زیرپوست غم
*مریم رازانی
*نویسنده
دوشنبه یک شهریور۱۴۰۰ ساعت ۱۰صبح
تاریخ بالا را به خاطر میسپارم و بارها به خود یادآوری میکنم. حکیم «پرویز اذکائی» قرار است در یک برنامه زنده اینستاگرامی «همدان در عهد باستان» را برای منِ بیننده تصویر کند. چه نامها خواهم شنید، چه نامجاها و وجه تسمیهها خواهم آموخت و چه وسعتی از علم و آگاهی درباره تاریخ و پیوند ناگسستنی اقوام ایرانی دراختیارم قرار خواهد گرفت. راستش را بخواهید به خودم حسودی ام میشود. این همه دانش آن هم رایگان؟
اینترنت اذیت میکند. سرعت به شدت کند است. بریده بریده میشنوم. سهل است صبرکردن برای انتشار پست ذخیره شده. اما زیبایی کسب علم به تحمل دشواریهایش است. گوشی را میچرخانم، جا عوض میکنم، از وای فای و بسته با هم استفاده میکنم… چه شروع شایانی: «عشق به وطن قلب مرا به هیجان نمیآورد ولیکن دوست داشتن مردم آن وطن مرا مشعوف میکند و به هیجان می آورد». از متنبی[۱] است…
الوند ماوشان، امامزاده کوه، ضرب المثل شیرین همدانی «میان هیرو ویرقیچی بیارابروبگیر»، هگمتانه (هنگمتانه) انجمن مادها، اکباتان، اهمذان، کارکاشی[۲] تپه سیَلک کاشان، گیان نهاوند، گودین تپه اسدآباد، عصرسنگ، عصر مس، عصر مفرغ، عصر آهن، آریاها، مادها، پارسها، پارتها، تاریخ زراعت، انسانهای نئاندرتال، هوموساپینس (خردمند)، قوم سومر، سرچشمههای دجله و فرات، مبدأ نژاد بشری، منشأ خط، هیروگلیف، میخی، افسانه گیلگمش، معنی قفقاز (کوه کاسیان)، مادستان، گوتیها، لولوبیها، همهکسی (هنگکاسیه)، قرقسین (کرکسین)، بغداد (خداداد)، فغفور، فقیره (منسوب به بغ)، لهجهها، لهجههای عزیز، لهجههای مردم عزیز…
دیگر به تمامی دارم در ادوارگذشته سیر میکنم. نزدیکترین و زیباترینشان نزهتگاه ماه وشان – یکی از جنات اربعه- است. ناگهان طوفان در سخنان استاد در میگیرد. «همدانی که الان هست مایه غم و غصه هم شده برای اصحاب محیط زیست… این آن همدانی نیست که توصیف کردند و جنات اربعه دانستند… همدان؛ همدان سی سال پیش هم نیست… اصحاب قدرت تخریب میکنند…
«حالا گروتسک[۳] آغاز شده است. راه حیدره (ماه وشان) را به اسم عمران و آبادی تخریب میکردند. من اعتراض کردم. (مهندس) فرزاد سپهر[۴] را کتک زدند. بیمارستانی شد». به من هم گفت (تخریبگر)[۵]: «میروی یا نه؟. اسم مقدسین را آورد و دستور داد کلنگ را فرود بیاورند…»
مات و مبهوت ازپای سخنرانی برمیخیزم. نمیتوانم بگویم تازگی ندارد. دارد. هر کلنگی که پیکر این شهرکهن را زخمی میکند تازه است. کهنه که بشود دیگر درمانناشدنی است. اگر عامل به وجود آورندهاش از بین نرود یا مانع بهبودی اش بشوند، (کاری) میشود. به اخبار، به ویژه خبرهای یکی، دو سال اخیر، نگاه میکنم. یک دست دارد الوند را تخریب میکند، دستی دیگر نورمهال را نشانه گرفته، مقبره استر تهدید شده بود. میراث فرهنگی را یا تخریب میکنند یا در کنارش برج و بارو میسازند. شفا کجاست؟
عدهای کثرت جمعیت را بهانه میکنند. میگویند: «چاره نیست. کاری نمیشود کرد!»، برخی به تغییراتی اگرنه غیرممکن؛ دستکم زمانبر، فکر میکنند. به حقیقتی که باید باشد و نیست و واقعیتها را نادیده میگیرند. حقیقت به طرزشگفت آوری زیباست اما خود به خود حاصل نمیشود. در روند باید به آن دست یافت. شهر؛ شهربان میخواهد و تاریخ نگاهبان. خوشبختانه همدان هر دو را دارد. هر دو به رغم بیمهریها و گاه نادیده گرفتنها، به رغم درگیریهای لفظی و اداری با مسئولین ناکارآمد و یا مغرض، بر سر پیمان خود مبنی بر حفاظت از آب و خاک اجدادی ایستادهاند. هرجا آبی هرز میرود، درختی قطع میشود، قفلی بر در مکانی تاریخی زده میشود یا حصاری با مقصودی نامعلوم در اطراف آن ایجاد میکنند، واقعیت را به تصویر میکشند، نقد میکنند، کتک هم میخورند. مشکل دست تنها بودن است. اگر خودمحوری کنار برود، اشتهای سردمداری در کار نباشد و فرد خود را در جمع مستحیل کند، چه کارها که نمیشود و چه زیانها که به منفعت تغییرنمی یابد.
