*معصومه محمدی سیف
*جامعهشناس و دکتری سیاستگذاری فرهنگی
جامعهشناسان معتقدند که، برخی بازیها با بینشهای اجتماعی و فرهنگی پیوند خوردهاند و برخی دیگر خاستگاه بازی را بیولوژیکی یا همان زیستشناسی میدانند و معتقدند که بازی فعالیتی است برای رهاکردن و یا کاستهشدن انرژیهای افزوده و انباشته شده در درون انسان که با تکراری مداوم، آرامش خاصی به فرد میدهد و صورتی فرهنگی دارد و هم چون موسیقی، رقص، شعر، نقاشی و تئاتر، با فرهنگ جامعه ارتباط تنگاتنگ دارد. چنانکه برخی از بازیها، بنمایهای دینی، آئینی دارند که در واقع تقلید و تکرار رفتارها و تجربههای نسلها هستند.
بازیهای آئینی در همدان، بازمانده آداب و رفتارهای دینی ـ آئینی مردمان دوران کهن ایران زمین هستند. امروزه بعضی از رقصها و نمایشهای سنتی و بسیاری از مناسک آئینی و بومی، همچنان ویژگیهای دیرینه خود را که بازی است، در خود دارند. بازیهای آئینی همچون تاببازی، شاتیشوتی، آبجی گلبهار، کمربازی، اتلماقویش، الک زنبه، آقا سلام، دوز، بازی قلاغه، ترکهبازی، تنوره تنوره، اینچیله بادام قاجده بیردام، دُرنه، صید و حصار، قاپبازی، قِدبازی، گوشله (کوزه)، گویبازی، لنگه، کوفبازی، مورچهداره، یک قل دوقل، الاکلنگ، تخم مرغ بازی، قاشق زنی و بازی خاله دیگ به سر است، امروزه بسیار کمرنگ شده و در بسیاری از مناطق همدان دیگر شناخته شده نیستند.
در این بین، بیشتر بازیهای بومی شناساییشده دیگر در همدان نیز رواج دارند که دارای قدمت و پیشینه تاریخی بوده، که پنج سنگ، پنجعلی پنجعلی، پول توتان، پر یا پوت، پا به پا، بیلدرم بیل، بگو کی بود، باجی باجی جان، انداختن سکه در قیف، الک دولک زمه، الک اسد خان، ات مته توته مته، آه زرینه، آقا داد ملا داد، آسیاب به چرخ، آسه برو آسه بیا، آسمان چه رنگه، آردا مادزول و مانند این که از دیگر بازیهای بومی و محلی استان همدان است که اغلب آنها در گوشه و کنار این استان، به خصوص در روستاهای اطراف، رواج دارد. اما متأسفانه، از طریق گفتوگو با فعالان بازیهای بومی محلی، چنین دریافته میشود که آنها براین باورند که به این رشتههای بومی آنگونه که باید توجه نمیشود و گسترش ورزشهای جدید با هیجانات زیاد همچون فوتبال، و در درجه کمتر، والیبال و بسکتبال، موجب کمرنگ شدن رشتههای بومی شده است
البته لازم به ذکر است که در استان همدان، در برخی کانونهای فرهنگی که به ورزش و تربیت بدنی نوجوانان اهمیت داده میشود، چندی است که بازیهایی همچون سوارکاری قیقاج، طنابکشی، دال پلان، دستمال قاپی، یک قل دوقل، پرش با گونی، کلاه پران، خروس جنگی، لی لی ، هفت سنگ، گردو بازی، چوبکشی و وسطی، آموزش داده میشود و نوجوانان علاقه زیادی به این بازیها نشان دادهاند.
در اینجا به برخی بازیهای محلی که کمرنگ شدهاند، اما کمر خم نکردهاند و به حرکت خود ادامه میدهند، اشاره میشود:
چشم یوقماک (قایم باشک)
نام کهن بازی قایم باشک «سرمامک» بوده که امروزه فراموش سرمامک بازی یا قایم باشک شده است. این بازی هم چون تاببازی، از پیشینه کهنی در ایران زمین برخوردار است. بازیکنان به دو گروه تقسیم میشوند که یک عده مخفی میشوند و محوطه بازی باید بسیار وسیع باشد. در این بازی، عده دیگر که در موقع مخفیشدن آنها چشمهای خود را بسته بودند، باز میکنند و با راهنمایی سرگروه، دنبال دسته اول میروند. آنها باید فرار کنند و خود را به مرکز برسانند وگرنه طرف مقابل یکی از بازیکنان را میگیرد و تا مرکز اصلی سوار میشود. البته این بازی بیشتر در غروب آفتاب و در تاریکی و در بازی دیگری به نام شیر دررو روبا بخور تکمیل میشود. بازی چشم قویماک را بیشتر در داخل محوطه بسته، دختران انجام میدادند».
دستمال قاپی (دستمال گوتورده)
دستمال قاپی، یکی از بازیهای مهم و مورد علاقه روستائیان همدانی است که تعداد هر تیم باید فرد باشد و هر ورزشکاری بتواند در مراحل بازی زودتر اقدام به ربودن دستمال از میانه زمین و بازگشت به منطقه استقرار تیم خود کند، پیروز میدان است.
