*افشین فرهانچی
*متخصص بیهوشی
اکثریت رفتارهای شغلی انسان ناشی از مکانیسمهای مبتنی بر سود و زیان یا در عنوانی کلیتر مکانیسمهای بازار است. به این معنی که ما وقتی در شغل خود کاری را انجام میدهیم، انتظار داریم متناسب با آن سود و منفعت مادی نصیب ما بشود. در کنار این مکانیسم اصلی که باید اصول، قواعد و شاخصهای خودش را داشته باشد، ما مجموعه دیگری را نیز میبینیم که کمک میکند رفتارهای ما فقط بر اساس شاخص سود و زیان نباشد. مثلاً منشورهای اخلاق حرفهای، سوگندنامهها، سنتها و آداب حرفهای، شفقت و دلسوزی و نظایر اینها. طبیعی است که اثربخشی این بخش گرچه قابلتوجه است، اما فقط در کنار مکانیسم اصلی و بهعنوان کمک قابل اتکا هستند.
اینکه انتظار داشته باشیم فردی فقط و صرفاً بر اساس اصول اخلاقی و یا سوگندنامهای کاری را انجام دهد، انتظار لغو و بیجائی است. این امر فقط مختص کارهای داوطلبانه و خیریه است که شرایط خاص خودش را دارد.
بنابراین باید به چند نکته اشاره کنم:
- مکانیسم بازار و سود و زیان در اکثریت رشتههای پزشکی خصوصاً رشتههائی که از آنها بهعنوان رشتههای مادر و پایه نامبرده میشود، چند سالی است که دچار اختلال شده است؛ یعنی بسیاری از پزشکان احساس میکنند در قبال کاری که انجام میدهند بهره مادی لازم را کسب نمیکنند. این پدیده خصوصاً در مقایسه بین خرده اصناف پزشکی تشدید هم میشود؛ یعنی وقتی پزشکی میبیند که جراحی زیبایی کم مسئولیتتر و سودآورتر است، بهطور ناخودآگاه به آن سمت سوق پیدا میکند؛ و بدین ترتیب تمایل پزشکان به کار در رشتههای پایه یا تخصصهای پرزحمتی مانند جراحی قلب، جراحی مغز و اعصاب، طب اورژانس، عفونی و بیهوشی کاهش پیدا میکند.
- ساختارهای بیمهگر و پرداختکننده دستمزد باوجود تذکرات متعددی که به ایشان دادهشده است، برای حل این مشکل اقدامات مؤثری انجام ندادهاند. مداخله این ساختارها میتواند بهراحتی بخش اعظمی از مشکلات را مرتفع کند.
- بازخورد جامعه نیز میتواند مؤثر باشد؛ در حال حاضر جامعه کار پزشکان پایه را کمارزش تلقی میکند و اعتبار لازم را برای خدمت ایشان قائل نیست. ازاینرو ناگزیر این پزشکان به سمت انجام کارهای سودآور در حوزه پزشکی و یا حتی خارج از حوزه پزشکی سوق داده میشوند.
- فرایندهای نظارت درونی (اخلاق و وجدان) و نظارت بیرونی (نظام پزشکی و معاونت درمان) فقط وقتی مؤثر هستند که هم تعداد متخلفین در اقلیت باشند و هم اینکه فرایند اصلی بازار درست اجرا بشود و احتمال تخلف پائین بیاید.
- جایگاه سوگند پزشکی و اخلاق حرفهای، جایگاه رفیعی است، اما نمیتواند بار تمام مسئله را بر دوش کشد. ما نمیتوانیم از یک پزشک انتظار داشته باشیم روزانه دهها بیمار را با ویزیتی حداقلی معاینه و درمان کند و به اصول سوگندنامه پزشکی وفادار بماند. بلکه انتظار وقتی میتواند معقول باشد که وی متناسب با مدتزمانی که صرف تحصیل و کارکرده است کسب درآمد کند و آنگاه بر اساس اصول اخلاق حرفهای چند بیمار را رایگان ویزیت کند یا رفتارهایی متضمن عدالت و شفقت از خود بروز دهد.
درنهایت میتوان برای چندمین بار نتیجه گرفت که سرنا را نباید از سر گشادش نواخت. برای حل این معضل لازم است در ابتدا تعرفههای پزشکی متناسب با سختی، اهمیت، ضرورت، مصلحت و … اصلاح شود و در قدم بعدی اگر پزشکانی بازهم تخلف کردند، آنگاه با استفاده از ابزارهای تنبیهی و نظارتی ورود کرد.