه و محرومیت از قلم، از جمله صریحترین نوع برخورد با چالشهایی است که در اطراف مسائل حیاتی شکل میگیرد و نمونههای بسیار دارد.
«شهروندی» مانند هر اصطلاح دیگر نیازمند آموزش، تمرین، به کارگیری و به روز رسانی است. اگر در محدوده واژه باقی بماند، در تکرار و تأکید و جار زدن در تریبون مفهومش را از دست خواهد داد. برای همین باید در همان کتابهای آموزش ابتدایی سرفصلی درباره آن وجود داشته باشد و به طور مشخص و به زبان ساده به همراه «حقوق شهروندی» آموزش داده شود. آیا در کتابهای درسی دوران ابتدایی و حتی مقاطع بالاتر اولویتی برای این آموزش مهم در نظرگرفته شده و بُنیه کافی دارد؟ و آیا در بازرسیهای مکرر که از کلاسهای درس به عمل آمده و میآید، پرسش و پاسخی از اینگونه، از دانشآموزان به عمل آمده و آمار یا نتیجهای از آن در دست و در دسترس هست؟
در تعریف، حقوق شهروندی در کنار دو مفهوم حقوق اساسی و حقوق بشر مطرح میشود. اما در قانون اساسی هر کشور شکل ملی به خود میگیرد. فعالیت داوطلبانه شهروندان در سازمانهای غیردولتی، اجتماعات شهری، محاکم عمومی، هیئتهای حل اختلاف و نهادهای مردم محور و… در کنار حمایت قانون از حقوق شهروندی، مدنیت جامعه را تضمین میکند. به عنوان مثال هر شهروند موظف است مالیات بردرآمد خود را پرداخت کند و دولت باید در برابر آن خدماتی به شهر و شهروندان ارائه کند. آیا این مالیات تنها شامل حقوق بگیران و کسبه جزء است؟ اگر نه چگونه است که بحث بر سر پرداخت نشدن مالیات درآمدهای کلان و راههای فراقانونی و غیرقانونی از آن، این همه بالا میگیرد و در اندک زمانی فرو مینشیند؟ و آیا فرو ریختن خانههای سیل و زلزله زده و میراث فرهنگی و در مقابل، برآمدن مال «بازار»های آنچنانی در قلب پایتخت حاصل نابرابریهای اینچنینی نیست؟ آیا واژه مستعمل «امنیت» اجازه دارد روی حقوق حقه شهروندی خط بطلان بکشد یا روند آن را کند کرده و مسیرِ احقاق آن را به درازا بکشاند؟ و آیا امنیت تنها در برابر تجاوز خارجی مفهوم پیدا میکند؟ در این صورت تکلیف استحکام سقف بالای سرِ مردمان، مصونیت از حوادث رانندگی ناشی از جادههای ناهموار و ماشینهای سرهم بندی شده، گرفتارنیامدن به دست اسیدپاشان و دزدان و فریبکاران، سلامتِ صندوقهای رأی، استقامت بناهای تاریخی و میراث های فرهنگی و بسیاری مقولات دیگر چه میشود و در قالب کدام واژه یا اصطلاح معنی مییابد؟
صرف نظر از تعاریف حقوقی، یک شهروند باید به مفهوم حقیقی مطالبهگر باشد. باید بتواند بدون واسطه از حقوقی که جامعه جهانی برای او در نظرگرفته است، سخن بگوید و از آزادی بعد از بیان نیز برخوردار شود. محدود کردن دامنه انتقاد خواه ناخواه وظایف شهروندی را به سمت تزویر سوق میدهد. ساخته شدن هزاران مسجد، درحالی که هزاران مدرسه نیمه ویران، بدون راه و بدون وسایل گرمایشی استاندارد، کمکهای دولتی و مردمی را انتظار میکشند، بیاعتنایی به ترمیم آثار فرهنگی و رویش مجتمعهای اداری و مسکونی در کنار آنها، ساختهنشدن خانههای فرهنگی، ورزشی و هنریِ متناسب با جمعیت شهرها و کلیه فعالیتهایی که نه در راستای قربته الی الله بلکه در راستای قربه الی المسئولین و برای استفاده مستقیم و غیرمستقیم از رانتهای کوچک و بزرگ صورت میگیرد، نقض آشکار حقوق شهروندی را به دنبال میآورد. بهبود و پیشرفت وضعیت اجتماعی در نبود یا کمبود احزاب و تشکیلات و انجمنهای مرتبط، در گرو فعالیتهای داوطلبانه فردی و اجتماعی است. بارِ طرح نقیصهها را به دوش یک یا معدودی انگشت شمار رسانه – که اغلب از پشتیبانی اقتصادی هم برخوردار نیستند و هر آینه سایه تعطیلی را بر سر خود احساس میکنند – نهادن، عین نومیدی و انفعال است. تا خواست آحاد مردم نباشد، هیچ امری از نظافت کوچه و خیابان و حفظ زیبایی محلات گرفته تا عالیترین مقاصد که آبادانی کشور و آسایش عمومی را در برمی گیرد، محقق نمیشود. « تا دست به اتفاق بر هم نزنیم / پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم».