*مهدی قیاسوند
اوضاع نابسامان و سراسر آشوب دوره قاجار که مصادف با ظهور قدرتهای استعمارگر اروپایی و روسیه بود و رقابت دولتهای استعمارگر برای غارت و چپاول و تصرف سرزمینهای آفریقایی و آسیایی به ویژه هندوستان موجب خسارات سنگین و جبران ناپذیری برای این کشورها به ویژه کشور عزیزمان ایران شد که اوج این خسارات جدایی سرزمینهایی از فلات ایران و ایرانشهر بزرگ شد. از مهمترین و آبادترین مناطقی که از ایران جدا کردند میتوان به قسمتهایی از قفقاز اشاره کرد که در تمامی کتب و اسناد تاریخی و افواه و حافظه همه مردم جهان به اَران و شروان معروف است که دقیقا مناطق شمال رود ارس را در برمیگیرد. حتی تا دوره ظهور شاه اسماعیل صفوی خاندانی با عنوان شروانشاهان در آنجا حکومت میکردند که توسط شاه صفوی ازمیان رفتند.
با وقوع انقلاب بلشویکها در روسیه و تشکیل جمهوریهای خودساخته که با اهداف تفرقه انگیزانه و جداییطلبانه در سرزمینهای اشغالی توسط روسیه شکل گرفت سرزمینی که از هزاران سال قبل به نام آلبانیا و اران و شروان نامیده و شناخته میشد را در سال ۱۹۱۸ با زیرکی خاصی آذربایجان خواندند تا بعدها به مطالبات بیشتری دست یازند و به اهداف استعماری خود بیشتر نزدیک شوند. سپس در سالیان بعد با عقد پیمان سعدآباد در زمان رضا شاه کوههای آرارات را به همراه باریکهای چند کیلومتری به دولت ترکیه بخشیدند تا دولت جوان ترکیه با جمهوری خودمختار نخجوان همسایه شود و همین کار با نیات قبلی و نقشههای توسعه طلبانه پان ترکیسم و تورانیسم بی ارتباط نبوده و نیست.
اما اصل مطلب این است که سالهاست افکار پان ترکیسم و پان تورانیسم که ایدئولوژیی نژادگرایانه و افراطی است در کشورهای ترکیه و جمهوری باکو به شدت تبلیغ میشود و توسط برخی خودفروختههای وطنفروش در داخل ایران نیز به صورت نرم و زیرپوستی وگاهی آشکارا در حال گسترش و تبلیغ است. برای نمونه در ورزشگاه تبریز و در بازیهای تراکتورسازی عدهای اندک و معلوم الحال با برافراشتن پرچم کشورهای بیگانه و سردادن شعارهای ضد ملی آب به آسیاب دشمن ریخته و موجب تبلیغ چنین افکار مسمومی میشوند که حسابشان با مردم شریف و وطن دوست تبریز جداست. حتی در سالیان پیش در برخی مدارس استانهای آذری نشین، کتابهایی با موضوعات آذربایجان متحد و افکار تجزیه طلبی توزیع و پخش شد که این کار قطعا با هماهنگی مدیران آن آموزشگاهها انجام گرفته است و سوال اینجاست که چگونه از این کارهایی که آشکارا بر ضد تمامیت ارضی و امنیتی ایران انجام میشود، جلوگیری نمیشود. قطعا جریانی در دستگاههای دولتی از این افکار جدایی طلبانه آگاهانه یا ناخودآگاه حمایت میکنند و موجبات گسترش چنین تفکری میشوند که باید سریعا جلوی این گونه کارها و حرکات گرفته شود تا کار به سخنرانی گستاخانه اردوغان گجستک و امثال ایشان نکشد.
درختی که اکنون گرفته است پای به نیروی شخصی برآید ز جای
وگر همچنان روزگاری هلی به گردونش از بیخ برنگسلی
سر چمشه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
در روزهای اخیر رئیس جمهور گستاخ و مغرور ترکیه کاملا آگاهانه با خواندن شعری درباره رود ارس و سرزمینهای جدا شده ایرانی با گستاخی تمام به تمامیت ارضی ما میتازد و خیلی راحت در رژه ارتش دولت باکو اسم شهرها و کوههای ایران را میبرند اما نمیدانند که جوانان ایرانی و جوانمردان آذربایجانی اجازه حتی یک نگاه چپ را به سرزمین ما به آنها نخواهند داد.
ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس
سالیان زیادی است که در مدارس و دانشگاههای ترکیه و باکو درس تجزیه ایران را مشق میکنند و نقشههای جغرافیایی خیالی و جدیدی را چاپ میکنند که قلمرو دولت باکو را تا همدان و زنجان و حتی گیلان ترسیم میکند. در انجمنها و کنفرانسهای متعددی دائما فکر توران بزرگ را ترویج کرده و بر طبل جدایی آذربایجان از ایران و تجزیه خاک ایران میکوبند. روزنامهها و نشریاتی که بعضا دولتی هم هستند مانند روزنامه «ینی شفق» و نویسندگانی چون «ابراهیم کاراگول» که مورد حمایت دولت ترکیه نیز هست و برخی شبکههای تلویزیونی دائما حرف از اتحاد ترکان و تجزیه مناطق آذری زبان ایران میزنند و حتی در شبکه ملی سریالهایی پخش میکنند که سخن از اشغال تبریز به میان می آورند. اما متاسفانه مسئولین و سفرا و دیپلماتهای ایرانی یا خوابند یا برایشان مهم نیست و اصلا واکنشی درخور نشان نداده و نمیدهند و نتیجه اش میشود همین چیزی که چند روز پیش اتفاق افتاد. اردوغان خود را صاحب خرقه خلافت عثمانی میداند و در سر افکار خامی در جهت خلیفهگری مسلمین میپزد و نمیداند که بزرگی بزرگزادگی میخواهد که او از این نعمت محروم است
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
خوشبختانه سخنان وقیحانه این خلیفه خودخوانده عثمانی با جواب دندان شکن و به موقعی از سوی مردم ایران و برخی نمایندگان و وزیرخارجه و مشاهیر ایرانی به ویژه عزیزان تبریزی و آذری مواجه شد تا حساب کار دست این شخص اهریمن صفت و پان ترکها بیاید. آنان نمیدانند که ایران و به ویژه آذربایجان عزیز سرزمین شیران است و آسمانش برای پرواز مگسهای مزاحم مناسب نیست.
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عِرض خود می بری و زحمت ما می داری
متاسفانه جریان پان ترکیسم با مظلومنمایی سعی در قومیت گرایی و ترویج آن در ایران دارد و سعی میکند ترکزبانان عزیز را در برابر سایر اقوام قرار داده و اتحاد و انسجام ملی را بکاهد تا زمینههای تجزیه ایران را فراهم کند. هر بار نیز با ترفندی سعی در پیشبرد اهداف خود دارند. گاهی با عنوان ظلم به زبان مادری و تدریس آن در مدارس وارد عمل میشوند که باید در جواب گفت زبان رسمی کشور فارسی است و نمیتوان در هر منطقه با یک زبان خاص آن مکان به آموزش پرداخت که این خود باعث زیان در یادگیری و نوع آموزش است. البته در برخی دانشگاهها زبانهای ترکی و کردی در حال تدریس است. کدام کشور را سراغ دارید که چند زبان برای آموزش و تدریس داشته باشند ؟ اگر نگاهی به کشورهای اروپایی بیندازید پی خواهید برد که در کشورهای چند زبانه فقط یک زبان به عنوان زبان ملی و رسمی و آموزشی شناخته میشود و سایر زبانها در استان خودشان مورد استفاده قرار میگیرند و شبکه محلی و نشریات محلی خودشان را دارند. برای نمونه در هندوستان بیش از صدها زبان وجود دارد اما فقط یک زبان برای آموزش به عنوان زبان رسمی تدریس میشود. همین کشور ترکیه که قبله آمال پانترکها است و سنگش را بر سینه میکوبند با کشتار ارامنه و یونانیها و کردها سعی در یکسان سازی قومی و فرهنگی کرده است و حتی اجازه اجرای تئاتر و موسیقی و انجام مراسم فرهنگی مانند نوروز را به اقوامش نمیدهد؛ کشوری که بسیاری از مردمش کرد و ارمنی و یونانی تبار و عرب و گرجی هستند و هرکدام اقلیت حساب میشوند و اگر همه را جمع کنید نسبت به ترکان عثمانی در اکثریت هستند اما هیچ جایگاهی در آنجا ندارند. برای مثال خواننده معروفی به نام «احمد کایا» به جرم اینکه از تبار کردش یاد کرد و قصد داشت ترانه ای کردی بخواند توسط افراطیونی به نام «بوزقورد» ترور شد و این عاقبت هر کسی است که بگوید من ترک نیستم. حتی در دوره آتاتورک در انتخاب نام خانوادگی نیز باید نامی ترکی برمیگزیدند تا برایشان شناسنامه صادر شود اما در ایران هزاران نام خانوادگی به زبان ترکی داریم. در کشور جعلی باکو وضع بدتر از این است به طوری که اقوام تات و تالش و کرد به شدت در حال سرکوب زبانی و هویتی و فرهنگی هستند به عنوان مثال در یکی از برنامههای زنده تلویزیونی نوجوانی که در جمع حاضر بود و مورد سوال مجری قرار گرفت را به خاطر زبانش که تالشی بود به شدت تحقیر کرده و مورد تمسخر قرار دادند و با توهینهای آشکاری به قومیتش تاختند اما در ایران بزرگ و آزاد این گونه نیست و ترکزبانها و سایر اقوام به راحتی در صدا و سیمای ملی و شبکههای محلی و استانی ترکی یا با زبان محلی خود صحبت میکنند یا خود را ترک یا قومی دیگر معرفی میکنند.