آتلاما قریش
دو تن از بازیکنان مقابل هم روى زمین مىنشینند و یکى از پاهاى خود را بهطرف هم دراز مىکنند به طورىکه کف پاى آنها بههم بچسبد و پنجه پاهاى آن ها بهطرف بالا باشد. بازیکنان دیگر از روى آن مىپرند. پس از هر پرش چیزى بر ارتفاع پاها اضافه مىشود. نوبت بعد پاى دیگر خود را روى پاى قبلى مىگذارند. بعد پنجه یک دست، سپس پنجهی دست دیگر بههمین ترتیب، طبعاً هرچه بر ارتفاع اضافه مىشود پریدن از روى آن دشوارتر مىشود. بعد از چند نوبت براى افزودن بر ارتفاع از نیروهاى کمکى استفاده مىکنند. هرکس در هنگام پریدن پایش به مانع اصابت کند، سوخته است و از باى کنار مىرود و برنده کسى است که بدون خطا از روى تمام موانع بپرد.
تاببازی
ابوریحان بیرونی، خاستگاه تاب بازی را به جمشید جم و زمان او که دوره اساطیری تاریخ حیات اجتماعی ـ فرهنگی ایرانیان است، نسبت میدهد و میگوید: «عید نوروز را چنین گفتهاند که چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه
دماوند به بابل آمد. مردم با دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را عید گرفتند و برای یادبود آن روز، در تاب مینشینند و تاب میخورند». در ایران در روز سیزدهم فروردین یا همان سیزده بدر، تاب بازی در فضای باز و در باغ و بوستان هم چنان رواج دارد».
تاب بازی در گویشهای مختلف به نامهای دیگری نیز خوانده میشوند؛ مانند: «کوف» در گویش کرمانشاهیها، «جی کو» در گویش بندرعباسیها، «قو» در گویش اراکیها، «تو» در گویش آملیها، «باد» در گویش مشهدیها و «چنگولکبازی» در گویش اصفهانیها گویند.
لِی لِی بازی
این بازی بیشتر توسط دختران انجام میشود. اصول این بازی با پریدن از روی مربعهای کشیده شده روی زمین است. هر مربع یک شماره از خود دارد. شرکتکننده اول سنگی را روی یک شماره میاندازد و اگر توانست این کار را به طور دقیق انجام دهد با لِی لِی کردن همه مربعها را به جز مربعی که سنگ را در آن انداخته طی میکند و سنگ را در بازگشت میآورد.
زو
بازی زو که هنوز هم در نهاوند رایج است، در این بازی، بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مىشوند و زمین بازى را که مستطیل شکل است به دو بخش تقسیم مىکنند که هر بخش متعلق به یک گروه خواهد بود. به قید قرعه یک گروه بازى را آغاز مىکند. یکى از افراد این گروه باید به زمین گروه رقیب وارد شود و در حالىکه با یک نفس زو مىکشد سعى میکند افراد گروه مقابل را بزند و به زمین خود برگردد، بدون آنکه نفس تازه کند. اگر قبل از برگشتن به زمین خود نفس آن تمام شد یا توسط بازیکنان گروه رقیب دستگیر شد سوخته است. اما اگر توانست کسى را بزند و برگردد آن بازیکن مىسوزد و از بازى کنار مىرود. این بازى تا سوختن بازیکنان یک گروه ادامه پیدا مىکند. هر گروه که امتیاز بیشترى کسب کند برنده است .
دال پلان
دال پلان نیز یکی دیگر از بازیهای رایج بومی است که هم اکنون جزو فهرست آثار معنوی کشور به ثبت رسیده و مورد توجه علاقهمندان به بازیهای بومی محلی است. در این بازی سه سنگ عمود به فاصله ۱۰تا ۱۵ متر در ۲ طرف قرار گرفته و یکی از دو تیم به قید قرعه بازی را آغاز میکند. نفرات تیمها به ترتیب باید هر کدام یک سنگ به سمت سنگهای چیده شده تیم مقابل پرتاب کنند، اگر بازیکن توانست با پرتاب سنگ یکی از سنگهای چیده شده حریف را بزند میتواند به عنوان جایزه سنگ دیگری را پرتاب کند. اگر تیم پرتابکننده بتواند هر سه سنگ را بزند سه امتیاز گرفته و سنگها دوباره چیده میشوند و بازی دوباره شروع میشود.
منابع
بلوکباشی، علی (۱۳۸۶)؛ «بازیهای کهن در ایران»، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
صیرفی، هایده (پاییز ۱۳۸۹)؛ «بـازیهای آئـینی و نمایـشی گفتاری پیرامون بازیهای آئینی و نمایشی کهن ایران زمین»، مجله آموزش تربیت دینی، دوره یازدهم، شماره ۱، صص۵۴- ۵۶.
جابانی، محمد (آذرماه ۱۳۸۷)؛ «بازی های محلی»، کتاب ماه هنر، صص۶۸-۷۱.