دیریست «همداننامه» و به طور مشخص «حسین زندی»؛ روزنامهنگار، پژوهشگر و نویسنده همدانی، سررشته این کار را بنا نهاده و دشواریها و حواشی آن را به جان خریده است. فعالان محیط زیست، فعالان فرهنگی، روزنامهنگاران، انجمنها و جمعی از همدانیهای مقیم دیگر شهرهای ایران و جهان با علاقه کار را دنبال میکنند و به سهم خود یاری میرسانند. اما این دشواری یک رکن اساسی کم دارد و آن هم مردمند. فضای مجازی برای تحریض و تشویق مردم کافی نیست. به ویژه آن که پیوسته در مظان اتهام و در خطر تعطیل است. رسانه رسمی باید این مهم را به عهده بگیرد و فضا را برای دوستداران تاریخ و فرهنگ کهن شهر و استان همدان باز کند. تلویزیون را همه نگاه میکنند. رادیو در بیشتر وسایل نقلیه عمومی و بازارهای سنتی روشن است. چرا این امکان آسان و در دسترس، بخشی از آگاهیرسانی را به عهده نگیرد؟ چرا این همه فعالیت فرهنگی مثبت که در زیر پوست پاندومی کرونا و تخریب و ناکارآمدی و مشقات ناشی از نابرابری و توزیع ناعادلانه ثروت و آموزش و بهداشت نادرست، در هوای پاک زندگانی نفس میکشد، مکتوم بماند؟ دور نگاه داشتن مردم از مسائلی که مستقیما به آنها مربوط میشود، به منزله نقض حقوق شهروندی و حذف ضمنی آنان است. شهر بدون شهروند حکم کشور بدون ملت را دارد. مباد که ملتی فدای تمامیتخواهی بشود و هویت ملی ازدست برود.
از دیگر خبرهای خوبی که در زیرپوست غم میگذرد، انتشار دومین جلد «مادستان»؛ مجموعه گفتارهای همدانشناسی به کوشش حسین زندی است که در روزهای آتی در دسترس عموم قرار خواهد گرفت. جلد اول مادستان در سال ۱۳۹۵ توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری منتشر شد و مجموعه گفتارهای همدانشناسی را شامل میشد. در کتاب دوم کوشش مستمر پژوهشگران و نویسندگان مجموعه را تبدیل به اثری علمی و پژوهشی درحوزه همدانشناسی کرده است. امید که بتواند سایر مراکز فرهنگی و علاقمندان به تاریخ و تمدن را با خود همراه کند و مجموعه و مرکزی در اندازه و سزاوار این استان کهن در راستای آن به وجود آید.
[۱] شاعرایرانگرای عرب
[۲] ترکیب کارو کاشی به زبان آشوری وبابلی .یعنی مقر کاشی ها یا کاسی ها (شرح از دکتراذکایی)
[۳] در لغت هر چیز تحریف شده، زشت، غیرعادی، خیالی یا باورنکردنی را «گروتسک» یا صُوَر عَجایب یا عجیب و غریب میگویند.
[۴] مدرس معماری و روزنامه نگارهمدانی
[۵] کلمات داخل پرانتزازنویسنده است.