فقر فرهنگی در رانندگی
*حسین زندی
*سردبیر
روزی از یکی از متفکران آمریکای لاتین میپرسند کی مشکلات کشورهای آمریکای لاتین حل میشود؟ او پاسخ میدهد وقتی مردمش فرهنگ غذاخوردن را یاد بگیرند! به نظر میرسد ما نیز باید ریشه حل مشکلات را در رفتار رانندگی جستوجو کنیم. هر زمان فرهنگ رانندگی را یاد بگیریم و به کار ببندیم، سایر مشکلات ما نیز حل خواهد شد. وقتی سبقت غیرمجاز میگیریم، به حقوق دیگران تجاوز میکنیم، وقتی چراغ راهنما را رد میکنیم، حقوق شهروندی دیگران را زیر پا میگذاریم، وقتی بیجهت بوق میزنیم، یعنی آرامش دیگران برای ما اهمیتی ندارد، وقتی در پیادهرو با موتور تک چرخ میزنیم؛ یعنی از رفتار متمدنانه فاصله زیادی داریم، وقتی خلاف جهت رانندگی میکنیم یعنی قانون برای ما معنا ندارد و به جان مردم ارزش قائل نیستیم، وقتی بهطور کلی قوانین راهنمایی رانندگی را نادیده میگیریم چرخه توسعه کشور را دچار خلل کردهایم.
گفته میشود در ایران سالانه ۲۰ هزار نفر در حوادث رانندگی کشته میشوند و دهها هزار نفر زخمی شده و آسیب میبیند، این آمار در طول ۵۰ سال به یک میلیون نفر میرسد یعنی یک نسلکشی عجیب! متأسفانه به این آمار بیتفاوتیم و به عامل و ریشه این مشکل که همان قانونگریزی و خودخواهی است، توجه نمیکنیم. به همین دلیل است که میگویم اگر رفتار ما در رانندگی درست شود، بخش عمدهای از مسائل ما در کشور حل خواهد شد، یعنی در سال بیست هزار نفر کمتر کشته میدهیم، هزینه کمتری برای درمان موج تصادفیهای رانندگی پرداخت میکنیم و وقت کمتری هدر میدهیم. این در حوزه ملی و فضای عمومی کشور است در شهرهای کوچک نیز همین روند وجود دارد. به طور مثال؛ همانطور که از نامش پیداست پیادهراه و پیادهرو برای افراد پیاده یک شهر ساخته شده است، اگر سوارها وارد آن میشوند؛ یعنی به حقوق پیادهها تجاوز میکنند. در اینجا متصدی قانون است که باید با قاطعیت و حتی با قوه قهریه در مقابل این تجاوز و بیقانونی بایستد.
در پیادهراههای همدان و پیادهروهای حاشیه خیابانها موتورسواران جولان میدهند و متأسفانه مجری قانون عکسالعملی نشان نمیدهد.
میلیاردها تومان برای ساخت این پیادهراهها هزینه شده و امروز پیاده و سواره همزمان در میان هم میلولند در حالی که هدف چیز دیگری بوده است.