*حسین زندی
*سردبیر
همهگیری بیماری کرونا در کشور علاوه بر زندگی عادی مردم بسیاری از مشاغل و حرفهها را تحت تاثیر قرار داد؛ گردشگری، فرهنگ، هنر، ورزش و فعالیتهای خدماتی بیشترین آسیب را از این بیماری دیدند. اگرچه اندکی از مردم و سوداگران در حوزه خدمات واسطهگری از فرصت کمبود مواد و برخی کالاها استفاده کردند و با بالابردن قیمتها به نان و نوایی رسیدند.
به نظر میرسد حوزه فرهنگ از بیماری کرونا بیشتر آسیب دیده است. کنسرتها تعطیل شد، هیچ تئاتری روی صحنه نرفت، انجمنهای ادبی غیر فعال و نمایشگاهها به تعطیلی کشانده شدند و اهالی فرهنگ خانه نشین شده و از فعالیتشان باز ماندند.
هرچند برخی از آنها فعالیت خود را به فضای مجازی معطوف کردند اما میدانیم فضای مجازی هرگز نمیتواند جایگزین فعالیت فرهنگی در بستر جامعه باشد.
به همین دلیل بسیاری از اهالی فرهنگ و هنرمندان منتظرند این مرحله از زندگی را پشت سر گذارند شاید بعد از کرونا بتوانند فعالیتهای معمول را ادامه دهند.
این بیماری در استان همدان نیز تاثیر خود را گذاشته و بسیاری از مراکز فرهنگی تعطیل شده و اهالی فرهنگ دست از کار کشیدهاند و فضای مجازی هم نتوانسته آنان را راضی کند چراکه مخاطبین چندانی در فضای مجازی نداشتند.
اما با این شرایط نیز میشد از ظرفیتهای موجود بهره برد. استانی که سرانه کار پژوهشی حوزه فرهنگی آن بسیار پایین است، میتوانست از این فرصت استفاده کند و از پژوهشگران فعالان فرهنگی در مسیری برای پر کردن خلایی که در گذشته داشت استفاده کرده و از فرصت یک ساله خانهنشینی هنرمندان و پژوهشگران به نفع تولید محتوا در عرصه فرهنگ بهره برد اما چه کسی یا چه نهادی میتواند یا میتوانست این مهم را به سرانجام برساند؟ استانی که پژوهشگاههای آن در حد یک نام است و کارنامه درخوری در طول سالهای گذشته از آنها دیده نشده چه انتظاری میتوان داشت؟ بنیاد بوعلی، بنیاد ایرانشناسی، حوزه هنری، پژوهشگاه آموزش و پرورش، معاونتهای پژوهشی ادارات و دانشگاهها نتوانسته آنچنان که باید کار مهمی در زمینه پژوهش انجام دهد و هر یک به چند کتاب و جزوه بسنده کرده است. مدیران ارشد و مدیران فرهنگی استان میتوانستند دغدغه مندانه به حوزه پژوهش توجه کنند و حتی بستری برای فاصلهگیری هنرمندان و پژوهشگران از افسردگی و خمودگی مهیا کنند. آیا چنین اراده یا اعتقادی در مسئولان ما دیده میشود؟