روایتی از عشق، جنون، تاریخ و دیگر شیاطین
مروری بر رمان «یارم همدانی و ...» نوشته محمدحسن شهیدی همدانی
*محمد رابطی
شاهکاری مانند یارم همدانی. اگر فهرستی از آثار داستانی همدان داشته باشیم که هر همدانی خود را ملزم به خواندن آنها بداند بیشک یارم همدانی جزو صدرنشینان آن فهرست است. همین آغاز یادداشت برای خوانندگان محترم این سطور آرزو میکنم خود را از لذت خواندن رمانی که این چنین در قامت شاهکاری هنری قرار دارد، محروم نکنند و امید که هرچه سریعتر این کتاب خواندنی را تهیه و مطالعه کنند تا با چشم سر و دل ببینند چه جذابیتی در مقابل آنان نهفته است.
وقتی یارم همدانی را شروع می کنید زمان، درست جایی در آغاز داستان در هنگامه روایت تلاش پرویز خان که برای درمان مسئلهای به هر دری میزند، گم میشود. پرویز خان، البته فقط یکی از چندین و چند شخصیتی است که جناب شهیدی همدانی به زیبایی آنها را خلق کرده و شاید البته به کمال آنها را زیسته که توانسته چنین خلق کند.
آغاز داستان روایتی است طولانی از مردمی عامی و ساده که روزگار ساده خویش را به راحتی و با مشکلاتی نه چندان غریب میگذرانند. هرچند کل روایت در واقع روایتی از مردم. از انسان با تمام عشق، جنون، حسرت، درد، رنج تنهایی، خوشی و فراغتش و البته شاید جنایت. همین مردمی که نمایندهشان در یارم همدانی میشود داوود که عاشق پیشه ای است صادق و زری خانم دختر جذاب محله که حادثه عشق چون طوفانی سهمگین بر سرش فرود میآید و زندگی اش را دگرگونه میکند.
شخصیتهای یارم همدانی انسان را با تمام سادگی و مهربانی و صداقت، البته با تمام ظرفیتش برای سیاهی و جهل و جنایت را نمایندگی میکنند. اگر داوود و زری نماینده تلف شدن صداقت و عشق و زیبایی و آرزوی رهایی از بند جهالت، علی تحصیل دار و مختار سنگ تراشش نماینده پلیدی انسانند. یادآوری میکنم یارم همدانی، نوشته نویسنده زیرکی است که هرچند اولین کار داستانی اوست اما جزءبه جزء و خط به خط روایتی و طرحی است هوشمندانه که نشان از تبحر نویسنده در شناخت روان انسان و پیچیدگیهای روحیه او دارد.
شهیدی همدانی البته سابقه مطالعات و کار عملی در زمینه های جرمشناسی و امثال آن را در کارنامه کاری و نویسندگی خود دارد که به کار نوشتن یارم همدانی اش هم آمده. چه خوب هم آمده. زیرکی بعدی نویسنده آنجاست که طرح رمان خود را که روایتی است از خواستنها و امیال و همه چیزهای انسانی؛ زیرکانه و در واقع رندانه در بستری از نقد و خوانشی انتقادی از ظهور و بروز فعالیتهای سیاسی مردمان در وقایع تاریخی حساس و سرنوشتساز و بسیار بسیار درس آموز تاریخ معاصر، قرار داده است. روایت عشقی آتشین اما سوزناک با پایانی سهمگین و غم انگیز در میانه حوادث بی نهایت اعجاب آور بیست و هشتم مرداد سال سی و دو، سال کودتا، فقط روایت عشقی آتشین و سوزناک نیست که همراهی اش با حوادث تلخ تاریخی در آن ایام وجهی تراژیک تر به داستان میدهد که خواننده یقینا نمیتواند به راحتی از کنار آن حوادث و هرج و مرج عجیب کشور بگذرد.
نکته دیگری که در مورد یارم همدانی بسیار قابل ذکر است و شاید جزو جادوی رمان یارم همدانی و امثال آن باشد در واقع روایت همدان در دل تاریخ است. شهر ما. روایت شهری که با خاطرات خوب و بد در آن بزرگ شدهایم و حال در لابه لای سطور این رمان تاریخی همدانی را متصور میشویم که آبستن حوادثی شگرف بوده این خیال و تصور البته حس غریبی است اما شاید کاربردی هم باشد.بدین معنا که شاید بتواند گسست تاریخی ما را کمتر و کمتر کند و به ایجاد حافظه تاریخی ما که روبه زوال بوده کمک کند.
البته باید متذکر شد که این از امکانات رمان است نه از قطعیات.یارم همدانی به مثابه قطعه ای از پازل رمانهای تاریخی همدانی است که میتواند تصویری از یک کل تاریخی برای خوانندهاش فراهم کند. دیگر ویژگی مهم یارم همدانی گرههای به جا و خطوط روایتی است که روایت کلی از رمان را شکل میدهند. نتیجه اش هم این که خواندن اش را پرکشش میکند. آن قدر پرکشش که چند بار و چند بار پیشنهادش میکنم.