لجامگسیخته
*لجامگسیخته
*جمشید پوراحمد
در هر ثانیه، ۴۰ هزار جستوجو در گوگل انجام میشود. آیا تلویزیون نمیخواهد بداند با شاهکارهایی که میسازد، روزانه چند بیننده را از دست میدهد و دلسوزان بیدل و بیتجربه تلویزیون چگونه بیننده خسته، دلزده و مستأصل را تحویل به قول خودشان شبکههای معاند، بدون دریافت پورسانت واگذار میکنند؟ متأسفانه پوست مسئولان کهنه و در بعضی موارد زوار دررفته تاناکورایی و تازه برش خورده، ضخیم و چغر شده و برایشان مهم نیست که چه فاجعهای اتفاق افتاده و تبعات آن تا جایی رفته که بعضی از جوانهای ما به جای ستایش از خود، سحرقریشی، ریحانه پارسا و تتلو را ستایش میکنند و پیرو راه و افکارشان هستند.
کاش روزی دادگاهی برای فرهنگ، هنر و استعدادکشی توسط مسئولان دیروز و امروز تلویزیون برگزار شود. سه قوه کشور و زیر مجموعههای مرتبط آنها در حرف، شعار، شرایط و زمان، از خدمت به مردم میگویند، اما در واقعیت و عمل، مردم از نظر مسئولان بالامرتبه و پائین تفرقه! یعنی خانواده، وابستگان و مجیز گویانشان است و تمام. یک آدرس شعاری و از جنس واهی اینکه آقای رئیس جمهور وعده سالی چهار میلیون ساخت مسکن دادند، اما معاون ایشان چند روز پیش به قول زندهیاد «سیدعلی میری» که میگفت: «چی، کی، کجا؟» از قول و قرار و تعهدشان با چاشنی وقاحت در مورد مسکن سخن گفتند. آقای رئیس جمهور؛ از طلا گشتن پشیمان گشتهای، مرحمت فرموده ما را مس کنید. وارد اینستاگرام که میشوی بهغیراز سیطره فساد و تخریب اخلاق و ارزشها، در عرض سه دقیقه، سی تجویز ازطرف آدمهای منفعل، فاقد تخصص و حتی تجربه برای چربیسوزی شکم خواهید دید. یعنی ملقمهای از مزخرفات و در مواردی سواد سفیدهای نادان به دلیل استفاده از آن تجویز کارشان، به اسهال، تهوع و در نهایت مراجعه به پزشک است. دقیقا عین تلویزیون که هر روز در شبکه و برنامهای مهمانی را دعوت که کور میکنند، اما شفا نمی دهد. مهمانهای کاملا سفارشی، دستوری و وابسته.
آقای تلویزیون بیش از ۹۵ درصد از شبکهها در سطح کشور باید حذف شوند، کاربردشان مثل کشتیگیری است که باید فوتبال بازی کند. مثل دوندهای است که باید شطرنج بازی کند. سالهاست که باسویه رانت و ارتباط در برنامهسازی بهخصوص سریالسازی مواجه هستیم. آقای تلویزیون بیننده از چهره بعضی هنرمندان که از طرفی قابل احترام و ازطرف دیگر یکنواخت، کسلکننده؛ مثل فریبا متخصص، محمود پاکنیت، رحیم نوروزی، حمید لولایی، سروش جمشیدی، مرجانه گلچین، صحبتکردن فرانسوی بهزاد خداویسی و بسیاری دیگر شده. عالیجناب مولوی فرمودند: «هرکسی از ظن خود شد یار من»، بیننده تلویزیون را چه فرض کردید؟ چه فرض کردید که دختر جوان نازپرورده خانی شبوروز چون گلادیاتور در رفتوآمد خلوت جنگل است؟ چه فرض کردید که محبوبش را در چالهای چال میکنند و بعد قبری تنها در بلندای جنگل است؟ چه فرض کردید که پنج دختر سوار درشکه هستند و در کلبه تعداشان دو برابر میشود؟ و قصه آبکی و ساخت آبکی و آقای دهنمکی شما چرا؟ بیننده از شما بیش از این انتظار داشت، سریال که از شبکه یک بخش میشود به گمانم یک سوءتفاهم است. هنرمند عزیز جناب سعید راد؛ روزی باعث افتخارمن نوعی بودید. بازی شما در تنگنا، خروس، صبح روز چهارم و صادق کرده هنوز در یاد خاطرمان است. پس چرا بازی در «گیل دخت» و آن نقش کمرنگ؟ تا قسمت هجدهم سریال بیننده یک کلوزآپ از شما ندید. سال ۵۳ بنده به اتفاق «م صفار» و جنابعالی با پیکان سفید قسطی که تازه خریده بودید؛ به کاخ جوانان راهآهن رفتیم و آنروز برای بنده آشنا و دیگر ۱۹ سالهها یک اسطوره و قهرمان بودید.
آقای تلویزیون…تلویزیون روزی امیدوارکننده خواهد شد؛ که در سریالها نبینیم و نشنویم که میگویند: یعنی من دروغ بگویم! یعنی من نزول بگیرم! چیزی که در جامعه امروز بیشتر از زباله در زندگی تکتک ما مردم عادی رایج و عادی است.