دگردیسی چهارشنبهسوری
*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
آتشبازی در طول جشنهای فرهنگی و ملی در تمام دنیا رایج است و مصادیق متعددی میتوان برای آن یافت؛ مثلا در جشن روز استقلال ایالات متحده، در جشنهایی در هندوستان و سال نو در چین و ایتالیا از این دسته جشنها هستند. در ایران باستان نیز جشنهای همراه با آتشبازی به خاطر اهمیت آتش در فرهنگ باستانی ایران بسیار رایج و مشهور بودهاند. در این میان، چهارشنبهسوری بهرغم فراز و فرودهای بسیار از معدود جشنهایی است که تاکنون در جامعه معاصر ایرانی زنده و پابرجا مانده است.
این جشن و شادمانی همگانی اگرچه در ریشه و بنیان خود مبتنی بر دوستی، دوری از شرارت و کینهورزی است و مانند هر آئین ملی دیگری از عوامل تقویت انسجام و اتحاد اجتماعی به شمار میرود، اما در دهههای اخیر در شکل و شمایل برگزاری آن تغییرات بنیادی بوجود آمده است و حداقل در قرائت بخشی از جامعه، هنجار شکنانه و نامطلوب نمایان میشود. اینگونه قرائتهای دوگانه جامعه از یک جشن باستانی که بهطور طبیعی باید به بازتولید همبستگی اجتماعی کمک کند، موجب فاصلههای اجتماعی میشود و بیدرنگ ما را رهنمون این پرسش میکند که چرا کارکردهای یک آئین باستانی تا به این حد دچار تحول شده است.
آتشبازی و پریدن از روی آتش ابتدا در پشتبامها، حیاطها و معابر محلهای انجام میشده و سپس با گذر زمان و تحولات تاریخی و شهرسازی در فضای های عمومی و نیمه عمومی مانند بوستانها و تپههای اطراف شهرها برگزار میشده است، اما امروزه استفاده از وسایل آتشبازی خطرناک در برخی مواقع میتواند موجب تعطیلی زودهنگام بازار و مغازهها شده و امنیت جانی و روانی ناظران و شرکتکنندگان را تهدید کند. برگزاری مراسم چهارشنبهسوری شکل عجیبی به خود گرفته است؛ نمایش آتشبازیها از غروب آفتاب آغاز میشود و تا ساعات پایانی شب ادامه مییابد. گویی کمکم مهمات به اتمام میرسد و از میزان سرو صدا و انفجار و بوی گوگرد و باروت کاسته میشود. به راستی دگردیسی جشنی مانند چهارشنبهسوری از شکل و ساختاری مبتنی بر شادمانی و همدلی به سلسله انفجارهای پر از خشونت را چگونه میتوان تبیین کرد؟ چه دلایلی میتواند مسبب چنین دگردیسی بوده باشد؟ در تبیین شکلگیری خشونت در یک جشن باستانی مانند چهارشنبهسوری در این نوشتار به برخی عوامل با اهمیت میپردازیم.
نوجوانان امروزی تمایل بیشتری به گذران اوقات فراغت و خوشگذرانی با گروه همسالان خود دارند، در واقع جشنهایی که در دوران گذشته مبتنی بر کانون خانواده بود امروزه بیشتر بر مدار گروه دوستان برپا میشوند و از آنجایی که گروه دوستی از نوع کنترلگرهای سنتی خانوادگی عاری است افراد در آن با سهولت بیشتر و با هزینه کمتر به رفتارهای هنجارشکنانه دست میزنند. از عوامل دیگر، تحول زندگی روستایی به زندگی شهری است. آنچه زندگی محلهای بوده به ساحت زندگی شهری تغییر کرده است این تغییر تحت تأثیر اسکان درونشهری است که ناشی از گسترش شهرنشینی است که به ناگزیر زندگی محلهای را کمفروغ کرده است. در چنین فضایی جشنهایی مانند چهارشنبهسوری به جای آنکه در فضای محله و در کنار خانواده و همراهی با آشنایان و اهالی یک محله انجام شوند، به خیابانهای وسیع که اغلب افراد با یکدیگر ناآشنا هستند، تسری پیدا کردهاند. در چنین شرایطی افراد از خصلت گمنامی در شهرهای بزرگ بهرهبرداری کرده و به رفتارهای پرمخاطره و غیرمسئولانه می پردازند.
نکته تأثیرگذار دیگر اینکه دنیای مصرفی و بازار عرضه و تقاضا با برندسازی و تبلیغات در تحول جشنهای باستانی و کارکرد آنها بیتأثیر نیست. آنچه در دنیای گذشته با اندکی هیزم و آتش به اتمام میرسید، امروز در دنیای مصرفی نمیتواند به شکل سنتیاش مطلوب بازار باشد. عامل دیگری که میتواند نقش تعیینکنندهای در تبیین این تحولات داشته باشد، موضعگیریهای سیاسی است. جشنهای باستانی ایران که به عنوان نمادی ملی محسوب میشوند، در دهههای اخیر سرنوشتی دوپاره داشتهاند. گاهی در برههای از زمان همسو با اهداف ساختار حاکم تلقی شده است و در برهههایی هم به کلی نفی شدهاند. یکی از مصادیق این جشنها، چهارشنبهسوری است که در رسانههای رسمی تا همین اواخر حتی با لفظ چهارشنبه آخر سال از آن یاد میشد که کاملا از معنای جشن تهی است. مهران صولتی در پرتو نظریه فوکو که معتقد است: «هرجا که قدرت هست مقاومت هم هست». بیان میکند نفی جشنهایی از این قبیل توسط ساختارهای رسمی موجب میشود جوانان در مقابل این انکار مقاومت کرده و هر چه بیشتر به استفاده از وسایل محترقه و انفجاری گرایش پیدا کنند. ضرورت تبیین سیاستهای سنجیده توسط نهادهای رسمی از همین جا مشخص است. به نظر میرسد زیرساختهای سیاسی- اجتماعی کشور باید به نحوی تغییر کند که شرایط برگزاری چنین آئینهایی برای جوانان بیش از پیش مهیا شود تا جشنهایی مانند چهارشنبهسوری به کارکرد آغازین خود یعنی ایجاد همبستگی و نشاط و پویایی در جامعه به صورت همدلانه و عاری از خشونت بازگردد.