گاهی پانترکها ادعا میکنند که چرا فرهنگستان زبان فارسی داریم و فرهنگستان زبان ترکی نداریم یا چرا بودجه فرهنگستان یا فلان تیم فوتبال از بودجه دریاچه ارومیه بیشتر است و یا چرا ارامنه عزیز با زبان خودشان در مدارس آموزش میبینند و برای ما اینگونه نیست و سخنانی از این دست میگویند که کاملا مشخص است اینگونه سخنان برای ایجاد تفرقه و تجزیه و بدبینی مردم عزیزآذربایجان وترکزبانان نسبت به وطنشان زده میشود گاهی نیز پانترکها با ذکر بودجه کم دولت برای آذربایجان و تبعیض نسبت به بقیه جاها سعی در ایجاد تفرقه دارند. البته بنده منکر وجود مشکلات زیاد اقتصادی و فقر در جامعه نیستم اما این مشکلات در همه جای ایران وجود دارد و حتی بیشتر از آذربایجان است که برای نمونه سیستان و خراسان و ایلام و کرمان هرمزگان را می توان نام برد.
دولتها در برابر اینگونه تفکرات پانترکیستی مانعی ایجاد نکرده و متوجه عمق فاجعه نیست که نتیجهاش میشود سخنرانی گستاخانه اردوغان در باکو.
گویی اردوغان نمیداند یا فراموش کرده که قفقاز جنوبی از جمله باکو و مناطق تالش نشین عزیز آنجا و حتی کردستان ترکیه تا دیاربکر جزئی از ایران فرهنگی و نژادی و زبانی بوده و هست. باید نامههای شاه تهماسب و نادرشاه به حکام عثمانی را دوباره برای حاکم ترکیه فرستاد تا بداند با چه کسی طرف است و درباره چه کشوری زبان درازی کرده است.
چو خورشید سعادت نمایان شود ستاره ز پیشش گریزان شود
عقاب شکاری نترسد ز بوم دو مرد خراسان دوصد مرد روم
اگر دست یزدان دهد رونقم به اسکندریه زنم بیرقم
مجلس محترم ایران نیز باید با مواضع محکمتر مانند به رسمیت شناختن کشتار ارامنه توسط ترکیه تودهنی محکمی به این یاوهگوییها بزند. امید است برای مقابله با این گونه اقدامات تجزیه طلبانه چارهای اندیشه شود.
خوشبختانه مردم غیور و آگاه آذربایجان و سایر مناطق در دام این جریان نیافتاده و به مقابله با آن میپردازند و تا جان در بدن دارند از سرزمین نیاکان خویش و ایرانشهر دفاع خواهند کرد.
بریده از وطن خواهد تو را بخشد به بیگانه بریده باد دست آن که می پوید خطاکاری
عدوی خیره سر این بار ترفندی دگر دارد که بخشد خاک پاکت را به ارباب دگر آری
زبان را کرده است آویز سخن از تجزیه راند بگو با او که ای نادان تهی از عقل و هوشیاری
جوانمردان آذربایجان آگاه و بیدارند و نپذیرند نیرنگ و خیانت پیشه مکاری
عالی بود
بسیار عالی . زنده باد ایران بزرگ