*امیرمسعود حسینی
*تهیهکننده و کارگردان مستند طاهر
مستند طاهر از شبکه مستند پخش شد. نه. مستند طاهر در شبکه مستند مثله شد. در جشنوارهای که شعارش روایتِ حقیقت در قابِ واقعیت است! نسخهای تکهپاره شده از فیلم نشان دادند یادآور حکایتِ آن شیرِ بیدُم و سر و اِشکم. بیسر وته. بیخاصیت. چه اصراری است به نمایش فیلمی که مجبورید ۱۷ دقیقه از آن را حذف کنید. آن هم فیلمی که فقط ۵۶ دقیقه است. این مستند تلاشی برای آشکار کردن بخشهای پنهان زندگی باباطاهر بود و تلاش شبکه مستند و سانسورچیانِ همیشه نگرانِ تلویزیون، پنهان کردن و حذف همان بخشها. این سانسور فقط حذف صدای خواننده زن (پری زنگنه) یا صدای خواننده مهاجر(محسن نامجو) نبود و نیست، این سانسورِ تمام آن چیزی است که فیلم به خاطرش ساخته شده. یعنی تردید و شک به تاریخ و سعی در دوباره و دُرست خواندنش. برای یافتن حقیقت از لابهلای آن همه دروغ و پَرت. که مگر نه این که تاریخ را فاتحان نوشتهاند. هرچند بیحاصل باشد این جستوجو و تقلا. که دور، هنوز دورِ کتمان و حاشا و نگفتن است. که فاتحانِ امروز تاریخِ خود را میخواهند و اگر نوشتن و ساختن ندانند، سوزاندن و ویران کردن و سانسور را خوب بلدند. سئوال این است که چرا این فیلم برای پخش انتخاب میشود؟ وقتی که نمیتوانید برتابید که باباطاهر را «اهل حق» بخوانند و بشنوید که یارسانان او را از خود میدانند و جایگاهی بلند دارد پیش آنها. وقتی که نمیتوانید برتابید که باباطاهر را مانوی میدانند و ببینید ردپای گنوسیسم در عرفان این سرزمین آشکارتر از آن است که انکار شود و از آن دوبیتیها تفسیر و معنای دیگری بشنوید که «من آن اسپیده بازم یعنی اناالحق». چه اصراری به پخش این فیلم وقتی تحمل شنیدن ندارید.
نمیدانم این که یک سوم از فیلمی را بدون اجازه تهیهکننده و کارگردانش قیچی کنند و از تلویزیون پخش کنند رسم کجای دنیاست به غیر از این مُلک. اما رسم مفرحی است. تجربۀ جالب و غریبی است. فیلمی میبینی که آشناست به ذهنت. انگار قبلا دیده باشی. یا کسی برایت تعریف کرده باشد. چیزی شبیه آنچه امروزه «دژاوو» میگویندش. بعد خیلیها پیغام میدهند «فیلمت را دیدیم. خوب بود. دست مریزاد».
فیلمِ من؟ نفرمایید… این فیلم من نبود.