بهای سنگین ترک تحصیل پسران
*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
ترک تحصیل پسران اخیرا به عنوان کانون نگرانیها از سوی مردم و رسانهها قرار گرفته است. تازهترین آمارهای منتشر شده نشان میدهد که در میان سه دوره تحصیلی، در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۲ بیشترین نرخ ترک تحصیل در دوره متوسطه اول رخ داده است و بیشترین رقم ثبت شده متعلق به نرخ ترک تحصیل پسران در دوره متوسطه اول به میزان ۶.۵۴ درصد است. در گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران که در بهار ۱۴۰۲ منتشر شده آمده است که از بیش از ۵۵۶ هزار کودک در سن «۱۵ تا ۱۷ سال» از تحصیل بازماندند که ۲۹۵ هزار تن، پسر و ۲۶۱ هزار تن، دختر هستند. شاخص ترک تحصیل در این مطالعات نشاندهنده درصد دانشآموزانی است که در طول سال تحصیلی به هر دلیلی از حضور در مدرسه خودداری کردهاند. همچنین آمارها حاکی از آن است که رشد تورم مهرماه در ایران در ۱۲ سال اخیر بیسابقه بوده است و در دو سال گذشته رشد تورم در بخش آموزش شیب تندی را تجربه کرده کرده است به طوری که اگر در نیمه نخست دهه ۹۰ تورم یکماهه بخش آموزش بهطور میانگین حدود ۹ درصد بوده، در سه سال اخیر به بیش از ۱۷ درصد رسیده است. از سوی دیگر تورم در بخش خوراک و مسکن نیز رشد قابل توجهی داشته و فشار مضاعفی بر دوش خانوادهها نهاده است. با رشد تورم در بخشهای مختلف جامعه، طیف وسیعی از دانشآموزان با مشکلات مادی در تأمین هزینههای آموزشی روبرو هستند. این در حالی است که دسترسی به منابع مالی و مادی در فرایند آموزش از شاخصهای مهم زمینهای تعیین کننده به شمار میرود که علاوه بر عملکرد تحصیلی و رفتارهای تحصیلی و اجتماعی دانشآموزان، توانایی پیشبینی احتمال ترک تحصیل دانشآموزان را در سالهای آینده دارد. عمدتا خانوارهای فقیر تعداد کودکان بیشتری دارند و با شرایط دشوارتری دست و پنجه نرم میکنند و دسترسی به منابع مالی و مادی آنها محدود است. در این خانوادهها تأمین مایحتاج زندگی بر بحث آموزش فرزندان پیشی میگیرد.
نتایج مطالعات نشان داده است که مسئولیتهای خانوادگی به عنوان یکی از مهمترین دلایل ترک زودهنگام دانش آموزان از مدرسه یا دانشگاه ثبت شدهاند. مسئولیتی که به دلیل مرگ نابهنگام یکی از والدین شکل میگیرد یا به این دلیل که چون والدین معتقدند کار و کسب درآمد مهمتر است، فرزندان را مجبور به ترک تحصیل میکنند. ترک تحصیل پدیدهای تک عاملی نیست و دلایل فردی، اجتماعی و ساختاری دارد. مهارتمحورشدن بسیاری از مشاغل و تعداد بالای افراد تحصیلکرده بیکار، عوامل انگیزه بخش دیگر برای آن دسته از دانشآموزان یا والدینی هستند که سودای کسب درآمد را در سر میپرورانند.
به نظر میرسد نظام آموزشی با روحیات پسران سازگاری کمتری دارد؛ چراکه پسران به دنبال مباحث کاربردی هستند و کثرت گرایی فرصت در زمینه مهارت آموزی در دوره دبیرستان برایشان اهمیت زیادی دارد. در حالیکه دروس فنی حرفهای محدود هستند و علایق بسیاری از آنان را پوشش نمیدهند. در این میان مسئلهای که مورد غفلت قرار میگیرد این است که پسران برای جذبشدن در بسیاری از صنایع در بازار آزاد نیز، به سطح معینی از تحصیلات حداقلی برای موقعیتهای ابتدایی نیاز دارند. بنابراین کاهش فرصتهای شغلی و اشتغال در بازار کار غیررسمی از جمله آسیبهای ترک تحصیل در دوران متوسطه است. همچنین کاهش نیروی کار ماهر مردان به عنوان مانعی بر سر راه رونق اقتصادی کشور عمل میکند و جامعه از رشد اقتصادی باز مانده و فقر بیشتر میشود. گرچه در حال حاضر ارزیابی دقیق و سیستماتیکی از پیامدهای ترک تحصیل پسران هنوز وجود ندارد. با این حال پیامدهای گوناگون و ناخوشایند ترک تحصیل در ابعاد مختلف زندگی فرد خود را به نمایش میگذارد. افزایش هزینههای آموزش و رشد تورم در بخش آموزش موجب میشود که با مرور زمان تنها افراد برخوردار و ثروتمند بتوانند از خدمات آموزشی بهره ببرند و به تدریج افراد فقیر از چرخه آموزش خارج میشوند که نتیجهای جز طبقاتیشدن آموزش ندارد. افراد دهکهای پائین جامعه از آموزش محروم میمانند و فقر در بین آنان بازتولید میشود. چنانکه نتایج گزارش وزارت کار رفاه وتعاون در سال ۱۳۹۹ نشان میدهد که ۷۰ درصد کودکان بازمانده از تحصیل در دهک یک تا پنج قرار دارند. نباید از نظر دور داشت که نابرابری در آموزش میتواند به عنوان سدی در برابر توسعه جوامع عمل کند. ترک تحصیل در جامعه اثر موجی دارد، بدین صورت که فرزندان پدرانی که ترک تحصیل کردهاند علاقهای به ادامه تحصیل نشان نمیدهند، همچنین همسن و سالان نیز در دوران مدرسه تحت تاثیر تصمیمات یکدیگر قرار میگیرند.
تحققنیافتن اهداف تحصیلی و گرفتارشدن در دام گرفتاریهای روانی و اجتماعی باعث خودارزشیابی منفی، افسردگی و ناامیدی در بین این دسته از پسران میشود و میتواند باعث تشدید مشکلات اجتماعی در جامعه شود. پسرانی که ترک تحصیل میکنند، بیشتر در معرض خطرات اجتماعی قرار میگیرند. آنان بدون دسترسی به فرصتهای آموزشی و شغلی مناسب، ممکن است به فعالیتهای غیرقانونی روی بیاورند و در مسیری خلاف قوانین قرار بگیرند. تحقیقات نشان میدهد افرادی که ترک تحصیل میکنند تمایل کمتری به رأیدادن دارند و علاقهای به مشارکت در فعالیتهای مدنی ندارند که این نوع کنش افول دموکراسی را به همراه دارد. از آنجایی که تحصیلات متوسطه به دانش و مهارتهای ضروری برای زندگی روزمره افراد میپردازد. با ترک تحصیل، پسران ممکن است از این مهارتها محروم شوند و در مواجهه با مسائلی مانند مدیریت مالی، مهارتهای اجتماعی دچار کمبود شوند. ترک تحصیل یک رویداد نیست بلکه فرایندی است که در طول زمان و بنا به دلایل گوناگونی شکل میگیرد و تبعات متعددی به دنبال دارد که میتواند به اشکال مختلف بازتولید شود. ترک تحصیل نه تنها به رشد فرد، بلکه به جامعه در ابعادی گسترده لطمه میزند.