اهمیت جامع‌‏التواریخِ خواجه رشیدا‎لدین فضل‌الله همدانی در تاریخ‌‏نویسی

یادداشت‌‏های جامع‌‏التواریخ

0

*علی اصغر بشیری

*پژوهشگر

جامع‏التواریخ خواجه رشیدالدین فضل‎الله همدانی از مهم‏ترین کتاب‏هایی است که در تاریخ جهان نوشته شده است. این اثر زیر نظر خواجه رشیدالدین فضل‎الله همدانی نگاشته شده است. مهم‏ترین اهمیت این اثر در بین بسیاری از کتاب‏های تاریخی این است که به شکل گروهی نوشته شده و هر بخش از آن را متخصصان هر قومی نوشته‏اند که با زبان و مستندات آن قوم آشنا بوده‏اند. این ویژگی منحصر به فرد در تاریخ‏های هم‏زمان و یا قبل از جامع‎التواریخ­ به این شکل سابقه‏ای نداشته است. البته پیشتر، تاریخ طبری (نوشته محمد بن جریر طبری) را که زیر نظر ابوالفضل بلعمی ترجمه شده بود نیز به‏صورت گروهی انجام شده بود (ترجمه نویسندگان زیر نظر بلعمی را تاریخ‌نامه بلعمی نام نهاده‏اند که آن اثر را هم استاد محمد روشن تصحیح و منتشر کرده‏اند)؛ یعنی تعدادی از مترجمان زیر نظر بلعمی، کتاب عظیم تاریخ طبری را از زبان عربی به زبان فارسی ترجمه کرده بودند؛ اما کار جامع‏التواریخ با تاریخ‌نامه بلعمی دو تفاوت عمده داشت؛ نخست این‌که جامع‎التواریخ اثری صرفاً ترجمه‏ای نبود؛ چرا که تاریخ‌نامه طبری را عده‏ای از مترجمان زیر نظر بلعمی ترجمه کرده‏اند؛ حال آن‌که جامع‏التواریخ درست است که زیر نظر نویسندگان مختلف نوشته شده است؛ اما ترجمه یک اثر مشخص نیست. تفاوت دیگر تاریخ‌نامه طبری با جامع‏التواریخ در این است که در جامع‏التواریخ متخصصان هر کشوری خود در نوشتن تاریخ سهیم بوده‏اند و این شاخصه نه تنها در تاریخ‌نامه طبری نبوده؛ بلکه کمتر تاریخی در جهان باستان این ویژگی را داشته است.

خواجه رشیدالدین فضل‏الله همدانی نخست به فرمان خان مغول (غازان خان) بخش تاریخ مغولان را نوشت و پس از مرگ غازان آن را به اولجایتو تقدیم کرد. پس از آن‌که این اثر با اقبال خان مغول (اولجایتو خان) مواجه شد، خواجه رشیدالدین مأمور شد که تاریخ جهان را هم بنویسد. در این بخش خواجه رشیدالدین با توجه به امکاناتی که در اختیار داشت مورخان و متخصصان مختلف را از جای‏جای جهان گرد آورد و نگارش هر کدام از بخش‏های تاریخ خود را به آنان واگذار کرد؛ در واقع آنان زیر نظر خواجه رشیدالدین و با توجه به منابعی که از مناطق مختلف جهان گردآوری شده بود، کتابی جامع در تاریخ نوشتند که به جامع‏التواریخ مشهور شد.

شاید دوست بدارید :

آن‌چنان‌که از جامع‏التواریخ برمی‏آید و نحقیقات پژوهشگران نیز اثبات کرده، خواجه رشیدالدین برای نوشتن تاریخ چینیان از مورخان چینی کمک گرفته و برای بخش تاریخ یهود از نویسندگان یهودی. او برای نوشتن تاریخ اروپا (تاریخ قیاصره) از مورخان مسیحی و اروپایی کمک گرفته است؛ به همین دلیل هم این بخش‏ها برای اروپاییان مهم بوده است و تاکنون فقط بخش تاریخ قیاصره چندین بار در کشورهای اروپایی منتشر شده است. نظر به اهمیت فوق‏العاده کل جامع‏التواریخ، این کتاب عظیم در اواسط قرن نوزدهم نخست در اروپا منتشر شد و بعدها قسمت‎هایی از آن به مرور در ایران منتشر شد. سپس استاد محمد روشن اقدام به تصحیح این اثر کردند که در نهایت آخرین بخش‏های آن که تاریخ اسلام و ایران بود در سه مجلد در سال ۱۳۹۲ و به همت مؤسسه میراث مکتوب منتشر شد؛ یعنی صورت کامل‏شده جامع‏التواریخ کمتر از هفت سال است که در ایران منتشر شده است و حال آن‌که حدود صدوپنجاه سال قبل اروپاییان با این اثر آشنا بوده‏اند و در پژوهش‏های خود از آن استفاده می‏کرده‎اند. جامع‏التواریخ به صورت کامل (یا بخش‏هایی از آن) به زبان‏های مختلف جهان ترجمه شده است.

در جامع‏التواریخ از منابع بسیار زیادی استفاده شده است. بسیاری از منابع را نویسندگان در مطاوی کتاب خود ذکر کرده‏اند؛ اما برخی را ذکر نکرده‏اند که تحقیقات معاصرین به مرور مشخص می‏کند که منابع دیگر نویسندگن چه بوده است. در بخش تاریخ ایران و اسلام، چندین نویسنده قطعاً در کار نگارش دست داشته‏اند؛ چرا که نثر بخش‏های مختلف آن یکی نیست و هم این‌که به کتاب‏های مختلفی مانند شاهنامه، غررالسیر ثعالبی، تاریخ طبری (کتاب پسر جریر طبری) و یا آثار نظامی گنجوی اشاره شده است. گاهی صفحات متعددی از این اثر مشحون به اشعاری است که از منابع اصلی برگزیده شده است و همین موضوع هم اهمیت این اثر در تاریخ ادبیات فارسی را مشخص می‏کند.

خواجه رشیدالدین فضل‎الله همدانی سیاست‌مداری کاردان و پرکار بود که در کنار امور مربوط به کشورداری، به مسایل علمی و ادبی و تاریخی و فرهنگی هم اهتمامی جدی داشت. مهم‏ترین کار او ساختن ربع رشیدی در تبریز بود که داستانی مفصل دارد. کتاب‏های دیگر او به جز جامع‏التواریخ نیز اهمیت بسیاری دارند؛ اما با این وجود امروزه شاید مهم‏ترین میراث خواجهر رشیدالدین کتاب جامع‏التواریخ باشد؛ کتابی که او با درایت خود و با کمک مورخان دیگر آن را به انجام رساند. درباره جایگاه مورخ و اهمیت تاریخ‏نویس در بخش تاریخ ایران و اسلام اشارتی جالب آمده که نگاه خواجه رشیدالدین به موضوع تاریخ و تاریخ‏نویسی را هم بیان می‏کند: «و در قدیم الایّام در دواوین اکاسره عجم که پادشاهى به نسبت پادشاهزادگى و وزارت به وزیرزادگى مشروط بود، از کیومرث تا خسرو پرویز مواجب و مرافق مورّخان تعیین بودى و مراتب و منازل ایشان و حشمت و حرمت مورّخان با مراتب و حشمت موبدان که مشایخ دین و ملّت آن پادشاهان بودند مساوى داشتندى، و مورّخان را دهقان و کتاب ایشان را باستان خواندندى. بعد از آن چون آن قاعده مرعى نماند، رونق مورّخان نقصان پذیرفت.

منابع در دفتر نشریه موجود است

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.