در چنگال استرس این روزها
*محمد ترکمان
*دکترای تخصصی روانشناسی
استرس عبارت است از نبود تعادل در شرایط ذهنی و جسمی، که در واژههای علائم جسمانی، نگرانی، افسردگی و احساس خصومت بیان میشود. در میان دلایل عمده استرس میتوان فشار مالی، مسئولیت بالا، خستگی، شرایط کاری، فشار زمانی و بار کاری ذهنی را نام برد. استرس زیاد علاوه بر آسیب بر روانی بر فرد، میتواند با بالابردن احتمال حادثه علاوه بر خود فرد، سلامت افراد جامعه را نیز تهدید کند. بنابراین آگاهی از عوامل ایجاد استرس و بکارگیری راهکارهای کنترلی در این افراد جامعه بسیار مهم و موثر است.
برخی از علل استرس افراد جامعه به عوامل سازمانی و اجتماعی برمیگردد و لازم است مسئولین امر در این زمینه، تصمیمات مناسبی اتخاذ کنند، اما خود افراد نیز میتوانند در حیطه شخصی با تمرین روشهای زیر و مشابه آن، در تعدیل و کاهش استرس خود نقش مهمی داشته باشند.
داشتن استرس را همیشه بد ندانید
داشتن سطح مشخصی از استرس طبیعی بوده و نشانه سلامتی است؛ یک فرد بدون استرس نمیتواند زنده بماند. هنگامی که به استرس به شکل یک چالش نگاه میکنیم و با آن درگیر شده و مبارزه میکنیم، عملکرد بهتری خواهیم داشت نسبت به زمانی که در سطوح مختلفی از استرس غرق شدهایم. استرس بسیار کم، باعث میشود که هیچ کاری انجام نداده و احساس کسالت و فقدان انرژی کنیم. استرس بسیار زیاد در نهایت باعث ازکار افتادگی شده و ما را دچار فرسودگی میکند. پس بدانید همیشه استرس بد نیست. آنچه در موفقیت فردی و اجتماعی انسان اهمیت دارد، شناخت شرایط استرسزا، هیجانهای ناشی از استرس و برخورد مناسب با شرایط استرسزا است. به این مهارتها، روشهای رویارویی با استرس گفته میشود. با کسب مهارت در این زمینه، فرد میتواند با عوامل استرسزا به شیوهای کارآمدتر برخورد کند.
نفس عمیق بکشید
نفسکشیدن میتواند در آرامکردن شما نیز بسیار موثر باشد. هنگام استرس سه نفس عمیق بکشید و در فاصله هر دم و بازدم مکث لازم را حفظ کنید. دم را از بینی کشیده و بازدم را از دهان تخلیه کنید. در هنگام دم و بازدم ذهن خود را از تمامی مسائل جدا کنید و خود را از لحاظ جسمانی و روانی آرام کنید.
از خودگوییهای منفی اجتناب کنید
خودگویی و افکار منفی اغلب ما را از مواجهه با مشکل باز میدارد و باعث میشود مشکل همچنان باقی بماند و در نهایت از کنترل ما خارج شود. اما افکار منطقی و واقعی باعث میشود ادراک درستی از واقعیت داشته باشیم و نگرانی ما متناسب با موقعیت باشد. مثلاً به تفاوت این دو فکر را توجه کنید: این یک فاجعه است، هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم؛ موقعیت دشواری است، اما برای بهبود آن میتوانم کارهایی انجام دهم.
حس شوخطبعی داشته باشید
وقتی خلق بانشاط تر میشود، فکر مثبتتر کار میکند و افکار منفی فرصت جولان پیدا نمیکنند. برای داشتن احساس شادمانی باید بتوانید در کنار دوستانتان بخندید، دیگران را شاد کنید و جوانب خندهدار مسائل را ببینید. خوب خندیدن موجب آزادشدن سروتونین و دوپامین، دو آرام بخش طبیعی موجود در بدن شده و بدین ترتیب به شما احساس خوبی میدهد. هنگامی که خوب میخندید، از شکم نفس میکشید و این شکل تنفس باعث جذب اکسیژن بیشتری شده و به شما احساس آرامش میدهد. همچنین حالت چهره شما هنگامی که لبخند میزنید به مغزتان پسخوراند مثبت میدهد و میگوید که شما خوشحال هستید. بدین ترتیب باعث مثبتشدن نحوه تفکر و احساس شما میشود.
از روشهای حواسپرتی استفاده کنید
یکی دیگر از روشهای کاهش استرس، بهکاربردن روشهای حواسپرتی است. آنچه در حواس پرتی اتفاق میافتد این است که دقت و توجه ما از موضوع اصلی منحرف میشود و موضوعات فرعی مورد توجه قرار میگیرند. منطق استفاده از روش حواسپرتی در این است که ذهن ما دارای این ویژگی است که نمیتواند در آن واحد به دو مسئله فکر کند. وقتی که در مواقع استرس، حواس خود را معطوف به موضوعات حاشیهای کنیم، ذهن از حواس تأثیر گرفته و بدین ترتیب از فکر کردن و بال و پر دادن بیشتر به استرس دور میشویم. مانند شمردن اعداد، به یاد آوردن شعر، به یاد آوردن یک لطیفه و…
از بار اضافی بپرهیزید
از گرفتن مسئولیتهای بیشتر که میتواند استرس بیشتری برای شما داشته باشد، اجتناب کنید. حتی میتوانید برای اینکه مجبور نشوید نکاتی را دائماً توضیح دهید، از یک یادداشت استفاده کنید و در معرض دید مراجعان خود قرار دهید تا خودتان مجبور نشوید برای هر شخصی آن تکرار کنید. مثلاً یک راننده تاکسی در ماشین خود بنویسد: «لطفاً در داخل ماشین با تلفن همراه خود صحبت نکنید».
برای سلامت جسم خود وقت بگذارید
تغذیه درست، ورزش، خواب و استراحت کافی زمینهساز توانمندیهای شما برای مقابله با استرس هستند. آنها را جدی بگیرید و از همین امروز پایههای یک زندگی متعادل را پیریزی کنید.
این متن را با بیان یک داستان به پایان میبریم: روزی با یک تاکسی به فرودگاه میرفتم. راننده تاکسی داشت در خط عبوری صحیح رانندگی میکرد که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی، محک ترمز گرفت. ماشین سُر خورد و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر، سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به فریادزدن. راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. او واقعاً دوستانه برخورد کرد. از راننده تاکسی پرسیدم: چرا شما تنها این رفتار رو کردید؟ اون شخص نزدیک بود ماشین تون رو از بین ببره و ما رو به بیمارستان بفرسته! در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من داد که هرگز آن را فراموش نکردم. او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیونهای حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم و ناامیدی در اطراف می شوند. وقتی این آشغالها در اعماق وجودشان تلنبار میشود. آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی میکنند. به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر کنید و بروید. آشغالهای آنها را به روی افراد دیگری در سر کار، در منزل یا در خیابانها پخش نکنید.
حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمیدهند که کامیونهای آشغال روزشان را بگیرند و خراب کنند. زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که صبح با تأسف از خواب برخیزید. از اینرو افرادی را که با شما خوب رفتار میکنند، دوست داشته باشید و برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند، دعا کنید.