فرهنگ پهلوانی، پهلوان فرهنگی

0

*محمدحسین یزدانی‌راد

*نویسنده و پژوهشگر       

طوفان دلیل بوده که آن بیدهای سست

در سایه سار سرو چنان بی‌نشان شدند

بی‌شک به جان خود غم عالم خریده‌اند

آنان که تا همیشه جهان پهلوان شدند

پهلوانی در حوزه فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی مفهومی بسیار گسترده و عمیق نسبت به معنای لغوی آن پیدا می‌کند. مفهوم پهلوان در استنادات ادبی، هنری، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و حتی امروزه ورزشی در فرهنگ و تمدن ملل گوناگون به خصوص ایران آن‌چنان تصویری متمایز و پیچیده نسبت به تعریف صریح و روشن لغوی آن پیدا می‌کند که همواره توضیحات و تفاسیر گوناگونی را در بر داشته است. این پیچیدگی، زائیده توانمندی عرصه خرد و روان آدمی است که گاهی نهایت قابلیت‌های خود را در وجودی به نام پهلوان متجلی می‌سازد. از این روست که پهلوانی را در الگوهای مختلف و قواره‌های گوناگون در فرهنگ ملل متمدن می‌توان ملاحظه کرد. عیاری، شاطری، سامورایی، شوالیه گری، قلندری و… ده‌ها نمونه و مفهوم پهلوانی دیگر که در عین دارابودن وجوه مشترک، گهگاه تمایزهای عمیقی میان آنان مشاهده می‌شود، ناشی از عمق و گستردگی شخصیتی است که به نام پهلوان از ماقبل تاریخ با حضور در افسانه ها، اسطوره‌ها، داستان‌ها و قصه‌های عامیانه نقش‌آفرینی خود را آغاز کرده و با آغاز تاریخ نیز ردپای او را در جریانات مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی می توان جستجو کرد. آن‌چه امروز به عنوان آئین پهلوانی در فرهنگ‌های مختلف به چشم می‌خورد میراث سینه به سینه‌ای است که در کنار استنادات تاریخی مکتوب، بیان‌کننده جایگاه و اثرگذاری شخصیتی به نام پهلوان در معانی گوناگون است. شرح چگونگی ورود این شخصیت به حوزه آثار فرهنگی می‌تواند قابل توجه باشد: چون به نخستین ادوار حیات ملل نظر می‌کنیم، می‌بینیم هیچ ملتی به وجود نیامده و به تحصیل استقلال و تحکیم مبانی ملیت توقفی نیافته است، مگر آن‌که اعصار دوره‌های خطر را گذرانده و با اعمال پهلوانی دست زده باشد و بزرگانی و پهلوانانی از او پدید آمده باشند که در ذهن وی اثری بزرگ بر جای گذارند. براساس این تعریف هرگز نباید افرادی که فقط تن و بدن خود را پرورش داده اند و دارای جسمی قوی و بازوها و سینه‌های ستبر هستند، اما از سایر فضائل انسانی تهی هستند را پهلوان قلمداد کنیم. تنها کسانی شایسته عنوان پهلوانی هستند که علاوه بر تربیت جسم و جان به‌طور همزمان کوشیده‌اند در سایر عرصه‌ها نیز منشأ اثر باشند، گاه در نقش قهرمان مبارزه با بیگانه (پوریای ولی، علی میرزا همدانی، رئیسعلی دلواری)، گاه در نقش مبارز نستوه آزادی (ستارخان،باقرخان، حسن رزاز) و زمانی به عنوان قهرمان مبارزه با جهل و نادانی و مدافع پرشور خرد و دانایی (پهلوان مهدی بکتاشی).

پهلوان مهدی بکتاشی
پهلوان مهدی بکتاشی

زندگی و فعالیتها

«مهدی بکتاشی» در سال ۱۲۸۷ در خانواده‌ای پیشه‌ور در محله دوردآباد همدان به دنیا آمد. پدرش «حاج نصرالله» ملقب به بکتاشی در ابتدا شغل قنادی داشت و بعدها به‌خاطر رشادت‌هایی که در کشتی پهلوانی از خود نشان داد، توسط شریف الملک حاکم همدان به سرپرستی ایلات و عشایر لرستان منصوب و سال‌ها عهده‌دار این منصب بود. همچنین طی سال‌های جنگ جهانی اول(۱۹۱۴-۱۹۱۸) که همدان به اشغال قوای متجاوز روسیه تزاری درآمده بود، وی از جمله مبارزان وطن‌پرستی بودند که با بسیج نیروهای مردمی به پایگاه‌ روس‌ها هجوم آوردند و قوای اشغالگر روس را مجبور به عقب‌نشینى به قزوین ساختند.

