جامعهشناسی و مسئولیت اجتماعی
آیا محیط زیست نیازمند بازنگری در روابط است؟
*داوود محرابی
*کارشناس مشارکتهای مردمی ادارهکل حفاظت محیط زیست استان
یکی از تعاریف کلی و ساده جامعهشناسی میتواند این باشد، «علم مطالعه روابط اجتماعی »، انسانها نیز خالق این روابطند. مفهوم رابطه از مهمترین یا اساسیترین مفاهیم در علم جامعهشناسی است و جامعهشناسی در پی بررسی و کشفِ کمّ و کیف این رابطه است. رابطه (روابط) دارای خاصیت است (هستند)، به عبارت دیگر دارای قدرت تأثیر و تأثر است. روابط در تمامی سطوحِ فردی، بینفردی، گروهی و جهانی تعاملات پیچیده و چندسویهای را به همراه دارند که ذهن، زندگی و جهان ما را میسازند. حال پرسش این است که چگونه مفهوم «مسئولیت اجتماعی» در یک جامعه از سطح ذهنیت به سطح عینیت منتقل و نمایان میشود؟! مسئول یعنی کسی که مورد سوال واقع میشود، مورد سوال درباره فرآیندهای روانی و رفتارهای عملی که انجام میدهد، این مورد سؤال واقع شدن هم به دلیل برخورداری از نعمت عقل است وگرنه هیچ موجود دیگری مسئولیت اجتماعی ندارد! آیا اخلاق فردی و مسئولیتپذیری خود به خود به وجود میآید یا نظام رشتهای از علم دانشگاهی و سازوکاری از دانش بومی باید به هم بپیوندند تا انسانِ (شهروند) مسئول در پهنه جامعه به وجود بیاید؟ از منظر علم جامعهشناسی و با توجه به رویکرد ساختیابی (ساختار – کنش) فرادستان دارای دو قدرت تهدید و تحدید هستند و فرودستان دارای توان تعیینکنندگی، چند و چون صحنه زندگی در جامعه محصول کنش و واکنش نیروهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از بالا و عموم مردم از پائین است! با این شرایط اگر بخواهیم افراد مسئولیتپذیر از نظر محیط زیستی به معنای همگانی (ملی) داشته باشیم باید در سپهرِ تربیت و تعلیم توان تبدیل فرد (افراد، individual) را به شخصیت (personality) داشته باشیم. در یک جامعه، کارگزارانی وظیفه رشد و پرورش افراد را از کودکی تا جوانی بر عهده دارند تا شخصیتهایی ساخته شوند که فرهنگ در آنها نهادینه شده است و متناسب با استعداد و تخصصی که کسب کردهاند، نقشی را بر عهده گیرند تا چرخ پایداری و پیشرفت جامعه را به جلو حرکت دهند. برخی از مهمترین منابع جامعهپذیری عبارتند از: خانواده، مدرسه، همسالان، مذهب، رسانه، احزاب و مانند این؛ باید این خادمان جامعهپذیری به خوبی و همساز با هم، آموزههای مورد نیاز فلسفی – عالمانه و بومی – عامیانه را به افراد بیاموزند، اگر به هر دلیلی این منابع با ناکارآمدی و تقابل با هم پیش بروند، شخصیت مطلوب و مؤثر اجتماعی در جامعه پرورش نخواهد یافت و چنین افرادی پس از طی مرحله رشد در سنین ۲۰-۱۲ سالگی (نوجوانان باید در این دوره به سؤال «من کیستم؟» پاسخ دهند و هویت خود را بیابند. به گفته «اریک اریکسون»، این افراد با باورهای اجتماعی مانند ارزشها و هنجارها همنوایی ندارند و افراد غیرمسئولی هستند که به نحو احسن ناهمنوایی را با استانداردهای اجتماعی و آرمانهای اخلاقی در هر زمان و مکانی از خود بروز میدهند. هر روزه همه ما شاهد این ناهمنواییهای اجتماعی هستیم، از خودمان گرفته تا دیگران!
هدف از سخنان فوق این بود که مسئولیت اجتماعی یکی از بنیادیترین مباحث در هر جامعه است و ما آن را بسیار ساده انگاشتهایم، واقعیت این است که در این حیطه دچار فقر تئوریک و متدلوژیک و پژوهشهای انگشتشماری هستیم، با این پشتوانه علمی و معرفتی و پیوندنداشتن با فیلسوفان پیشین ایران زمین، اجرای مسئولیت اجتماعی نه تنها در ایران بلکه در هر جای جهان بس دشوار و غیرممکن است. از این گذشته امروزه ما نه تنها در ایران بلکه در جهان با انبوه خلقِ ناهمنوایی روبرو هستیم که با اندک خلقِ سودجو (سرمایهدار وسیاستمدار) همراهی میکنند! به تعبیری دیگر و بهتر، طبقات فرادست با فرماندهی فرهنگی طبقات فرودست را مدیریت می کنند، بهطوری که افراد لایههای پائین جامعه به سربازانی مبدل میشوند که برای منافع طبقات بالا سینه سپر میکنند و زودتر از آنها برای منافع آنها میدوند، جالب اینجاست که این افراد احساس آگاهی و کنشگری میکنند! به این پدیده در جامعهشناسی، روند استحمار یا تحمیق میگویند! دکتر علی شریعتی در کتاب «آری این چنین بود برادر» میگوید: «در گذشته خیلیها میجنگیدند، اما نمیدانستند برای چه میجنگند، ولی برخی که در دو سوی جنگ ایستاده بودند، میدانستند آنها برای چه میجنگند!». آیا با این شرایط باید امید به نجات جامعه و سپس محیط زیست داشت؟ با این وضعیت راهکار چیست؟
اگر میخواهیم مسئولیت اجتماعی در جامعه به عنوان یک منش انسانی معنا یابد و اجرا شود، باید نخست از خودمان (رابطه با خود) آغاز کنیم، سپس خانواده و جامعه (رابطه با دیگران)، هرگاه یک فرد مفهوم مسئولیت را درک کرد و آن را در زندگی خودش اجرا کرد، آنگاه به مرور به یک مسئول اجتماعی – محیط زیستی نیز ارتقا خواهد یافت. از سوی دیگر ساختار حاکم نیز در این شرایط جنبه تشدید و تسریع در تثبیت جریان مسئولیتپذیری اجتماعی – محیط زیستی را خواهد داشت، اگر بتواند، اگر بخواهد و اگر بگذارند! برای اینکه راهکارش بسیار ساده است:
- دعوت از نخبگان (انسانهای مسئول، دغدغهمند و جسور).
- پیادهسازی سیستم پاسخگویی و شفافیت در سطح ملی (هر شخصی که نقشی را میپذیرد باید بداند که در قبال مسئولیتش مورد سؤال قرار خواهد گرفت و در صورت کوتاهی، ناکارآمدی، خطا و… در آن مسئولیت، بازخواست خواهد شد).
- برخورد قاطعانه با عوامل بازدارنده و سودجو (افرادی که منفعتشان در چوب لای چرخ گذاشتن است و اگر رویه و روال تغییر کند، آنها جایگاهی نخواهند داشت).
جمع بست:
«بحرانِ محیط زیست محصول بحرانِ روابط است».