تا پیچ اسکای مال، چند می‌گیری ببری؟

0

*منا بشیری

*دانشجوی دکترای معماری

هنوز فکری برای برج‌های تجاریِ متروک شده‌ی آرین و جهان‌نما و پاساژ الماس و ده‌ها ساختمان تجاریِ فرسوده‌ دیگر نشده که سرِ یک غول تجاری نو به وادی باز شد. واقعاَ طرح‌های شهری مانند توپ شانسی شده‌اند، خیلی یک‌هویی در شهر سر برمی‌آورند. بدون هیچ مطالعه‌ای ظاهر می‌شوند و از هر گونه مشارکتی از سوی مردمان این شهر در شکل‌دهی به شهرشان ممانعت می‌شود.

راستی چه شد که آرین و جهان‌نما متروک شدند، چه شد برج زاگرس که تازه هم متولد شده رونقی ندارد؟ حال چرا به فکر بنیان کردن پروژه دیگری افتاده‌اید؟ اگر به دنبال رونق کسب و کار هستید چرا آن‌ها را که از رونق افتاده‌اند، سرو سامان نمی‌دهید. چرا بازار پروژه‌های بزرگ مقیاس با هیچ فاز مطالعاتی، این‌قدر داغ شده است. نکند سود بزرگ مقیاس‌ها، فریبنده‌تر است. تخریب‌های کوچک خانه‌های قدیمی کاری نبودند که دست گذاشتید روی یکی از قطعه زمین‌هایی که تاریخی همچون گنبد علویان و برج قربان دارد. قلعه کهنه را چه به اسکای مال، چه نیازِ فضای تجاری و یا پارکینگ طبقاتی در محدوده‌ تاریخی خیابان میرزاده عشقی احساس کردید که بی‌محابا، فوریتی برای اجرای هایپرمارک‌ها و هایپراستارها مصوب کردید. حیفم می‌آید قطعه زمینی مربع شکل را که در تمام نقشه‌های ۲۰۰ سال گذشته دست‌نخورده باقی‌مانده بود، یک‌هو در دل شهر محو کنید. قلعه کهنه در زمان قاجار و پهلوی جای قشون و نیروهای نظامی و حکومتی بوده که در صد سال اخیر مدرسه و درمانگاه و اداره مربوط به غلات و زندان در آن تأسیس شد. نمی‌دانم چه فاز مطالعاتی تشخیص داد این قطعه با این مقیاس و بیش از ۲۰۰ سال لایه‌های تاریخی روی هم، یک‌هو تبدیل به اسکای مال ۱۳ طبقه شود. تأمین ۱۵۰۰ پارکینگ در دل شهر، چه بنیه فکری به همراه داشته است؟! با تعریف چنین پروژه‌هایی در دل بافت، مردم را تشویق به استفاده از ماشین می‌کنیم. تأمین ۱۵۰۰ پارکینگ، مستقیماَ دعوت کردن مردم به سمت ایجاد ترافیک، نداشتن تحرک و ممانعت از پرسه‌زنی و گردش در شهر و به دنبال آن مصرف بیش از اندازه انرژی و آلودگی هواست.

پروژه‌های این‌چنینی باید خارج از شهر تعریف شوند آن هم با هدفِ شکل‌گیریِ شهری رو به سوی توسعه پایدار، نه این چنین پروژه‌ای که صد در صد در جهت خلاف مسائل بهداشتی و اجتماعی شهروندان باشد. از طرفی این پروژه چه سنخیتی با بافت مسکونی اطراف و کاربری‌های همجوارش دارد. چه بِده بِستانی با دو بیمارستان کنارش دارد، مگر سالیان سال معماری شهرهای ما به دانه‌های پیوسته‌ای نمی‌مانسته که زنجیروار شهر را تعریف کرده‌اند. در این طرح دانه بیمارستان با دانه اسکای مال چگونه با هم در تعاملند، به غیر از این‌که این ساختمان غول‌آسا پشت به دو بیمارستان همجوارش کرده و سرمایه‌گذار آن فقط به دنبال سود و منفعت شخصی است. در دیگر سو این طرح با تاریخ این سایت، قلعه کهنه، دبیرستان امام و هزاران تاریخ نهفته در دل آن چگونه ارتباط پیدا می‌کند. مقالات زیادی در مورد مطالعه لایه‌های تاریخی این سایت تا به امروز کار شده و پیشنهادات شهرسازی و معماری قابل توجهی در غالب پایان‌نامه و تزهای دانشجویی داده شده است؛ چرا در تعیین تکلیف این سایت به هیچ‌کدام از آن‌ها ارجاع نشده است. چرا مردم هیچ نقشی در شکل‌گیری این پروژه عظیم ندارند؟ چرا یک سرمایه‌گذار به تنهایی می‌تواند مٌهری این چنین عظیم بر پیشانی این شهر بدون دخالت مردمانش بچسباند.

