رویای سرپناه

0

*سیدمحمد جواد حسینی مرصع

*کنشگر معماری و شهرسازی

به بهانه فرارسیدن فصل جابجایی مستأجران و افزایش افسارگسیخته اجاره‌بها به ویژه در شهر همدان که مطابق آمارهای اعلامی در سال ۱۳۹۹ این افزایش در شهر همدان از بالاترین نرخ‌های افزایش در کشور بوده است ذکر نکات زیر خالی از لطف نخواهد بود و امید است که تلنگری باشد برای دست‌اندرکاران امر تامین مسکن تا شاید گرهی که به نظر کور می‌آید با درایت ایشان باز شود و قصه پر غصه اهالی این خاک در داشتن سرپناهی برای گذران عمر، پایان خوشی داشته باشد!

تامین مسکن از نیازهای اولیه انسان است و البته این نیاز آن‌قدر ضروری است که دایره شمول آن حتی سایر جانداران را هم در بر می‌گیرد و جالب است که انسان با آن همه داعیه هوشمندی و کمال بعضاً از سایر موجودات در تامین نیازهای اولیه اش پس می‌افتد!

مثال یاد شده شاید مزاح به نظر برسد اما گمان می‌رود بتوان راه‌حلی را از لابلای این مثال ساده برای مشکل تامین مسکن پیدا کرد. در میان نظریه‌های برنامه‌ریزی شهری برخی قائل به نابرنامه‌ریزی هستند و دخالت دولت‌ها را در برنامه‌ریزی علت اصلی ایجاد مسائل و مشکلات در حوزه‌های مختلفی چون اقتصاد، فرهنگ و مسکن و مانند این می‌دانند. در واقع برنامه‌ریزی‌هایی که بر پایه نگاه قیم مآبانه از سوی افرادی که خود را دانای کل می‌دانند و در شرکت‌های مشاور مرکز کشور برای دورترین نقاط کشور برنامه می‌ریزند و همچنین دخالت دولت در بازار و ارزش‌گذاری روی املاک، محدود کردن شهرها و تامین‌نکردن نیاز زمین و مسکن، به کار بردن سیاست‌های متناقض و محدودکننده اختیارات شهروندان و مانند این عایدی جز ایجاد رانت و شکل‌گیری سوداگری و دلالی در بازار مسکن ندارد. در واقع اگر به گذشته بازگردیم، خواهیم دید که تامین مسکن و ساخت سرپناه حتی تا چند دهه پیش در بیشتر مناطق کشور امری طبیعی بود که افراد با سرمایه‌ای که از درآمد معمولی خود فراهم می‌کردند قادر به انجام آن بودند.

بنابراین همان‌طور که در بالا ذکر شد تامین و ساخت مسکن باید از جنبه زیستی و ارگانیک نگریسته شود اما با دخالت دولت‌ها و اتخاذ سیاست‌های آن‌چنانی برای بسیاری تامین این نیاز تبدیل به رویا شده است و برنامه‌ریزی به جای تسهیل رفاه به سدی در مقابل رسیدن به آسایش شهروندان بدل شده است؛ مصداق مثل معروف ما را به خیر شما امید نیست …

نظام برنامه‌ریزی شهرهای ارگانیک و خودروی گذشته‌مان را از ما گرفته است و ما را در دام بگیر و ببندهای خود ساخته قرار داده است در حالی که برنامه‌ریزان باید ابتدا به ساکن نیازهای اولیه شهروندان را تامین کنند، به سراغ تهیه نقشه‌های رنگارنگی می‌روند که خودشان در درستی و نادرستی آن‌ها مطمئنم نیستند کشیدن خطی با عنوان محدوده شهر بدون در نظر گرفتن حق طبیعی شهروندان از خاک شهر و کشورشان به اندازه ساخت یک سرپناه ساده که سازگار با دین و آیین و فرهنگشان باشد با هیچ منطقی قابل توجیه نیست اما در مقابل این خط محدودکننده و رنگ‌های گوناگون روی نقشه طرح تفصیلی با محدود کردن نظام عرضه زمین، علاوه بر کشاندن شهر به سوی رشد عمودی و ایجاد شلوغی و ترافیک سنگین و آلودگی هوا و هزاران مشکل و معضل فرهنگی و اجتماعی از طرفی سوداگران را به صف می کند و سطح شهر پر می‌شود از بنگاه‌های معاملات مسکن به طوری که با نگاهی گذرا شاهد خواهیم بود که تعداد این بنگاه‌ها روز به بروز افزایش می‌یابد و کاربری‌های تجاری را که وظیفه خدمات رسانی به شهروندان را دارند با سرعت عجیبی می‌بلعند و تبدیل به محل معامله املاک می‌کنند. حاصل این مسابقه چیزی جز افزایش اجاره‌بها و قیمت زمین و مسکن و دور شدن هرچه بیشتر رویا داشتن مسکن که نه بلکه اجاره آن برای شهروندان نیست.

بنابر آن‌چه گفته شد، به نظر می‌رسد بازنگری در سیاست‌های برنامه‌ریزی و شهرسازی در جهت اولویت دادن به حقوق شهروندان و تامین نیازهای ایشان ضروری است و تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان باید نسبت به این مهم جدیت و فوریت لازم را به خرج دهند .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.