به وقت همبختی
مروری بر رمان هم بخت و خزان در خزان اثر «گودرز شکری» نویسنده همدانی
*محمد رابطی
در دو گوشه شهر، دو رجب نام در یک روز دست راست شان قطع شد. این جمله ساده ایده شروع رمانی است که شاید گل آثار شکری باشد. یعنی رمان «همبخت». هم بخت شروع حیرت انگیزی دارد. غرش صدای هواپیماهای انگلیسی که از بالای شهر میگذرند و شاید برای اولین بار صحنهای این چنین رعب آور برای مردم شهر درست میشود.
ما از همدان درگیر جنگ دوم جهانی چیزهایی شنیدهایم و احتمالا کمتر خواندهایم. همبخت دقیقا در همدان درگیر شده با این جنگ مخوف میگذرد. با خیل عظیمی از شخصیتهای واقعی نان فیکشنی(ناداستان) خواندنی خلق میشود که برای کسانی که علاقمند به مطالعه تاریخ اجتماعی شهر هم هستند، ارزشمند است.
روایت، روایت سادهای است؛ دو نوجوان همدانی در یک روز بر اثر بمباران نیروهای انگلیسی دست راستشان دقیقا در یک روز قطع میشود، شروع جذاب و پرکشش این رمان البته با نثری شیرین و ساده انگار از زبان پدربزرگی سرد و گرم روزگار چشیده شما را تا انتها پای کتاب مینشاند. نوشتم خیل عظیمی از شخصیتهای واقعی. بله بسیاری از شخصیتهای آثار شکری واقعیاند، او با آنها زندگی کرده، در فلان محله و فلان کوچه با آنها زیسته، همکلاسی بوده و خاطره داشته. بنابراین خواننده را درگیر آدمهایی میکند که برای همه ما آشنا هستند. دائما در حین خواندن این آثار احساس میکنید روزگاری جایی شما هم با چنین آدمهایی خاطرهای داشتهاید. همین احساس ارتباط دو طرفه میان ما و آدمهای رمان هرچند با فاصلهای از جنس روزگاری از دست رفته اما یادآور همبختی ماست.
دیگر اثر چاپ شده جناب شکری مجموعه داستانی است به اسم «خزان در خزان». خزان در خزان هم متشکل از روایتهایی است با ساختاری ساده از آدمهای بیشیله پیلهای که در گیرودار سختیهای وحشتناک روزگار هنوز انسانیت را به چنگ و دندان گرفتهاند و این مجموعه داستان روایتهای این به چنگ و دندان گرفتن ها و چالش حفظ انسانیتشان است.
خزان در خزان از هشت مجموعه داستان تشکیل شده که یکی از داستانهایش به همین نام است و این مجموعه داستان هم مثل رمان همبخت توسط انتشارات «نیستان» در تهران به چاپ رسیده. فکر میکنم برای هر همدانی که حتی ذرهای به تاریخ و فرهنگ اجتماعی روزگار پیش از خود علاقمند باشد همبخت و خزان در خزان قطعا یکی از آثار پیشنهادی بسیار خواندنی و جذاب برای مطالعهاش خواهد بود.