چرا درمانی برای چندین و چند ساختمان تجاری که در موقع افتتاحیه‌ آن‌ها در بوق و کرنا می‌‌دمیدند؛ که پروژه‌ای نو در راه است، تجویز نمی‌کنید، پروژه‌هایی به تمامی شکست‌خورده و متروک که با ساخت ساختمانی جدید، فوراَ قبلی از رونق می‌افتد.؟ آیا این شهر به این همه واحد تجاری نیاز دارد، هیچ مطالعه‌ای در زمینه تعداد و یا نیاز و یا رونق واحدهای تجاریِ موجود شده است؟ در چند صد متری همین قطعه زمین، برج تجاری زاگرس در سال‌های اول تولد خود، فرسوده شده نه از لحاظ فیزیک ساختمان،  از این دید که نتوانست رونقی به خود بگیرد و مخاطبی آن‌چنان به خود جذب کند و نمونه دیگر و نزدیک‌تر به آن برج سعیدیه، رونق‌نداشتن این ساختمان‌های تجاری، نشان از آینده نه چندان روشن اسکای مال هم می‌دهد.

لطفا به فکر ایده‌های بهتری باشید، لطفا ذهن‌های جوان و شهروندان این شهر را در تعریف شهرشان سهیم کنید. لطفاَ این سایت را به شهر و مردم این شهر هدیه دهید. از سوداگری زمین دوری کنید، منفعت شخصی را کنار بگذارید. به فکر پروژه‌هایی باشید که سلامت عمومی و احیای محیط زیست را در پیش داشته باشد، برداشتن حصارها را از دور زمین‌های هویت‌مند به ارمغان بیاورد. با دو بیمارستان اطرافش کار کند. با مردمان آن خیابان بیگانه نباشد. به جای تبلیغ ماشین و پارکینگ و تولید گره‌های ترافیکی، پیاده‌روی و گردش در شهر را مبلغ باشد. پروژه پیاده‌راه بوعلی با خود سرزندگی را به شهر هدیه داد، این پروژه هنوز ساخته نشده، از بوی ترافیک و آلودگی و بسته شدن دیدِ شهر به الوند و ده‌ها اثر مخرب دیگر که نمی‌توان زخم آن را  بر بدنه شهری ترمیم کرد، خبر می‌دهد. چرا طرحی نباشد که از حافظه تاریخی و سرگذشت این قلعه و آدمیانش، داستان نگوید! چرا طرحی نباشد که در میان دو بیمارستان مبلغ سلامتی نباشد…چرا از مردمان شهر از تاریخ شفاهی‌اش جویا نمی‌شوید که چه بر سرش گذشته و چه دوست دارند بشود. نامش را چه می‌گذارید؟! با پیچ زندانش چه می‌کنید. آدمیزاد این‌قدر وفادار به خاطره‌هایش می‌ماند که بعد از تخریب زندان، هنوز به آن نام می‌خوانندش. لطفاَ مردمانمان را نسبت به گذشته‌شان وفادار تربیت کنیم. این همه عجولانه تاریخ ۲۰۰ ساله را محو نکنیم. به عواقب کار هم بیندیشید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.