عشایر و طوایف همدان (قسمت سوم)
*نویسنده: زندهیاد عباس فیضی
*تدوین و بازنویسی: مهدی بهخیال
پختوپز
طرز تهیه و انواع نان
در میان ایل مرسوم است که خودشان نان تهیه کرده و از آن استفاده میکنند. نوع پختن نان در ایل به دو شیوه است، تنوری یا ساجی؛ که پخت هر کدام از اینها بستگی به مدت زمانی دارد که در آن محل اقامت میکنند. اگر مدت زمانی که توقف میکنند طولانی باشد با یاری مردها چند تنور زمینی میسازند و نان خود را در میان آنها میپزند. اما اگر مدت توقف کوتاه باشد از ساج استفاده میکنند.
ـ نان ساجی؛ نانی که با ساج پخته میشود یک نوع است و به صورت لواش است. روش پختن آن به این طریق است که چند عدد سنگ را به صورت اجاق درست کرده، سپس ساج را روی آن قرار میدهند. آنگاه زیر ساج را با چوب روشن میکنند تا ساج کاملا داغ و سرخ شود سپس خمیر نان را پس از باز کردن روی ساج میاندازند تا نان پخته شود؛ به این نوع نان در میان ایل نان ساجی میگویند.
ـ نان تنوری؛ در تنور نانهای متفاوتی درست میکنند که بعضی از آنها عبارتاند از: نان لواش، نان چرب، ینچه کش و گرده شیرین.
در تهیه نان لواش قدری نمک ریخته میشود، اما در نان چرب به جای آب، از شیر و روغن و کره استفاده میشود و در نان ینچه کش که به صورت نانهای بربری است از آب و دانههای سیاهدانه استفاده میشود.
تهیه غذا
در میان ایل انواع غذاها طبخ میشود که اکثر آنها در همه جا رایج است، اما در این میان آبگوشتی طبخ میشود که متفاوت است در آن غذا از دوغ کشک، پیاز و تخم مرغ استفاده میشود.
تهیه لبنیات
در فصل بهار که چرا بیشتر است، اغلب حشم بچهدار میشوند و شیر آنها زیادتر میشود. از اینرو زنهای ایل در فصل بهار از شیر حیوانات ماست، کره و پنیر تهیه میکنند. آنها شیر و ماست حیوانات را نمیفروشند، اما در عوض کره و پنیری را که از آن تهیه میکنند به بازار آورده و به فروش میرسانند. همچنین در فصل بهار و تابستان چون دوغ آنها زیاد میشود از دوغ نیز جهت فروش استفاده میکنند.
در همدان دوغ ایل الوند و شاهسون معروف است. زیرا بر اثر خوردن علوفهجات و گیاههای خوشبوی الوندکوه دوغ آنها خوشطعم میشود. از اینرو از دوغ تازه آنها جهت سوغات به بیرون از شهر همدان استفاده میشود و چون شخصی به جهت احوالپرسی به چادر آنها وارد شود آنان نیز به رسم تعارف یک کاسه دوغ تاره با مخلوطی از آذربه یا پونه به دست مهمان تازه وارد میدهند.
از ختنهسوران تا گوش سوراخ کردن
ختنهسوران
اگر فرزند پسری به دنیا میآمد او را در کودکی ختنه نمیکردند بلکه پسربچه را در سن ۵ الی ۷ سالگی در یکی از روزهای نیمه دوم ماه اردیبهشت که به ماه علف جوشان معروف است به طریق سنتی ختنه میکردند. و عقیده داشتند اگر بچه در کوچکی ختنه شود به او ظفر خواهد رسید و ممکن است تلف شود.