تحصیلاتش را نخست در مکتبخانه و سپس در مدرسه نصرت، مدرسه تدین و دبیرستان پهلوی به پایان برد و پس گذراندن خدمت سربازی ابتدا به عنوان آموزگار در مدارس همدان (سعدی، بوعلی) مشغول تدریس شد و در ادامه پس از شرکت در کلاس‌های پیشاهنگی به عنوان دبیر ورزش در دبیرستان‌های همدان به امر آموزش همت گماشت.

فعالیتهای ورزشی

شادروان بکتاشی از همان سنین نوجوانی و از سن چهارده سالگی تحت تأثیر پدر که از جمله پهلوانان نامی و هم‌آورد پهلوان علی میرزای همدانی بود به ورزش باستانی گرایش پیدا کرد و به آموختن فنون کشتی پرداخت. در آغاز جوانی در مبارزه‌ای که به مناسبت مراسم هزاره بوعلی در قلعه بهمن میزا همدان برگزار شد در حالی‌که ۲۰ سال بیشتر نداشت موفق به شکست «سید احمد کوه‌کش» پهلوان پرآوازه همدانی شد و پس از آن مدارج ورزش باستانی تا کسب عنوان «کهنه سوار» را طی کرد.  از او به عنوان یکی از پیشروان گسترش ورزش‌های نوین در ایران یاد شده و شرح خدماتش در مجله «نیروی راستی» منعکس شده است.

فعالیتهای سیاسی

زنده‌یاد بکتاشی از جوانی وارد سیاست هم شده بود و به مناسبت‌های مختلف در حرکت‌های اعتراضی جمعی به رژیم پهلوی و در برخی فعالیت‌های سیاسی ملی‌گرایانه شرکت می‌کرد. از جمله در جنبش ملی‌شدن صنعت نفت به یاران دکتر مصدق پیوست و زمینه را برای اجرایی کردن آرمان چندین و چند ساله و برنامه ملی کردن صنعت نفت فراهم ساختند. به‌دنبال آن در قیام سی تیر که در اعتراض به برکناری دکتر مصدق و انتصاب قوام‌السلطنه شکل گرفته بود در معیت مبارزان کفن‌پوش همدان عازم تهران شدند و به رغم ممانعت نیروهای نظامی ارسالی توسط قوام السلطنه و درگیری با آن‌ها در کاروانسرای سنگی کرج خود را به مجلس رساندند و طومار مردم همدان در حمایت از مصدق را به دست نمایندگان مجلس رساندند. کفن‌پوشان‌ همدان بعد از قیام سی تیر، در بازگشت به شهر با استقبال‌ با‌ شـکوه‌ مـردم روبـه‌رو شدند. روز چهارشنبه اول مرداد ۱۳۳۱ پس از ورود آن‌ها  حـدود‌ ۳۰ هـزار نـفر در بـیرون شـهر از آنان استقبال کردند و سران کاروان از جمله‌ «حسینی‌ داور‌«، «محمود طهوری» پهلوان مهدی بکتاشی روی دست تا مرکز شهر آورده شدند.

شادروان بکتاشی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی از کار برکنار و به کار کشاورزی مشغول شد، اما با آرام شدن اوضاع  دوباره به سر شغل معلمی بازگشت و در سنگر فرهنگ مشغول فعالیت شد.

فعالیتهای فرهنگی

در کنار فعالیت‌های شغلی و سیاسی، باقی مانده اوقاتش یکسره صرف فعالت‌های فرهنگی می‌شده است. از جمله پس از بازنشستگی اقدام به تأسیس «گروه فرهنگی دبیرستان‌های آرش» کرد که از جمله مراکز آموزشی نخبه پرور کشور به‌شمار می‌آمد و سالیان متمادی بیشتر برگزیدگان دانشگاه‌ها و نفرات اول کنکور سراسری در رشته‌های ریاضی و طبیعی از این دبیرستان برخاسته بودند. پهلوان بکتاشی به کشورش ایران عشق عمیقی نشان می‌داد. در عین حال از تعصب‌های ملی‌گرایانه یا تفاخرهای قومی به دور بود. او مبارزه با جهل و نادانی را راز پیشرفت ایران می‌دانست و از هیچ کوششی در این راه فروگذار نبود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.