سوءاستفاده‌های جنسی در سایه ناآگاهی

0

*لیلا بهرامی

*جامعه‌شناس

از سال ۲۰۱۷ سوءاستفاده جنسی در رسانه‌های مختلف منتشر می‌شوند و مورد بحث و گفت‌و‌گو قرار می‌گیرند. برای زنانی که با ورود به عرصه‌های شغل و فعالیت و آموزش مورد خشونت‌های کلامی و جنسی قرار می‌گیرند چه می‌توان کرد؟ افشاگری‌ و روایت آزارهای کلامی و جنسی در محیط‌های عمومی و خصوصی با هدف تأثیرگذاری بر تغییرات اجتماعی و از بین بردن حاشیه امن آزارگران جنسی در فضای مجازی در جریان است. برخلاف با اهمیت بودن، مسئله تنها هنگامی که اتفاقی رخ می‌دهد، احساسات عمومی جریحه‌دار می‌شود، چند روزی به گفت‌و‌گوی داغ تبدیل می‌شود، بر پیشگیری و برنامه‌ریزی تأکید می‌کنند، اما بلافاصله بایگانی شده و طوری رفتار می‌کنند که حرف زدن در رابطه با مسائل جنسی تابو است. در صورتی‌که این مسئله بار فرهنگی در جامعه دارد و تنها مربوط به سیاست‌گذاران نیست. بلکه باید به صورت مدوام به آن پرداخت. در این نوشتار ابتدا از منظر روابط فردی و سپس در سطح جمعی با پرداختن به فرهنگ تجاوز این مسئله مورد بررسی قرار گرفته است. روایت‌های منتشرشده مبین خالی بودن جای آموزش عمومی در جامعه بوده و نشان می‌دهد که تا چه اندازه زنان در زندگی روزمره خود در معرض سوءاستفاده و آزار جنسی قرار دارند. بازگوکردن تجارب و مصداق‌ها به افراد کمک می‌کند تا درک هوشیارانه‌تری از محیط و انسان‌های اطراف خود داشته باشند. چراکه گاهی برای بسیاری از زنان آزارگری مردان یا ناشناخته یا امری بدیهی پنداشته می‌شود از سوی دیگر به نظر می‌رسد ناآگاهی از وظایف و حقوق، جابجا کردن نقش‌های افراد و تحت تأثیر جایگاه اجتماعی فرد آزارگر بودن، فرصت و توانایی واکنش مناسب و باور و تشخیص زودهنگام را از فرد قربانی سلب می‌کند. وقتی از زنان علت گزارش نکردن آزارها پرسیده شده است: جمله‌هایی مانند: «چون اون پزشکم بود و می‌گفت لمس بدن بخشی از روند درمانه و می‌گفت رابطه‌ات با من باید نزدیک‌ترین رابطه باشه و چیزی از اتاق درمان نباید گفته بشه چون روند درمان چار مشکل می‌شه».  یا به طور مثال جملاتی مانند «فکر کردم که حس پدری دارد، تصور می‌کردم که دوستش دارم و می‌خواهم با او ازدواج کنم، حس کردم که شخصیت مهربانی دارد و با همه این‌گونه رفتار می‌کند را بیان کرده‌اند».

فرهنگ تجاوز بستری است که این آسیب‌ها در آن رشد می‌کنند و ریشه می‌دوانند. ترسیم نقش‌های جنسیتی زنان در فرهنگ سنتی به عنوان افرادی محدود شده به چهارچوب خانه و خانواده نیز موجب شکل‌گیری ارزش‌ها و هنجارهایی شده است که هر یک به نوبه‌ خود توانسته‌اند نقشی اساسی در ایجاد فرهنگ تجاوز جنسی ایفا کنند. بدین ترتیب گاه تجاوز جنسی واکنش جامعه در برابر هنجارشکنی زنانی است که در ایفای نقش‌های کلیشه‌ای و متعارفی که برایشان تعریف شده مقاومت کرده و با خروج از چارچوب خانه، خود را در معرض قضاوت‌های ناروای جامعه‌ مردسالار قرار داده‌اند. برخی محققان معتقدند در جوامع مردسالار زنانی که پایشان را فراتر از نقش‌های جنسیتی می‌گذارند به صورت ضمنی و تلویحی لایق خشونت و ظلم دانسته می‌شوند. زنان می‌دانند که چنان‌چه از محدوده‌ای که برای آنان تعریف شده قدم فرا بگذارند، خود مسئول تأمین امنیتشان هستند. وجود چنین کلیشه‌ای موجب بروز این تفکر غلط شده است که آن دسته از زنان که برخلاف آگاهی از واکنش‌های جامعه، پا از چهارچوب‌های سنتی تعریف شده پیرامون زنانگی فراتر گذاشته‌اند، با به نمایش گذاشتن خود، هدفی جز در دسترس مردان بودن، ندارند و در حقیقت خشونت‌های جنسی احتمالی، قابل پیش‌بینی و حق آن‌هایی است که از تعاریف مرسوم خارج می‌شوند.

باورهای تجاوزکارانه، رفتارهای عرفی مستعد تجاوز جنسی و به طور کلی عادت به خشونت پیش‌فرض‌های ذهنی‌ای هستند که در طی فرایند جامعه‌پذیری در جوامع سنتی در افراد درونی می‌شود به همین علت یکی از روش‌های معمول در تبیین جرایم جنسی علیه زنان، توجه به شیوه‌هایی است که در طی آن دختران و پسران جامعه‌پذیر شده یا می‌شوند. زنان به شکل سنتی در طول فرایند جامعه‌پذیری می‌آموزند که موجوداتی منفعل و نیازمند محبت باشند؛ این فرایند ناصحیح در جامعه‌پذیری، زنان را به موجوداتی آسیب‌پذیر در برابر فریب‌کاری مردان مبدل می‌سازد و این آسیب‌پذیری می‌تواند به قربانی شدن زنان به ویژه در جرایم جنسی منجر شود. ترنس کرولی در تحقیقات خود نشان می‌دهد که بسیاری از مردان در زندگی روزمره‌ی خود از تلاش‌های ظریفی برای کنترل استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، مردان هیچ مشکلی ندارند که از خود چهره‌ای عاطفی نشان داده و توانایی خود را برای پیاده‌کردن افکار جنسی در تعاملات آتی به کار ببندند و این نشان می‌دهد که به طور عرفی تجاوز در هر دو شکل «حمایتی» و «رفتارهای اجباری» قابل تحقق است و در بسیاری از جنبه‌های تعاملات مشاهده می‌شود. شگفت آن‌که تجاوز در شکل رفتارهای حمایتی در جوامع ریاکارانه به طور غم‌انگیزی با ساز و کارهای عرضه و تقاضا سازگار می‌شود و با منزوی کردن هر چه بیشتر قربانی به بازتولید خود ادامه می‌دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.