مرثیه‌ای برای سد اکباتان

2

*ایلناز رهبر

*دکترای پژوهش هنر و عضو هیئت علمی

آب نیست و ما تشنه‌ایم. می‌گویند خشکسالی است، همدان آب ندارد و سد اکباتانِ عزیزمان خشک شده است. نمی‌دانم سوگ را از کجا باید آغاز کنیم؟ مرثیه را برای کدام مکان و زمان بسرائیم؟ به کجا شکوه کنیم؟ در کدام دستگاه موسیقی بنوازیم و بخوانیم که غم درونی را بیشتر بازتاب دهد؟ ما با زمین چه کردیم؟ ما با این زمین که روزی حرمت ایزدی داشت و الهه مادرمان بود چه کردیم؟ هزاره‌های پیش در عصر نوسنگی در این کهن بوم‌وبر و بسیاری از مناطق جهان، زمین مادر ما بود و آسمان پدر. بنابراین احترام به مادر حکمی بود واجب. اکنون شما با آب همدان چه کردید؟ همان آبی که از مادرمان زمین می‌جوشید؟ و همه‌جا را سبز و آباد می‌کرد؟ روزی روزگاری در این سرزمین آب، آتش، خاک و هوا از احترام خاصی برخوردار بودند که کسی نباید آن‌ها را بیالوید. روزی روزگاری در ایران باستان دیوانی بودند که مظهر همه تاریکی‌ها و پلیدی‌های اهریمن بودند. یکی از آنان اَپوش دیو، دیو خشکی و خشکسالی بود که با ایزد تیشتر بر سر بارش باران نبرد می‌کرد (آموزگار ۱۳۸۶: ۴۰). آیا رفتار ما با میراث نیاکانمان، با آن آب، کوه و درخت، رفتاری اهریمنی نیست؟ چرا به هزاره‌های دور متوسل شویم؟ وقتی کودک بودم خوب به خاطر دارم که پدربزرگ و مادربزرگِ من و همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها وقتی به تکه‌نانی در کوی و برزن برمی‌خوردند، آن را برمی‌داشتند، می‌بوسیدند و بعد کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند «برکتِ خدا». مگر چقدر از کودکی من می‌گذرد؟ مگر آب نیز همچون گندم، برکت خدا نبود؟ مگر آب، برکت مادرمان زمین نبود؟ چرا چنین شد؟ به یاد نامه رئیس سیاتل افتادم که در حدود سال ۱۸۲۵ در پاسخ به حکومت ایالات متحده که خواستار اراضی قبیله او بودند پاسخ بسیار زیبایی داده بود. برخی از جملات نامه او را که حاکی از احترام مطلق انسان به هستی است، بازگو می‌کنم:

«هر پاره این زمین برای مردم من مقدس است…ما شیره‌ای را که در گیاه جریان دارد، به اندازه خونی که در رگ‌هایمان جاری است، می‌شناسیم. ما پاره‌ای از زمین هستیم و زمین پاره‌ای از ما است. گل‌های عطرآگین، خواهران ما هستند…آب درخشانی که در جویبارها و رودخانه‌ها روان است، فقط آب نیست، خون اجداد ما است. اگر زمینمان را به شما بفروشیم باید به یاد داشته باشید که مقدس است. هر انعکاسِ شبح‌واری در آب‌های روشن دریاچه‌ها از رویدادها و خاطرات زندگی مردم من حکایت می‌کنند. زمزمه آب، صدای پدرِ پدرِ من است. رودخانه‌ها برادران ما هستند. آن‌ها عطش ما را فرو می‌نشانند. آن‌ها بلم‌های ما را به حرکت درمی‌آورند و به کودکانمان غذا می‌دهند. پس باید با رودخانه‌ها همان‌قدر مهربان باشید که با برادرتان…آیا آن‌چه را که ما به فرزندانمان یاد داده‌ایم شما نیز به فرزندانتان یاد خواهید داد؟ این‌که زمین مادر ما است؟ و هر اتفاقی برای زمین بیفتد، برای همه فرزندانش نیز خواهد افتاد. ما این را می‌دانیم که زمین به انسان تعلق ندارد، بلکه انسان به زمین تعلق دارد. همه چیزها مانند خونی که ما را با هم یگانه می‌کند، به هم پیوسته‌اند. تورِ زندگی را انسان نبافته است، بلکه او فقط رشته‌ای از آن است. هر رفتاری که با این تور داشته باشد، به خودش باز خواهد گشت. ما یک چیز را می‌دانیم: خدای ما، خدای شما نیز هست، زمین نزد او ارزشمند است و آسیب‌رساندن به زمین، ناسزاگفتن به آفریننده آن است…ما این زمین را همان‌قدر دوست داریم که نوزادی ضربان قلب مادرش را. پس اگر زمین‌مان را به شما بفروشیم، به آن همان‌قدر عشق بورزید که ما عشق ورزیده‌ایم. همان‌قدر مراقبش باشید که ما از آن مراقبت کرده‌ایم. خاطره این زمین را همان‌گونه که هنگام تحویل گرفتنش بوده است به یاد بسپارید. این زمین را برای همه فرزندان حفظ کنید و آن را دوست بدارید. همان‌طور که خداوند همه ما را دوست دارد» (کمبل ۱۳۹۴: ۶۵-۶۶).

