*داوود احمدی
*دانشجوی دکترای معماری
در دهههای اخیر شاهد تضعیف معماری اقلیمی بودهایم؛ معماری که علاوه بر اقلیم به فرهنگ و جامعه نیز توجه ویژهای داشت. یادداشتم را با سخنی از «کومار سینگ» پژوهشگر هنر، آغاز میکنم که میگوید: «جهانیسازی برای هنرهای ما مصیبت به نظر میرسد؛ چراکه مانند توفانی ممکن است بسیاری را ریشهکن کند، زیرا هنر برای بازارها تولید خواهد شد، نه برای نیازهای فرهنگی؛ ولی از نگاهی دیگر، جهانیسازی را میتوان فرصتی شگفتآور برای ملتهایی دانست که از نظر فرهنگی غنیاند. هنرهای ما پیش میآیند تا بر دنیا تأثیر بگذارند». معماری سنتی ایران تأثیراتش را بر دنیا گذاشته و هنوز هم جایگاه والایی دارد؛ اما آیا معماری معاصر ما میتواند راههای جهانیشدن را طی کند و داستانی نو در گوش جهانیان بخواند! به راستی معماری چیست؟ جواب این سؤال جنبههای مختلفی دارد؛ اما اول باید در آغاز به یک سؤال دیگر جواب بدهیم. سؤال این است که چه تواناییای در شغل معماری، منحصربهفرد است؟ به چه علت ما در جامعه به معمار احتیاج داریم؟ وظیفه منحصربهفرد معمار، تفکر، پژوهش و تولید فضای معماری و شهری متأثر از بستر و زمینه و حسهای انسانی برای زندگی آنهاست. به همین دلیل تفکر، پژوهش و تولید فضای معماری و شهری وزن اصلی را در کار معماری دارد؛، تواناییای که در هیچ رشته دیگری وجود ندارد. یک کشور هرچه بیشتر طراحان باکیفیت و باحساسیت داشته باشد، فضاهای معماری و شهریاش انسانیتر و انساندوستانهتر خواهد شد. در حقیقت مهمترین و اولین وظیفه معماری بالابردن کیفیت زندگی انسانهاست. نکته مهم دیگر در کار یک معمار این است که معمار فقط به کارفرما جوابگو نیست؛ بلکه به تمام جامعه پاسخگوست؛ چراکه هر بنا، شهر را تغییر میدهد و متأثر میکند و از این طریق، بناها با هم فضای شهری را که عموم مردم در آن حرکت میکنند، تعریف میکنند. معماری یک وظیفه فرهنگی است که تمام جامعه را در بر میگیرد. از این رو باید پذیرفت که بسیاری از معماران ایرانی هنوز رابطه سنت و مدرنیته را حل نکردهاند. به نظر میآید سنت را در مخالفت با مدرنیته میبینند و یا بالعکس. اگر معماری سنتی همدان را در نظر بگیرید، میبینید آنها در زمان خودشان خیلی هم مدرن بودند چون مسائل و مشکلات عصر خود را به نحو عالی و با امکانات موجود زمان خود حل کردهاند. وقتی کمبود آب دارند قنات درست میکنند که یک کار عظیم مهندسی است. یا به وسیله دالانها مشکل باد و بوران و سرمای زمستان را تا حدی حل کردهاند. این راهحلها با کمترین امکانات و فقط بهوسیله معماری بیشترین بهرهبرداری را کردند. این نکته در استفاده از مواد ساختمانسازی تا شهرسازی صادق است. این طرز فکر در زمان خودش خیلی پیشرفته و مدرن بوده.
مشکل ما اینجاست که معماران مدرن ما مدرن نیستند. یعنی جواب احتیاجات مردم را به طریق مطلوب نمیدهند و این باعث تضاد میشود. مثلا نماهای رومی، یونانی و نماهای دیگر را در ایران و از جمله همدان در نظر بگیرید. یک فاجعه عظیم فرهنگی. وقتی خانههای قدیمی همدان را میبینید احساس غرور میکنید، چون آنها ریشه در فرهنگ معماری خودمان دارند که در زمان خود بسیار پیشرفته بودهاند. اگر ۵۰ سال دیگر مردم به دستاوردهای معماری امروز ایران نگاه کنند، میپرسند چه چیزی از فرهنگتان در معماری شما دیده میشود و باید بگوییم نماهای رومی و یونانی دوهزار سال پیش! امروز ما باید از سنت الهام بگیریم و این بدان معنا نیست که آن را کپیبرداری کنیم. به عبارتی کپی از سنت هم یک اهانت به سنت است؛ چرا؟ چون مشکلات و خواستهای آنها با زمان ما متفاوت است. منظور از الهامگرفتن این است که از طرز فکر آنها الهام بگیریم و با در نظرگرفتن «بستر»، طراحی کنیم، نه اینکه از معماری اروپایی، آن هم یونان و روم باستان، کپیبرداری ناقص کنیم، کپیای که از فهم کم ما از معماری در اروپا سخن میگوید. اگر آگاه شویم که مشکلات امروز جامعه ما چیست، میتوانیم جواب درخوری هم برای آن بیابیم.
امروزه برخی میگویند که نمای رومی خواسته بخشی از جامعه ماست و باید به این خواسته نیز توجه شود که در پاسخ باید گفت: مردم ایران و جهان برای چه به اصفهان سفر میکنند؟ برای اینکه میدانند چیزی در این معماری هست که در رابطه نزدیک با فرهنگ این کشور است. مردم وقتی بناهای باشکوه نقش جهان یا پل بینظیر خواجو که بیش از یک اثر معماری، دارای فلسفه نیز هست را میبینند به خوبی کیفیت را تشخیص میدهند، اما بهصورت لفظی شاید نتوانند بیان کنند. ما معماران وظیفه داریم که این حس و خواست بیاننشدنی را با طراحی خود به واقعیت برسانیم. اگر ما معمارها به مردم جواب مناسب بدهیم آنها هم کیفیت را احساس خواهند کرد؛ اگرچه نتوانند بیان کنند. مردم با نماهای رومی و یونانی درگیر نبودهاند و معماران بدون اینکه فهمی از ریشه این نما در اروپا داشته باشند بهعنوان نمای مدرن و اروپایی استفاده میکنند؛ غربزدگی معماری از منفیترین طریق آن. این ضعف خیلی بزرگ معماری در ایران است. هنرهای دیگر ما مثل سینما و مجسمهسازی و عکاسی خیلی پیشرفت کرده و جایگاه ویژهای در کشورهای اروپایی دارد. در رشتهای مثل سینما استادان در اروپا به شاگردان توصیه میکنند فیلم ایرانی نگاه کنند، اما درباره معماری این حرف را نمیزنند. چون معماری ایران از بسترش جدا شده و با آن حتی در تضاد است.
آنچه برای مردم جذابیت دارد شکوه هست و لازم است که سازمان نظام مهندسی ساختمان استان همدان و سازمانهای دست اندرکار با برگزاری همایشها و سمینارها جامعه طراح معماری را به خلق نماهای باشکوه ایرانی هدایت کنند چراکه در دهه ۹۰ شاهد احداث دو هتل به نامهای امیران و با نمای باشکوه ایران باستان در همدان بودیم که مورد استقبال شهروندان نیز واقع گردید. وقتی به شکوه معماری ایران باستان بیمهری شود در نتیجه خلاء ناشی از این کپیبرداری ناقص از معماری بیگانه در قالب نمای رومی را به دنبال داشته است.