ابر و فلک و خورشید همه در کارند، خدا جان، سد همدان بی‌آب است!

0

*امین مرتضایی

کی فکرش رو میکرد که برای خوردن یه آبِ خوش از گلو یا باید پول بدی، یا دَبِه برداری و ببری لب چشمه و آب بیاری، اگه یه ساز هم با خودت ببری لب چشمه و آهنگ جواد یساری که میگه سازم رو بردارم برو کنار چشمه بشینم رو با رسم شکل توضیح دادی!

اوضاع اقتصادی  اَم در حالِ حاضر جوری شده  که یه ی تِمِن اَم یه ی تِمِن که یا باید از این آبِ لوله‌کشی که نه طعم داره نه رنگ و رُخ بخوری و دچار سنگ کلیه و هزار مرض دیگه بشی یا انقدر پولدار باشی که هفته‌ای چند باکس آبِ معدنی بخری،  یا هم انقد وقتت آزاد باشه که دَبِه به دست بری تا پیست اسکی و وایسی تو صف تا بتونی یکم آب برای خوردن بیاری!

البته که مسئولینِ خدوم و زحمتکشمون اعلام کردند آبی که داخل لوله ست هیچگونه مشکلی نداره و مردم زائقه شون تغیییر کرده و به مرور عادت میکنند، کلمه ای آشنا برای هر ایرانی که سریعا باهاش اُنس میگیره و خودش و شرایطشش رو وقف میده …

حالا هم که امسال، ابر و فلک و خورشید همه در کارند تا بارشی نباشه و به این کم‌آبی و مشکلات همدان دامن بزنن تا به محیط زیست، معیشت و ما مردم هم مثل همیشه باید خودمون رو با صُوَر فلکی و شرایط آبیِ همدان وقف بدیم و این اوضاع گریبان گیر کم آبی رو تحمل  و کلمه باران رو در ترانه‌ها و شعرها جست‌وجو و حس کنیم و شعر اصلی باز باران با ترانه رو زمزمه کنیم:

باز باران باترانه

با گوهرهای فراون

می‌خورد به بام خانه

من به پشت شیشه تنها ایستاده

در گذرها رودها راهوف داده

شاد و خرم، یک دو سه گنجشکِ پُر گو

باز هر دم می‌پرند این سو و آن سو

می‌خورد بر شیشه و در مشت وسیلی

آسمان امروز دیگر نیست نیلی ….

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.