*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
اسیدپاشی نوعی اقدام خشونت آمیز عمدی است که در آن فرد متخاصم، اسید را روی صورت یا بدن قربانیان میپاشد. این اقدام عموما به انگیزه تباه ساختن آینده و گوشه نشین کردن دائمی قربانی انجام میگیرد و قربانی تا مدتهای طولانی و حتی تا پایان عمر از بند لطمههای جسمانی و روانی آن خلاصی نخواهد یافت.
آثار منفی این پدیده در هر کجا که وقوع یابد صرفا به فرد محدود نمیشود و جامعه را نیز در برمیگیرد و به دنبال انتشار اخبار مربوط به این اقدمات، تاثیر سوء و احساس نگرانی و دلواپسی برای دیگر افراد جامعه و خانوادههایشان بوجود میآید که در نتیجه آن احساس ناامنی در جامعه گسترش مییابد. به بیان دورکیم، جامعهشناس معروف این اقدامات زشت روح جمعی را آزرده میکند و این آزردگی را نمیتوان تا سالها از بین برد. زیرا در دیدگاه و نگرش مردم در باب مسائلی که در جامعه وجود دارد تآثیر عمیقی میگذارد. تحقیقات نشان میدهد؛ حمله با اسید به ملیتها، نژادها، مذاهب یا عقاید یا محلهای خاصی محدود نمیشود. همچنین شواهد تاریخی نشان میدهد که اسیدپاشی در کشورهای در حال توسعه بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. در کشورهای در حال توسعه دو نکته مهم در خشونت با اسید قابل تامل است. از طرفی قربانیان اسیدپاشی به طور انحصاری زنان هستند و از طرف دیگر مهمترین عللی که منجر به بروز این اتفاق در رابطه با زنان میشود، امتناع از برقراری رابطه عاطفی و یا پذیرشنشدن درخواست ازدواج گزارش شده است.
در ایران بیش از ۹۰ درصد قربانیان اسیدپاشی را زنان تشکیل میدهند که ترس و وحشت ناشی از آن علاوه بر فرد قربانی، امنیت سایر زنان جامعه را هم به خطر می اندازند. در اسیدپاشی ممکن است فرد قربانی برای تمام عمر از نعمت بینایی و زیبایی چهره، ازدواج و حتی شغل محروم شود و چنین شرایطی برای او از مرگ دشوارتر است. خوشبختانه اخیرا قانون گذاران به منظور افزایش بازدارندگی مجرمان، به بازنگری در قانون مجازات اسیدپاشی پرداختهاند.
در ایران اسیدپاشی عمدتا ماهیت خشونت بین فردی دارد، در حالیکه در بسیاری از جوامع دیگر اسیدپاشی ماهیت خشونت جنسینی، فرهنگی و ساختاری دارد که در بستر سنتی خشونت زا نیز به ظهور میرسد و بیشتر قربانیان خود را که زنان هستند را به کام خود میکشد. در جامعه ایران، اهمیت ظاهر در حد معیاری برای ارزشگذاری افزایش یافته است و از ناحیه جامعه، رسانهها و کلیشههای رایج و مانند این به افراد به ویژه زنان فشار وارد میشود تا زیبا باشند. ظاهر و زیبایی ملاک مطلوب بودن تلقی میشود. در چنین بستری اهمیت زیبایی برای بازماندگان سوختگیها از جمله قربانیان اسیدپاشی به مراتب بیشتر است؛ زیرا آنها حتی پس از دریافت پیشرفته ترین اقدامات ترمیمی نیز مجبورند با ظاهری غیرطبیعی در بافت اجتماعی-فرهنگی زندگی کنند که بهای زیادی به جذابیت جسمی میدهد.
متاسفانه در طی سالهای اخیر شاهد اسیدپاشی در استانهای مختلف ایران بودهایم که در این میان عدهای از افراد ناآگاه موجب دامن زدن به احساس ناامنی بیشتر شدهاند. مانند افرادی که بعد از ماجرای اسیدپاشی به صورت دختران در اصفهان، برای ترساندن زنان در خیابان به روی آنها آب میپاشیدند. در آخرین مورد اسیدپاشی نیز که در همدان رخ داده است عدهای به شایعهپراکنی پرداختهاند و عامل آن را به گرایش فکری خاصی منتسب کردهاند یا در گزارش تعداد قربانیان اغراق کرده و حتی موارد پیشین که در شهرهای مختلف به وقوع پیوسته است را نیز در شمار اسیدپاشی در همدان بیان کردهاند. عمل ناپسند این دسته از افراد نوعی از خشونت است که باعث ترس و اضطراب بیشتر زنان همدانی شده و آنها را منزوی و افسرده میکند. به نظر یکی از عواملی که زمینه را برای بروز شایعهپراکنی فراهم میکند نبود شفافیت در اطلاعرسانی است. رسانه و نهادی که اخبارش را از تیغ سانسور میگذراند، اعتماد مخاطب را خدشهدار میکند و مردم برای اطلاع یافتن دقیق به مراجعی متوسل میشوند که صلاحیت و صداقت لازم را ندارند.
با توجه به اینکه اسیدپاشی آیندهای تاریک را مقابل دیدگان فرد آسیب دیده قرار میدهد، افراد و سازمانهای حمایت کننده در سطح جامعه نقش مهمی در بهبود وضعیت قربانیان و خانوادههای آنان دارند. باید پرسید که آیا در ایران، سیستم و یا برنامه منسجمی برای تحت پوشش قرار دادن قربانیان و خانوادههای آنان به منظور کاهش سردرگمی و نگرانی شان وجود دارد؟ آیا فراد در سطوح مختلف ( درمانی، حقوقی، مالی،آموزشی و …) حمایتهای لازم را دریافت میکنند؟!