*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
جمعیت ایران رو به میانسالی میرود. نرخ جمعیت و میزان فرزندآوری هر سال نسبت به سال گذشته رو به کاهش است. بنابراین در صورت چاره اندیشی نکردن و نداشتن مدیریت صحیح، رشد منفی جمعیت باعث بروز مشکلات جدی برای کشور خواهد شد. در چنین شرایطی افزایش آمار ازدواج و فرزندآوری برای حاکمیت اهمیت بسزایی دارد و درصدد جلوگیری از مشکلات آتی است. در این راستا در تیر ماه سال جاری رئیس مجلس شورای اسلامی از سامانه «همدم» موسسه تبیان وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی رونمایی کرد. این پلتفرم با هدف انتخاب آگاهانه و ازدواج پایدار طراحی شده است و در حال حاضر تنها پلتفرم مورد تایید نهادهای رسمی است. به گفته طراحان و مسئولین، پلتفرم همدم با هدف همسان گزینی در بستر تلفن همراه طراحی شده و از ابتدای تصمیمگیری برای ازدواج به مدت ۴ سال پس از آن جوانان را همراهی خواهد کرد و آموزشها و مشاورههای لازم را در اختیار آنها قرار میدهد. همچنین در توضیح این پلتفرم گفته شده است که آزمونهای تخصصی شناختی به همراه تفسیر و توضیح به افرادی که تمایل به ازدواج دارند، در آن ارائه خواهد شد.
ازدواج پایدار پدیدهای چند بعدی بوده و موفقیت آن به عوامل گوناگونی بستگی دارد و چه بسا با تغییرات در جوامع امروزی و نوع نگاه افراد به ازدواج و فرزندآوری این امر به مراتب پیچیدهتر شده است. در برنامهریزیها درک درستی از مکانیسمها وجود ندارد. به نظر میرسد مشکلات ازدواج در چنین نگاهی به سطح فردی تقلیل یافته است و یا به مانند گذشته به دنبال واسطهگری در فرایند شکلگیری خانواده است. در این فضا افراد بر اساس فاکتورهای ظاهری با یکدیگر آشنا میشوند. شناختی بس شکننده، ناپایدار و چه بسا تصنعی شکل میگیرد چراکه افراد تلاش میکنند تا بهترین ورژن خود را به نمایش بگذارند. شکلگیری شناخت بر اساس مولفههای مشترک ظاهری فیلم خرچنگ را در ذهن تداعی میکند. افرادی که به واسطه ویژگی مشترک با هم ازدواج میکنند اما به ندرت میتوانند همدلی و صمیمت لازم را در ارتباط کسب کنند یا به خاطر به دست آوردن کسی، به بودنی تظاهر میکنند که نیستند. متاسفانه فضاهایی که بستر شناخت مناسب تری در جامعه ایجاد میکنند روز به روز محدود تر شده و هیچ جایگزینی برای آن تعریف نمیشود. پسران و دختران از روحیات و خلقیات یکدیگر شناخت درستی ندارند و تلاشی در جهت آگاهی از اهداف ازدواج در جامعه صورت نمیگیرد.
ناگفته پیداست که امروزه مسائل اقتصادی نفس مردم را بریده و آنان را در دستیابی به پیش پا افتادهترین نیازهای روزمره فلج کرده است. نبود امنیت شغلی و اقتصادی و مبهم بودن آینده جوانان را منفعل ساخته است. از این رو معیشت و مسکن مانع ازدواج بسیاری از جوانان است. اگر با دیدگاه مبادله به امر ازدواج نگاه کنیم، آرامشی که قرار است از ازدواج برای فرد حاصل بشود یارای مقابله با تنش ناامنیهای اقتصادی موجود را ندارد. بنابراین نباید تصور کرد هر کاری که برای آشنایی و نزدیکی عاطفی دو نفر انجام میگیرد کار مثبتی است چرا که میتواند با گذشت زمان و آشکار شدن سختیها و مشقات زندگی تاثیر عکس داشته باشد. از طرفی با یک دید کلی در مییابیم که عوامل تمایل نداشتن جوانان به ازدواج در طبقات و حتی زندگی شهری و روستایی متفاوت است. به طور مثال در خصوص طبقات متوسط شهری یا طبقات بالا ساختار قانونی ازدواج به مثابه یک مانع عمل میکند. مانند بحث مهریه و حقوق زنان در نظام خانواده. همان گونه که مباحث مهریه در مجلس دهم و یازدهم مطرح شد و تصمیماتی اتخاذ شد که منتقدان و مخالفانی نیز به همراه داشت. زنان امروزی به مانند زنان نسلهای پیشین نیستند. برای آنان در کنار ازدواج و تشکیل خانواده علاوه بر آرامش و فرزندآوری تمایلات و خواسته های فردی اهمیت فراوانی دارد. شغل، تحصیلات، فعالیتهای اجتماعی و ورزشی و مانند این در کنار زندگی زناشویی برایشان غیرقابل چشمپوشی است. این در حالی است که با امضای سند ازدواج به شهروند درجه دوم تبدیل میشوند و از امتیازاتی که از بدیهیات برای یک فرد آزاد و مستقل هست محروم میشوند و تمام اینها منوط به اجازه دیگری میشود. چه بسیار زنان موفقی که به خاطر رضایت نداشتن همسر از درخشش در عرصههای بین المللی باز میمانند. از سوی دیگر با افزایش قیمت سکه پرداخت مهریه برای مردان به چالشی جدی مبدل شده است و حتی مشاهده میشود که مردانی به علت پرداخت نکردن مهریه حق خروج از کشور ندارند. همچنین به طور مثال یکی از علتهای مهم کاهش ازدواج در روستاها به خاطر مهاجرت پسران جوان به شهر برای یافتن شغل مناسب است که ترکیب جمعیتی روستا را به هم میزند. به نظر میرسد بازنگری در شرایط قانونی ازدواج و تخصص گرایی و نگاه علمی و هوشمندانه فارغ از هر گونه نگاه تعصب آمیز، جنسیتی یا سیاسی در شناسایی درست و همه جانبه، چیزی است که جامعه ما به آن نیاز مبرم و فوری دارد.