مسیر زرد فرهنگ

*مریم رازانی

*نویسنده

از آن‌جا که بوروکراسی به رغم تمام ظاهرسازی‌ها هرگز از نظام اداری کشور رخت برنبسته، همواره مراجعه به ادارات برای ارباب رجوع کاری بس دشوار و در برخی موارد عذاب‌آور بوده است. از هر ده نفری که سروکارشان به ادارات می‌افتد، بی اغراق نه نفر می‌گویند «اگر کلاهم بیفتد برش نمی‌دارم». شعارزدگی سرسام آور است. سربرگ نامه‌ها، تابلوهای نصب‌شده روی دیوارها، میز خدمت‌هایی که یا خالی اند و یا اتفاقی خدمتی ارائه می‌کنند  وتلفن‌خانه‌های همیشه مشغول، چهره وحشت آوری از ادارات را در برابر چشم قرار می‌دهد. بارها صحبت از اصلاح نظام اداری سرلوحه کار قرار گرفته و هربار مشکلات افزون‌تر شده است. هر از گاهی هم که یک آدم دلسوز پیدا می‌شود و می‌خواهد تغییر مثبتی – اگرچه روبنایی- به وجود بیاورد،  یا دست تنها می‌ماند و یا به واسطه همان عوامل ناکارآمد به بیرون پرتاب می‌شود.

سال ۹۷  اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان به مدت فقط هفت ماه چنین مدیریتی را تجربه کرد. بدون آن‌که قبل و بعد از آن هفت ماه را قضاوت کنم تنها به شرح اهدافی می‌پردازم که توسط مدیریت وقت اعلام شده بود. مهم‌ترین؛ که فرهنگ و جامعه را مشترکا مد نظرداشت، «نگاهِ باز» در حوزه فرهنگی بود. همین یک قدم می‌توانست راه را برای تحقق یافتن بقیه اهداف که عبارت بود از ترویج کتاب و کتابخوانی، ایجاد زمینه بهره‌برداری فرهنگی و هنری از خانه‌های تاریخی همدان، اعلام ظرفیت‌های همدان توسط رسانه‌ها، اجرای کنسرت و نمایش‌های طنز، ارتقای صنعت چاپ از حالت سنتی به شیوه‌های صنعتی مدرن، ساماندهی گروه‌های غیرمجاز موسیقی، جمعه بازار کتاب، تدوین برنامه‌های شاخص برای اصحاب رسانه توسط خانه مطبوعات، ترویج نشاط، معرفی پیشکسوتان عرصه هنر به تمام جامعه، ایجاد گذر فرهنگ و هنروده‌ها برنامه مثبت دیگر هموار کند. این‌که کدام از برنامه‌ها اجرا شد و کدام در مرحله حرف باقی ماند و بعدها به فراموشی پیوست، بر عهده این مقاله نیست. تأکید بر نگاهِ باز ای است که دست کم در آن مدت بر اداره ارشاد حاکم بود و جان تازه‌ای به کالبد هنر استان دمید. قدر مسلم هیچ امری نباید قائم به فرد باشد. نقل و انتقال در همه ادارات و ارگان‌های کشور معمول بوده و هست. مهم زیرمجموعه و نیروهای مستقرند. اگر بستر برای تحول وجود داشته باشد دیگر قائم به شخص نخواهد بود. متأسفانه مجموعه ارشاد در برابر انتقاد بردباری نشان نمی‌دهد. بدتر از آن؛ برای انتقادکننده شرایط قائل است. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد به کسی که تحصیلات آکادمیک مثلا در حوزه موسیقی نداشته ایراد بگیرند که چرا درباره موسیقی مطلب نوشته و یا اظهارنظر کرده است. به وسعت تمام هنرها شنونده و بیننده آگاه وجود دارد. اگر نبود و قضاوتی وجود نداشت، هنر به چه کار می‌آمد؟ درِدانش به روی هیچکس بسته نیست. مدرک و تخصص برای تصدی شغل مهم است اما صلاحیت صاحب مدرک را صددرصد تضمین نمی‌کند. چه بسیار رشته‌ها که به اجبار یا از سر ناچاری انتخاب شده‌اند. اخیرا هم دست به پرونده هرکس از مدعیان زده‌اند، مدرکشان جعلی یا پشت میزی از آب درآمده. تکلیف شنونده و بیننده‌ای که عمر بر سر آموختن هنر مورد علاقه‌اش گذارده، چیست؟ باید دم فرو ببندد تا هرچه را که می‌خواهند به خورد او بدهند؟

قضاوت نشدن و در برابر انتقاد جبهه گرفتن هنر را به ابتذال می‌کشاند. سینمای بازاری شاهد این مدعاست. خیلی از فیلم‌ها دست فیلمفارسی را از پشت بسته‌اند. مجموعه ارشاد حتی در برابر پیشنهادهایی که برای بهبود وضع ساختمان‌ها، سالن‌ها و کتابخانه‌هایش می‌شود، جبهه می‌گیرد. شخصا یک مطلب درباره حواشی جشنواره کودک پیش ازکرونا به روزنامه دادم و بازخورد منفی‌شان تا الان ادامه پیدا کرده است. اهالی فرهنگ و هنر را به خودی و غیرخودی تقسیم کرده‌اند. یک عمر زحمت یک نویسنده یا خالق اثر هنری را ارج نمی‌نهند هیچ؛ به روزنامه‌ها هم انتقاد می‌کنند که چرا برای فلان اثر رونمایی گرفته و منعکس کرده‌اند؟ مصاحبه‌هایشان هست. آن‌قدر کم‌ظرفیتی ازخودشان نشان داده‌اند که هنرآموزان جوان ترجیح می‌دهند دردهای‌شان را نزد پیشکسوتانی که قدرت اجرایی ندارند یا کاری از دست شان برنمی‌آید، ببرند. از آغاز اپیدمی برخی کارها و برنامه‌ها به ناچار به تعویق افتاده و یا به تناسب اوضاع به شکلی دیگر و محدودتر به اجرا درآمده. تا حدی طبیعی است اما کرونا نباید وسیله‌ای باشد برای پوشاندن کم‌کاری ها و نقطه ضعف‌ها.  صفحات مجازیِ مربوطه کمتر از پنجاه درصد به اخبار هنری اختصاص دارد. خبرهای مناسبت‌های مذهبی اخبار هنری را تحت الشعاع قرار داده‌اند. یکسال و نیم از پایان کار انجمن نمایش فعلی گذشته اما هنوز اقدامی برای انتخاب انجمن جدید صورت نگرفته. اگر به خاطر کروناست چرا جلسات دیگر تشکیل می‌شود؟. ظاهرا قرار است تغییری در انجمن‌ها به وجود بیاید، در این صورت چرا به مرحله عمل درنمی‌آید و چرا در استان‌های دیگر انتخابات انجمن انجام شده است؟ آیا صرف انتقاد به این‌طور مسائل و پرداختن به معضلاتی که در حواشی جشنواره‌ها و گردهمایی‌ها به چشم می‌آیند، ورود کردن به نفس هنر و تیول آقایان است؟ آیا عواقب دگم‌اندیشی، انحصارطلبی و تقسیم مردم به خودی و غیرخودی دامن آن‌ها را هم نخواهد گرفت؟ این مسیر یک‌طرفه به کجا خواهد رسید؟ می‌دانیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *