یادی از زندهیاد ناهید شریفیامینا
مهدی بهخیال
ناهید شریفی امینا چندی پیش در ینگهدنیا از دنیا رفت و مرگ او با سکوت خبری گذشت. او از خاندانی اصیل، خوشنام و متمول بود. جد بزرگ او در آن روزگار به محمد شریف اشتهار داشت. از اینرو آنها خیلی زودتر از سال ۱۳۰۴، که شناسنامه و نام خانوادگی اجباری شود، به طایفه شریفیهای جولان (همدان) معروف شدند. پدرش اکبر شریفیامینا صاحب روزنامه الوند و از سوسیال دموکراتهای همدان بود.
او در سال ۱۳۲۳ از وزارت فرهنگ وقت درخواست امتیاز روزنامه الوند را کرد. روزنامهای که با مخالفت آیتالله سید نصرالله بنیصدر و تنی چند از همشهریان او درنهایت مجوز نشر گرفت و منتشر شد. بنیصدر با بعضی دیگر از صاحبان جراید و فعالان سیاسی ازجمله حسینی داور (شاعر مشهور) که جریده نامه تاریخ را منتشر میکرد به شکلی دیگر اختلاف داشت؛ تفصیل این قضایا را در جای خود نوشتهام.
باری، خانه اعیانی شریفیامینا در جولان محفل ادبا، شعرا، اهالی موسیقی و انجمن اتحاد/ دانش بود. انجمنی مترقی و پیشرو به ریاست غمام همدانی. اکبر شریفیامینا از مریدان غمام بود. تا آنجا که تصویر قاب شده غمام را به دیوار اتاق پذیرایی خود آویخته بود؛ و همو بود که پسوند امینا را به نام خانوادگی اکبر شریفی اضافه کرد.
ناهید شریفیامینا فرزند ارشد ایشان متولد ۱۳۱۶ در همدان بود. او در سن بیست سالگی همدان را به قصد تهران ترک کرد و پس از آن به خارج از کشور رفت. شریفیامینا خاطرات و شنیدههای کودکی خود را از جنگ جهانی دوم و قحطی همدان به شیوه رمان نوشت و به نامهای گلابتون بر دیبا، مردم و مابقی قضایا، بیبِبِلهها و مجموعه هفت داستان کوتاه منتشر کرد.
زندهیاد شریفیامینا زنی شریف، نجیب و مهربان بود. در بین سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ از راه دور به تفصیل با ایشان گفتگو کردم. خانم شریفیامینا فروتنانه، با محبت و صبوریِ بسیار، تمامی سؤالاتم را پاسخ داد و بخشهایی از تاریخ همدان را که تاریک بود روشن کرد. امید مجالی یابم تا این کتاب را منتشر کنم.
در پایان برخود فرض میدانم تا از زندهیاد محمدطاهر معیری همسر ایشان، که از ریاضیدانان بنام و نویسندگان برجسته این حوزه بود یاد کرده؛ و نیز به شاعر توانا جناب محمود شریفیامینا (راهی) اخوی گرامی ایشان صمیمانه تسلیت عرض نمایم.