عقاید زنگ زده
*مریم رازانی
*نویسنده
«خرافه» نام مردی بود از قبیله عذره – قبیلهای در شبه جزیره عربستانِ پیش از اسلام- در حکایت آمده؛ شبی به سیطره جنها درآمد و پس از آنکه آزاد شد، داستانهایی از دنیای جنها را با آب و تاب برای مردم تعریف میکرد. کسانی که حکایتهای او را باور نداشتند، میگفتند این داستان از خرافه است. [۱]
نزدیک به دو سال از همهگیری کرونا میگذرد. در این مدت مصیبتهای بسیاری بر مردم وارد شد. بدترین آنها شیوع خرافات بود که در سایه مشکلات اقتصادی، روانی، سیل، زلزله و آتشسوزی، رشدی فراتر از حد تصور پیدا کرد. خرافات رفتاری است که بر اساس ترس از عوامل ناشناخته به ذهن فرد خطور میکند. اگرچه سطح سواد و فرهنگ عمومی اعتقادات خرافی را کاهش میدهد، اما انسانهای مدرن نیز نتوانستهاند خرافات را به طور کامل رد کنند یا از آن رها شوند. اگر خرافه همچنان در سطح خرافه باقی بماند و اعمالی خلاف مصلحت انسان را به انسانها تحمیل نکند، مشکل حادی ایجاد نخواهد کرد. خرافات زیادی در سرتاسر جهان شناخته شدهاند. مثلا در ژاپن از بعضی از اعداد خاص پرهیز میکنند. کشتن عنکبوت در سوئد ممنوع است، زیرا به اعتقاد آنها باعث بدشانسی میشود. آلمانیها قبل از نیمه شبِ روز تولدشان تولد یکدیگر را تبریک نمیگویند زیرا معتقدند این کار بداقبالی میآورد. در سفرنامه «هینریش بروگش»، خاورشناس آلمانی قرن نوزده آمده است: «ایرانیان بر این عقیدهاند که چشم دارای قدرت آسیبزننده است که وقتی برروی شیئی متمرکزشد، ممکن است برای دارنده آن مصیبت به همراه آورد. به همین دلیل آنها ترجیح میدهند شی مزبور را هرچه زودتر از خود دور کنند تا از آسیبی که ممکن است به آنها برسد، در امان بمانند». به نظر بروگش این کار که به سخاوتمندی ایرانیان نسبت داده شده، ریشه در اعتقادات خرافی داشته است. در بخشی دیگر از سفرنامه آمده: «در سال ۱۶۶۸ میلادی ساحل نشینان دریای خزر مورد هجوم قزاقها بودند و ایرانیان میخواستند با نیروی دریایی خود جلوی حملات آنها را بگیرند، اما به دلیل اینکه ماه در برج عقرب بود، یک ماه طول کشید تا به کمک ساحلنشینان روند. این امر خسارات جانی و مالی زیادی برای آنها به دنبال داشت».