سد اکباتان-نوروز 1400
سد اکباتان-نوروز ۱۴۰۰

خوب به خاطر دارم نوروز ۱۴۰۰ را که برای انجام پروژه‌ای به تصویری از آب نیاز داشتم و برای عکاسی به سد اکباتان رفتم. یادم می‌آید که آن روزها بیماری فراگیر کرونا در کشور حاکم بود و امکان سفر وجود نداشت. بنابراین به ناچار تنها راهِ پیش‌ رو عکاسی از سد اکباتان بود. بخشی از ورودی سد که تپه‌ای زیبا با دو درخت کاج سر به فلک کشیده دارد، زیبایی دو چندانی به این منطقه بخشیده بود. نوروز ۱۴۰۱ نیز برای بازدید به این منطقه رفتم. محوطه سد اکباتان در نوروز ۱۴۰۱ بسیار غم‌انگیز بود. سطح آب پایین آمده بود  و بازمانده‌ای از درختان کهنسال بر روی زمین دیده می‌شد. آن زمان بود که کم‌آبی را با چشم دیدم و در مرداد ۱۴۰۱ با قطعی طولانی‌مدت آب، آن را به شدت احساس کردم. تصاویرِ این روزهای سد را  که می‌بینم، گویی خنجری به درون قلبم نشانه رفته است. چه بر سر آب همدان آمد؟ زمین همدان تشنه است، به فریادش برسید. به فریاد زمین برسید. به کوه‌ها و جوی‌ها یاری رسانید.

سد اکباتان-نوروز 1401
سد اکباتان-نوروز ۱۴۰۱

منابع

آموزگار، ژاله، ۱۳۸۶، تاریخ اساطیری ایران، تهران: انتشارت سمت.

کمبل، جوزف، ۱۳۹۴، قدرت اسطوره، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز.

2 نظرات
  1. کاوسیان می گوید

    این مشکل را در کل مدیریت شهری همدان باید بازخواست کرد. شهرداری چرا باید مجوز ساختمانهای بلند را بدهد از دید من شهر همدان به علت وجود سایه گستر الوند و یخچال، وجود دامنه های زیبا و لزوم دید از همه نقاط و سطوح شهری به این عناصر الهی، هیچ مانعی نباشد و بیش از ۳ طبقه ساختمان، مجوز داده نشود و هر آن کس که داعیه بلند مرتبه سازی دارد به حواشی دشتهای جاده های تهران و کرمانشاه سوق داده شود.
    دیگر مدیران پاسخ گو،. وزارت خانه صنعت،. نیرو،. شهر سازی هستند. و از همه مهمتر مجلس شورای و نمایندگانی که از مردم رای گرفته و یا منصوب شده اند.
    باقی در مقالی دیگر

  2. بابک می گوید

    اندک فرهیختگانی بودند که از سالها قبل چنین روزی را هشدار میدادند ولی مردم همدان(اکثریت) گوش ندادند.حالا آنچه کاشتند درو میکنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.