برابریطلبی با اعتیاد
*زهرا کرد
*پرستار
در فرم ارزیابی اولیهای که از بیماران میپرسیم، اعتیاد به موادمخدر یا هر مادهای سوال میشود تا در صورت نیاز در میزان و نوع مسکن دریافتیشان، تصمیمگیری بهتری صورت گیرد. در این میان اعتیاد مردان کاملا پذیرفته شده است، اما اعتیاد زنان، که اغلب میانسالان یا کهنسالانی هستند که بهعلت توصیههای اشتباه در کنترل درد یا کاهش قند خونشان به مصرف مواد روی آوردهاند، پذیرفته نشده و با تمسخر یا تعجب همراه است. گویی پذیرفتن خماری از یک زن امری دور از ذهن است، اما از مرد طبیعی! نظیر بیمار خانمی که بهعلت اعتیاد به شیره تریاک، علائم خماری مشهودی داشت و اسباب برخوردهای غیرحرفه ای از جانب تمامی ردههای کادر درمان میشد.
اما وجود چنین برخوردهایی در کنار هزاران عامل تبعیضآمیز دیگر، سبب شده که این روزها، دختران جوان ما برای نشان دادن آزادیشان به سیگار یا کشیدن گل روی بیاورند. در واقع میتوان این دو رویکرد جامعه نسبت به زنان را مرتبط با هم به حساب آورد؛ انکار، نهی، نفی و محدودیتهای پیاپی در نسلهای گذشته منجر به فریادی به شکل دود از دهان دختران امروز است. اعتیاد به عنوان یک معضل اجتماعی که بار اقتصادی بر بدنه حاکمیت دارد، برای مردان هم پسندیده نیست، با این حال بخشی از دختران جوان ما برای ثابت کردن ادعای برابری خواهیشان در چاه آزادیهای مسموم مردانه افتاده و سایر مولفههای برابریطلبی را در این راه فراموش کرده یا زیر پا گذاشتهاند. اگر برابریخواهی در کامگرفتن از سیگار است، بگذار به کام مردان و نظامشان باشد…