دستانی که با خورشید می‌‏درخشند

نقش خورشید در هنرهای دستی ایران زمین (بخش اول)

0

*معصومه محمدی سیف

*دانشجوی دکترای سیاستگذاری فرهنگی، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ اقوام

«حضور نماد و رمز از ویژگی‌های بارز هنر شرقی است که در قالب کلمات، تصاویر و نقوش رخ می‌نماید و فراسوی ظاهر ساده اشکال و حروف به مفاهیم عظیم و معانی پیچیده‌ای اشاره دارد که از عوامل آیینی، فولکلور جامعه و ناخودآگاه جمعی نشأت گرفته است. این نمادینگی در هنر شرقی در موضوعات گوناگون و متعددی همانند طبیعت مورد کاربرد قرارگرفته است. طبیعت نه‌تنها در هنر شرقی، بلکه در هنر غربی از ابتدا به‌عنوان سرمشق و منبع الهام هنرمندان بروز کرده است و امری بدیهی است که در آثار هنری بدوی، تاکنون انعکاس چشمگیری داشته است» (شاه‌پروری، میرزاامینی، ۱۳۹۵: ۵۶). به‌عنوان نمونه، می‌توان به نقش خورشید در بسیاری از هنرهای دستی ایران زمین اشاره کرد که از گذشته تا به امروز، تصویر زیبای خود را در بسیاری از صنایع دستی ایران زمین به نمایش گذاشته می‏شود.

از گذشته تا به امروز در تاریخ ایران زمین درخشیده‏اند و تلألو و درخشش خود را همچنان پس از گذشت قرن‎ها، حفظ کردند. در واقع، به اعتقاد نگارنده، استفاده از عناصر و نمادهای طبیعی در هنرهای دستی زنان، از دیرباز مورد استفاده هنرمندان اسلامی قرار گرفته که به سادگی می‌توان به آثار به جا مانده از آن دوره، رجوع کرد. استفاده از نمادهایی همچون خورشید، به عنوان تزیینات در هنرهای دستی زنان به جا مانده از دوره‎های مختلف، گواه بر این مدعاست. «نقش نمادین خورشید که برخاسته‎ها از باور و اعتقادات مذهبی مردمان ایران زمین و انعکاسی از جهان‏بینی و تفکر فلسفی جامعه‏ ایرانی اسلامی است، در تاریخ سرزمین ما، به کرات دیده شده و قابل لمس است. این نقش که از گذشته‎‏های کهن به ما رسیده، در آثار دوران اسلامی به خوبی جای گرفته و خود را با تغییرات اجتماعی، فرهنگی و مذهبی این عصر، همسو نموده، و از آن جایی که در گذشته، حامل اندیشه‎ها و مفاهیم بلند و عمیقی بوده، در عرفان اسلامی نیز به راحتی پذیرفته شده است. پس مسلمأ دارای شاخص‎ها و ارزش‌های ثابتی بوده که با این همه تغییرات، توانسته همسو شده و جهت گیرد» (محمدی، ۱۳۸۷: ۵۱).

«خورشید در قالب کلمه به‌عنوان ستاره‌ای درخشان که سیارات منظومه شمسی به گرد آن می‌چرخند» (معین، ۱۳۷۱: ۱۴۵۵). مطرح شده است که واژگان مترادف آن در ادبیات فارسی برابر خور، هورشید، آفتاب، مهر و شمس است. همچنین خورشید از منظر نجوم، به‌عنوان ستاره‌ای تعریف شده است که سرچشمه‌ اصلی نور، گرما و زندگی بر روی زمین است و قطرش نزدیک به ۱۰۹ برابر قطر زمین و جرمش به ۳۳۰ هزار برابر جرم زمین، برابر۳۳ ۱۰×۲  کیلوگرم و چگالی آن ۵.۲۵ برابر زمین است»( woolfson, 2001,1.12  به نقل از شاه پروری، میرزاامینی، ۱۳۹۵: ۵۶).

