یکی بود یکی نبود

0

*قاسم امیری

*شاعر

چه بخواهیم و چه نخواهیم، همدان‌نامه صدمین شماره‌اش را پشت سر گذاشت و نمی‌گویم پشت گوش انداخت. چه راه‌هایی، چه سنگلاخی، چه قدم‌ها و چه باید‌ها و نبایدهایی پشت سر گذاشت فارغ از پیروزی، فارغ از شکست که هرچه بود بر چیزی و جایی و جیبی و محفلی تکیه نداشت جز به کسانی فکرها و نام‌هایی نه چندان پر نور و درخشنده که چشم دلی بیازارد.

شاید دوست بدارید :

روزنامه‌ای که حدیث آن و فکر و چشم و دل دست آن در گرو تاریخ خاصه تاریخ معاصر بود. و چه بخواهیم و حتی اگر نخواهیم بخشی از تاریخ ما را رقم زد و معنایی را به دوش کشید که وجهی از تاریخ بیرونی و درونی ما بود که هم بنا و دیواری را از تخریب اشتهای کاذب نجات بخشید و هم سایه­ دیوار را و شش دانگ رو در روی اشتهای کاذب ایستاد، یعنی دعاویت تاریخی که بار فرهنگ را هم به دوش کشید و کار فرهنگی شجاعت می‌خواهد یعنی آن که صاحب دهان خود و آواز خود باشی.

کارگزاران این هفته‌نامه چشم و دل و گوش در گرو مدنیت سپرده بی‌آن‌که محلی به شئونیسم افراطی و دندان گرد بدهند و توانسته تاریخ را با سرانگشتان تدبیر مرور کند. دانای کل و عقل جمعی می‌گوید هر روزنامه و هفته‌نامه و نوشته‌ای مشرک و غیرمشرک هنگامی که بر صحنه روزگار می‌آید در درازنای زمان باید پاسخگوی گفته‌ها و کرده‌هایش باشد. «حسین زندی» به عنوان یک فعال مدنی و آغازگر (امکان آفرین) نخست سفره‌ای را باز کرد و دیگر کسان با اشتهای مشترک هم مهمان و هم میزبان شدند.

آن‌ها که صاحب لحظه و امکان و نگاه خود بودند، در جنب تاریخ‌پژوهی، انتشار نوشته‌هایی از قصه و داستان و شعر از کسانی که جز احترام به فرهنگ و ادبیات و شعر و آزادی بی‌تبصره و بند بی غل و زنجیر چیزی و آهی در بساط نیست. یادمان باشد که هیچ ناشر و صاحب سرمایه‌ای با عقل چاق و هدف پول آوری روی فرهنگ سرمایه‌گذاری نمی‌کند. حال ما هستیم و همدان نامه؛ و من با یک رأی و یک دهان و یک دل و احترامی سزاوار برای این هفته‌نامه و سخن را کوتاه می‌کنم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.