خوشبختی درک حضور سپیتمان

0

*خوشبختی درک حضور سپیتمان

*حسین زندی

*سردبیر

هر کسی ممکن است در طول زندگی از فرد یا افرادی، چه در دوران تحصیل و چه پس از آن نیک و بد روزگار را بیاموزد. من نیز در طول بیش از چهار دهه زندگی -اگر رفتار و کردار درستی آموخته باشم- از آموزگاران و بزرگان و اطرافیانم آموخته‌ام، برخی از آنان اما تأثیر بیشتری بر من داشتند. گذشته از آموزگاران، اطرافیان و تأثیرات غیرمستقیم که از طریق کتاب و رسانه فرا گرفتم، در حوزه فرهنگی و اجتماعی، از دو بزرگ و دو دانشی‌مرد بسیار آموخته‌ام، از دو پرویز؛ دکتر «پرویز ورجاوند» و دکتر «پرویز اذکایی». سال‌های جوانی هر دو هفته یک بار (سه‌شنبه‌ها) با اتوبوس‌های جاده آوج از همدان به تهران می‌رفتم و در منزل دکتر پرویز ورجاوند دو زانو می‌نشستم و آموزه‌های اجتماعی و فرهنگی او را مشق می‌کردم و بهره می‌بردم. افسوس که او نیز زود (۱۹ خرداد ۱۳۸۶) از کنار ما رفت و غم رفتنش همیشه بر دلم ماند.

شاید دوست بدارید :

در دو دهه گذشته، بیشترین تأثیر را از دکتر پرویز اذکایی گرفته‌ام، از توصیه‌های غیرمستقیم و گاه و بیگاه و پیشنهادهای مستقیم او درس گرفته‌ام. از مصاحبه‌هایی که با او داشتم، در نشست و برخاست‌ها، سفرها، سخنرانی‌ها و خلوت دونفره که ساعت‌ها خاطره و توصیه و درس بود. و چه خوشبخت بودم که پای درس او نشستم.

دکتر اذکایی انسانی بود که تا لحظه مرگ شش دانگ حواسش به همه مباحث پیرامونش بود. به نظرم یکی از باهوش‌ترین انسان‌های دوره معاصر بود. به لحاظ فردی منظم، دقیق با حساب و کتاب بود، منافع شخصی را به منافع جمع ترجیح نمی‌داد و گاه آن‌قدر به دیگران و مردم این سرزمین و فرهنگ گذشته و تاریخ آن توجه داشت که از خود و خانواده غافل می‌شد. او درقبال دیگران و زادگاه و میهن خود حس مسئولیت داشت و  به عنوان شهروند، خود را صاحب شهر می‌دانست و به مباحث شهری واکنش نشان می‌داد و مدام در مقابل زیاده‌خواهان می‌گفت: «شهر صاحب دارد».

دکتر اذکایی برای تمام لحظات زندگی پربارش برنامه داشت، حتی برای مرگش. وقتی متوجه نگرانی همسرش از بیماری خود می‌شود، به او می‌گوید: «نگران نباش، مرگ من مانند عروسی خواهد بود». باید توجه داشت در عرفان ایرانی مرگ عارف را عرص یا عروسی عارف می‌خوانند، بدین معنی که عارف به واسطه مرگ در حال اوج گرفتن است و قرار است به لقاءالله برسد. به نظر می‌رسد برای او که شیفته عرفان عین‌القضات و باباطاهر بود این نگاه چندان نیز بیراه نیست. آن‌چه از کیفیت اجرای مراسم خاکسپاری و یادبود دکتر اذکایی مشاهده کردم و حال و هوایی که شرکت‌کنندگان در این مراسم داشتند، نشان داد با این‌که آنان از فقدان و نبود دکتر اندوهگین هستند، اما حال و هوای مراسم با دیگر مراسم ترحیم و تدفین تفاوت داشت. او چندان اهل سوگواری نبود و به نظر می‌رسید دوستداران او نیز این موضوع را درک کرده بودند، البته به گفته خانواده کیفیت برگزاری مراسم خاکسپاری و یادبود به خواست و تأکید دکتر صورت گرفته است.

او رفت اما جای خالی‌اش پر نخواهد شد. یادش همواره گرامی.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.