در واقع، «آثار هنری هر دوره، می‌توانند ابزار مهمی در شناسایی وضعیت فرهنگی و تاریخی خاص آن دوره باشد و از طرفی، می‏توان گفت که تغییرات اجتماعی و فرهنگی و مذهبی توانسته‏اند تأثیر مستقیمی در آثار هنری، خصوصأ نقوش فرشی ایجاد کنند. در این میان، نمادهای کهن، به علت فرم و شکل فوق‌العاده دلنشین‎شان در هنرهای اسلامی پذیرفته شدند و یکی از زیباترین این نمادها، یعنی خورشید، به عنوان نیروی زندگی‏بخش، از اهمیت خاصی برخوردار شد و توانست هم‎چنان به حیات خود ادامه دهد. بسیاری از شاعران و نویسندگان اسلامی در آثار خود از مفاهیم عمیق و اندیشه‌های بلند عرفان اسلامی و حکمت الهی ایران باستان بهره گرفته‏اند. هنرمندان مسلمان نیز از این خوان نعمت بی‏نصیب نبوده‏اند» (محمدی، ۱۳۸۷: ۵۱). همچنین، «نور در تمامی مذاهب، حضور وسیعی دارد و در اقوام بدوی نیز ما به وضوح شاهد حضور خورشید به‎عنوان «خدا» هستیم. در نزد اقوام کهن آمریکا (به‎عنوان مثال Tlingitها) خدای خالق، با خورشید یکی می‎شود. در بنگال هند، (اقوام کلاری) خورشید، در رأس خدایان قرار دارد. اقوام کونه ایالات اوراسیای هند، خدای روشنایی را برترین خدا می‌دانند، خدای اعظم قوم Ovaon از اقوام موندایی نیز، خورشید است» (شهبازی، ۱۳۹۱: ۲۲۸). «در واقع، تقدس خورشید تنها محدود به دوره‌ بدوی نمی‌شود و با گذر زمان، اندیشه‎ حاکم بر مفاهیم نمادین و احترام خورشید به ادوار بعدی، انتقال می‌یابد و همچنان خورشید به سبب ذات گرمابخش، ماهیت نورانی و پرتوهای سودبخش از ارج و مقامی والا برخوردار است. در آیین زرتشت که از ادیان فراگیر و جامع ایران پیش از اسلام به شمار می‌آید، خورشید برخوردار از نیروی زمان و فر مزدا خوانده می‌شود» (یشت‌ها، ۱۳۶۳: ۴۵۷).

«زمانی که بشر به زندگی کشاورزی روی آورد و دریافت که نور و حرارت خورشید، سبب باروری زمین و پرورش گیاهان و موجب گرم کردن و نیرو بخشیدن به انسان می‏شود، خورشید را به جای ماه برای پرستش برگزید. بدین ترتیب افسانه‎های مربوط به خورشید با قراردادهای کشاورزی و دامداری درآمیخت» (بختورتاش، ۱۳۵۶: ۷). در واقع، «این ستاره‎ آسمانی در نزد اقوام بدوی به سبب برخورداری از ذات گرمابخش موردتوجه قرارگرفته است. در این عصر خورشید به سبب روشنی، منبع حیات و حاصلخیزی به‌عنوان خدای بلندمرتبه مورد پرستش و احترام روزافزون قرارگرفته است» (هال، ۱۳۸۷ : ۲۰۵).

در مجموع، چنین می‏توان نتیجه گرفت که «جای جای این کشور، پر است از شگفتی‎های متعددی که در تاریخ این سرزمین جای گرفته‏اند و در حقیقت، این نقوش، انعکاسی از جهان‌بینی و تفکر فلسفی جامعه‌ا‌ی هستند که هنرمند براساس آن، سنت‎های هنری دوره‎های قبل را تعدیل کرده است. در تاریخ هر قوم، نمادها و نشانه‏های تصویری فراوانی وجود دارد که هر کدام برای تجسم واژه‏ی معینی برگزیده شده‌اند. رفته رفته کاربرد این نقوش که به شکل نمادین درآمده بود، آن‌قدر رواج یافت تا به محتوای فکری انسان یکی شد و توجه همگان را به خود جلب کرد. هنرمندان در طراحی این نقوش کوشیدند تا اثری دلپذیر و زیبا، مطابق با نیازهای جسمی، روحی و فطرت انسان فراهم سازند. از طرفی، هنرمندان توانستند بسیاری از مفاهیم فرهنگی و مذهبی را با زبان نمادین طرح‎ها و نقش‌ها بیان نمایند. در واقع، این نقوش جلوه‏هایی از توانایی‎‌های فرهنگی و مذهبی جامعه‎ای هستند که هنرمند در آن زندگی می‏کند» (محمدی، ۱۳۸۷: ۵۱).