خرافه در همه زمانها و همه کشورها وجود داشته است. علت اصلی آن ناتوانی بشر در حل برخی معضلاتِ عموما نوظهور و ناشناخته بوده. به اعتقاد «یونگ»[۲] اگر اجتماع نتواند مضامین مشترک برای باورهای ما عرضه کند، مجبور خواهیم شد به جای آنها به چیزهای دیگر متوسل شویم. علم قدرت زیادی در پیشبینی بسیاری از وقایع ندارد. طبیعی است که اضطراب و نگرانی انسانها را به طرف پذیرفتن باورهای خرافی هدایت کند. اما این واکنش طبیعی به هیچ وجه توجیهکننده اعمال و گفتار اشتباه کسانی که به نوعی هدایت جامعه را به عهده دارند، نیست. در آغاز پاندمی کرونا خرافه و شارلاتانیزم بخش عظیمی از افکار جامعه را به اختیار درآورد و به انحراف کشید. راهکارهایی مانند استعمال روغن بنفشه و نیش زنبور و لیس زدن ضرایح مقدس و نوشیدن ادرار شتر و مانند این؛ در سطح وسیع، حتی در رسانه ملی به مردم القا شد و به مصائب فراوانی در میان اقشار پائین دست جامعه منجر شد. توصیه به خوردن نمک به جای استفاده ازماسک، به بیماری فشار خون – که به خاطر تغذیه نادرست، همواره از بیماریهای تهدیدکننده جان ایرانیان بوده – دامن زد. اغراق نیست اگر گفته شود بخش قابل ملاحظهای از تخت بیمارستانها، و نیز، وقت با ارزش کادر درمان صرف درمان کسانی شد که اگر فقط ماسک میزدند و پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردند، تا درصد زیادی از بلای کرونا مصون میماندند. دخالت انبوهی ناکارشناس در کسوت روحانی و اشخاصِ به ظاهر مصلح در اموری که صددرصد به علم پزشکی مربوط میشد، سنگینترین ضربات را بر پیکر روند صحیح برخورد با بیماری نوظهورکووید۱۹ وارد آورد. اگر فرصتطلبیها، رانتها، و ثروتهای بادآوردهای را که در این میان نصیب برخی ابن الوقتهای رسمی و غیررسمی شد، بر آن بیفزائیم، میتوانیم به جرأت بگوییم در هیچ دورهای از تاریخ ایران چنین سوءاستفادهای از ملت صورت نگرفته و این در قرن بیست و یکم، در نوع خود فاجعهای دهشتناکتر از پاندمی است.
باید از فضای مجازی و کاربران متعهدی که مبارزه با تزریق جهل و خرافه را در صدر اهداف خود قرار دادند، سپاسگزار بود. بسا اگر روشنگری –آن هم در سطحی چنان وسیع- انجام نمیشد، خسارات وارده ابعاد وسیعتری به خود میگرفت. از این رو باید به طرح صیانت که این روزها در دستور کار قرار دارد، با دقت نظر بیشتری اندیشید. باشد یا نباشد، روشنفکر وظیفه خود را در قبال جامعه انجام خواهد داد. چه بهتر اگر حربهای چنین موثر در اختیار او بماند. «کافکا» نویسنده آلمانی زبان[۳]، چندی به گفته خودش به عنوان «کاری برای نان درآوردن»، در مؤسسه بیمه حوادث کارگری پادشاهی بوهم مشغول به کار شده بود. با این وجود، در همان دوره کلاه ایمنی را اختراع کرد و به دلیل کاهش تلفات جانی کارگران در صنایع آهن بوهم و رساندن آن به بیست و پنج نفر در هر هزار نفر، یک مدال افتخار دریافت کرد.[۴] مقایسه کنیم با اختراعاتی که در ایام حاضر و در رابطه با کرونا شاهد بودهایم. میگویند در روزگاران گذشته مردی به نام «سعید بن مسعده» زندگی میکرد که چون چشمش ضعیف بود به او «اخفش» میگفتند. اخفش از بحث و جدل خوشش نمیآمد و دلش میخواست هرچه میگوید دیگران بی چون و چرا قبول کنند. چون هیچکس حاضر نبود به این ترتیب با او بحث کند، بزی خرید و طنابی به شاخ او بست. زمانی که میخواست بحث و گفتوگو کند جلوی بزمی نشست و سر طناب را به دست میگرفت. بعد از آنکه مطلبی را توضیح میداد و دلیل میآورد، طناب را میکشید و سربز را پائین میکشید یعنی «فهمیدم». ظاهرا این طرز استدلال هنوز در جهان سوم کاربرد دارد و الا نمیکوشیدند ابزار بحث و جدل را از دسترس جامعه خارج کنند.
[۱] لغت نامه دهخدا(تلخیص)
[۲] فیلسوف و روانپزشک اهل سوئیس.
[۳] خالق «مسخ»
[۴] منبع، دانشنامه ی آزاد