در روز ختنهسوران ابتدا سر و دست، و پای بچه را حنا میگذاشتند سپس سلمانی (آرایشگر) میآمد و بچه را ختنه میکرد. در هنگام مراسم ختنه سوران بچه را در میان چادر مردها میگرفتند و در بیرون سرنا زنان و دهل کوبان به پایکوبی مشغول میشدند. به محض اینکه کار ختنه انجام میگرفت شیرینی داده میشد و پس از آن انعام سلمانی را که عبارت بود از قند، چای، شیرینی، صابون، پیراهن و یک شلوار به او تقدیم میکردند، سپس سلمانی چادر را ترک میکرد و زنها داخل چادر میشدند با آمدن زنها رقص و پایکوبی شروع میشد و مردها نیز در کنار زنها شروع به رقصیدن میکردند. این رقص و شادمانی تا غروب ادامه پیدا میکرد آنگاه پدر و مادر بچه به تمامی افراد ایل شام میدادند. اغلب گوسفند قربانی میکردند و از گوشت آن در رشته پلو استفاده میشد. بعد از صرف شام زنها و مردها در اطراف چادر و در کنار چراغ و آتشی که میافروختند دوباره به رقصیدن و آواز مشغول میشدند که تا پاسی از شب ادامه پیدا میکرد و در آخر ریش سفید ایل به میان جمع میآمد و با ذکر دعا ختم مراسم را اعلام میکرد.
اما بچهای که ختنه شده بود تا یک هفته اجازه نداشت از چادر خارج شود و هر روز سلمانی ایل به او سر میزد و با گیاهان صحرایی زخم ختنه را مداوا میکرد و پس از یک هفته به او اجازه پوشیدن شلوار داده میشد.
سوراخ کردن گوش و بینی دختران
همانگونه که برای پسر بچهها در سنین ۵ الی ۷ سالگی مراسم ختنهسوران برپا میشد برای دختر بچهها نیز در همین سنین مراسم سوراخ کردن گوش و بینی انجام میشد، با این تفاوت که در این مراسم مردها نقشی نداشتند و از آنها دعوت به عمل نمیآمد.
سوراخ کردن گوش و بینی اغلب توسط پیرزنها و کسانی که در طبابت، رگزنی، حجامت کردن، خالکوبیدن و بند انداختن مهارت داشتند اجرا میشد.
شیوه مراسم به این شکل بود که در یک روز آفتابی، مادرِ دختر بچه ابتدا از سایر زنها و دخترهای افراد قوم و خویش دعوت میکرد تا در مراسم حضور داشته باشند. سپس آبی را روی آتش قرار میدادند تا خوب گرم شود آنگاه دختر بچه را با آن آب شستشو میدادند.
پس از شستشو دختر بچه را وسط دو پای خود قرار میدادند و یکی دو نفر دیگر از افراد ایل بچه را محکم نگاه میداشتند، سپس زنی که میخواست گوش را سوراخ نماید ابتدا به مدت ۵ الی ۱۰ دقیقه لاله گوش را میمالید تا کاملا سرخ شود و بیحس شود، آنگاه با سوزنی که قبلاً نوک آن داغ شده بود گوش دختر بچه را سوراخ میکردند و نخی را با سوزن از داخل آن عبور میدادند و نخ را به صورت حلقهای گره میزدند. سپس مقداری روغن بادام یا روغن حیوانی و یا کره تازه روی قسمت زخم میمالیدند؛ به این طریق عمل سوراخ کردن گوش انجام میشد. اما اگر میخواستند بینی دختر بچه را سوراخ کنند، ابتدا دختر بچه را وسط دو پا به صورت تخت میخواباندند سپس دست و سینه بچه را میگرفتند و شخص دیگری که عمل سوراخ کردن را انجام میداد از میان بینی فرد با سوزن نخی را عبور میداد و جای آن را با روغن حیوانی یا کره تازه یا روغن بادام مالش میداد و در پایان کمی گیاه دارویی که از ریشه یک نوع گیاه کوهی گرفته میشد روی آن میپاشیدند.
پس از یک هفته که با روغنمالی زخم خوب میشد، در بینی دختر نگینی میانداختند؛ و این نگین تا زمانی که دختر به خانه بخت نرفته بود میماند اما به محض اینکه دختر عروس میشد آن حلقه را بیرون آورده و گوشوارهای به جای آن نگین آویز میکردند.