«این شیوه نمایاندن خورشید، بعدها در دوره‌ هخامنشی و ساسانی مبنای نقش فَروَهَر قرار گرفت و به دفعات در بناها و نقش برجسته‌های این دوره‏ها بکار رفت» (بهداد و جلالی و جعفری، ۱۳۹۲: ۳۰).

هخامنشیان، تخت جمشید، کاخ سه دروازه، قرن ۵و۶ پ م.

مأخذ: گیرشمن، ۱۳۷۱، ۱۹۹ ؛ بهداد و جلالی و جعفری، ۱۳۹۲: ۳۰.

«نقش خورشید خانم با مفهوم ضمنی خود در طی این سال‎ها در فرهنگ ایرانی هم‎چنان زنده مانده است، به طوری که امروزه به صورت کاربردی نمادین استفاده می‏شود. این نقش را به‎سهولت بر روی آثار مختلف صنایع دستی ایران می‏توان مشاهده کرد و جالب این است که هر منطقه‎ای از ایران، خورشید خانمی با شخصیت خاص و رنگ‏آمیزی‌های مخصوص به آن ناحیه‎ی جغرافیایی را بر روی صنایع دستی خود می‏نگارد» (محمدی، ۱۳۸۷: ۵۹).

به عنوان مثال، «در سیلک کاشان، ابریق‎هایی به دست آمده است که نگاره‏ خورشید بر آن‎ها ترکیبی از اشکال هندسی که از مرکز لوله ظروف شروع شده و به اطراف گسترش می‌یابد» (بهداد و جلالی و جعفری، ۱۳۹۲: ۳۲).

نگاره خورشید برظروف سفالی در سیلک، قرن ۹ تا ۱۰ پ.م

ماخذ: گیریشمن، ۱۳۷۱: ۱۵

ظرف فلزی دوره اشکانی )مأخذ: (بختور تاش الف، ۱۳۸۰، ۲۴۳؛ شاه پروری، میرزاامینی، ۱۳۹۵: ۵.

ساسانی، مهر مسطح

مأخذ: دادور، ۱۳۸۵: ۱۱۳ ؛ بهداد و جلالی و جعفری، ۱۳۹۲: ۳۰.

منابع

کتاب‌ها‌

بختورتاش، نصرت الله (۱۳۵۶)؛ «گردونه خورشید یا گردونه مهر»، مؤسسه مطبوعاتی عطایی، تهران .

معین، محمد (۱۳۷۱)؛ «فرهنگ فارسی»، جلد اول، چاپ هشتم، تهران: انتشارات امیرکبیر.

ویدن گرن، گئو ( ۱۳۸۷) مانی و تعلیمات او، ترجمه ی نزهت صفا اصفهانی، چاپ سوم، تهران: نشر مرکز.

هال، جیمز ( ۱۳۸۷)؛ «فرهنگ نگار های نمادها در هنر شرق و غرب»، ترجمه ی رقیه بهزادی، چاپ سوم، تهران:

انتشارات فرهنگ معاصر.

یشتها ( ۱۳۶۳)؛ ترجمه ی کتایون مزداپور، جلد دوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

مقاله‌ها

شاه پروری، محمدرضا؛ میرزاامینی، سید محمد مهدی (۱۳۹۵)؛ «تجلی نقش خورشید خانم در قالی ایران»، فصلنامه ی جلوه هنر، شماره ۱۵، بهار و تابستان، صص۵۵-۶۶.

شهبازی، مجید و همکاران (۱۳۹۱)؛ «نقش عناصر طبیعت و نمادپردازی در عرفان و هنر اسلامی»، فصلنامه تخصصی عرفان اسلامی، سال هشتم، شماره ۳۲، تابستان ۹۱، صص ۲۲۳-۲۴۱.

محمدی، رامونا (۱۳۸۷)؛ «نقش خورشید در هنرهای اسلامی»، فصلنامه نقش مایه، سال اول پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۲، صص۵۱-۶۰.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.