لطفا بوق بزنید!

0

*فاطمه کاظمی

*خبرنگار

آستانه تحمل همدانی پائین است؛ شاید به دلیل شرایط جغرافیایی، شاید به دلیل شرایط زیست اجتماعی. اگر می‌خواهید صحت این جمله را بیابید کافی است سری به خیابان‌ها بزنید. هنوز چند ثانیه نیست که چراغ سبز شده، بوق پشت بوق تا شاید اتومبیل جلویی حرکت کند. درست که بوق وسیله‌ای است برای آگاه‌ساختن عابر پیاده از خطر تصادف است، اما همدانی‌ها بیشتر وقت‌ها حتی برای فردی که به آرامی در حال عبور از خیابان است نیز بوق می‌زنند. اتوبوس در حال توقف در ایستگاه است و چند دقیقه نگذشته که اتومبیل‌های پشت سرش دست روی بوق می‌گذارند تا راننده اتوبوس هرطور شده حتی سوارشدن روی اتومبیل‌های دیگر! راه را برای آن‌ها باز کند. این روزها هم خیلی از جوانان صداهای مختلفی به عنوان بوق روی اتومبیل‌های جدیدشان نصب کرده‌اند که صداهای ناهنجار و گوشخراش حتی صدای حیوانات مختلف هم از آن شنیده می‌شود.

همدانی‌ها با بوق‌هایشان با هم حرف می‌زنند و شما به راحتی متوجه می‌شوید فرد مقابل با بوق‌هایش با شما احوالپرسی می‌کند یا سر جنگ دارد و یا حتی در حال تشکر از شماست. راننده آژانس به جای زدن زنگ در، مسافر را از حضور خود در محل مورد نظر آگاه می‌کند و پدر اول صبح بچه‌هایش را با بوق به سوی مدرسه راهی می‌کند. آزاردادن پیرزن یا پیرمردی که در نهایت آرامش در حال قدم‌زدن در پیاده‌رو هستند یا به ترس‌و‌لزر انداختن خانم‌های جوان در کوچه‌های خلوت را هم اگر به این نمونه‌ها اضافه کنید، شرایط بغرنج‌تر هم می‌شود.

البته از این نوع رفتارها زیاد دیده می‌شود و گویا تنها اعصاب و روان مردم توسط این افراد نادیده گرفته می‌شود که از اول صبح تا آخر شب در کنار تحمل همه گرفتاری‌ها و باز کردن گره‌های کور موجود در جامعه، مجبورند این سر و صداها را تحمل کنند و اگر دم بزنند با جملات لایق و نالایق مواجه می‌شوند بنابراین سکوت بهترین راه برای جلوگیری از این برخوردهاست.

اعلام وجود یا کنترل دیگران

شاید بتوان بوق زدن را روشی دانست که در آن فرد اعلام وجود می‌کند و به این وسیله سعی در کنترل و حتی تنبیه دیگران دارد. در واقع چون فرد ابزار دیگری برای اعلام عصبانیت و یا حتی کنترل‌کردن دیگران در اختیار خود نمی‌بیند، به راحت­ترین و البته تأثیرگذارترین روش، یعنی بوق زدن آن هم به شکل گوش‌خراشش متوسل می‌شود.

تحلیل دیگر این است که در موقعیت‌­های اجتماعی افراد دچار فردیت‌زدایی می‌شوند یعنی در برخی موقعیت‌های اجتماعی به دلیل حضور دیگران و گمنامی فرد، وی به اعمال پرخاشگرانه و غیرمعمولی دست می­زند که عموما در موقعیت‌­های فردی، آن را انجام نمی­‌دهد. همنوایی نیز در این پدیده موثر است؛ یعنی وقتی می‌بینیم بسیاری از افراد جامعه فلان رفتار را در فلان موقعیت اجتماعی انجام می‌دهند، ما نیز از آن‌ها پیروی می‌کنیم و به عنوان یک سبک رفتاری آن را انجام می‌دهیم. نصب بوق‌های مختلف بدون توجه به ماهیت آن نمونه‌ای از این رفتار است.

تأثیرپذیری از جامعه خشن

از سویی، برخی بوق زدن‌­های مکرر و رفتارهای پس از آن را، نمود بروز و افزایش خشونت در جامعه می‌دانند. برخی از روان‌شناسان در این زمینه معتقدند، خشم مانند محبت و میل به زندگی، به عنوان یک غریزه در وجود افراد نهاده شده است. گروه دیگری هم معتقدند محیط، پرخاشگری را در افراد دامن می‌زند؛ براساس این نظریات، فرد در محیط آرام، به آرامش دعوت می‌شود و در محیط­‌های پرخاشگر، از متغییرهای پرخاشگری تاثیر می‌پذیرد.

از سوی دیگر، نظریه یادگیری اجتماعی که توسط روان‌شناسی به نام «آلبرت بندورا» مطرح شده، معتقد است که وقتی انسان خشم را مشاهده کند، اگرچه ممکن است آن را بروز ندهد، اما آن را یاد می‌گیرد و به این ترتیب الگوی پرخاشگری در فرد درونی می‌شود. در این شرایط اگر انگیزه بروز پرخاشگری ایجاد شود، آن را ابراز می­‌کند.

جامعه ناسالم؛ مردم شاید ناسالم

پژوهش‌ها نشان می‌دهد استانداردهای سلامت اجتماعی یعنی مولفه‌هایی که باعث می‌شود افراد با استناد به آن‌ها احساس سلامت کنند، مانند شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی، در جامعه ایران کاهش یافته است. این کاهش سلامت اجتماعی باعث بروز و افزایش خشونت در جامعه می‌شود.

بحث دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که در سال­‌های اخیر، انتظارات مردم به دلایل مختلف از جمله افزایش سطح تحصیلات، افزایش آگاهی­های اجتماعی، وعده‌های انتخاباتی و از این دست بالا رفته است؛ و این انتظارات برآورده نشده و در نتیجه، انتظارات برآورده نشده به بروز نزاع و خشونت بیشتر در جامعه منجر شده است.

کم‌شدن آستانه تحمل

از علل دیگر بروز پرخاشگری در جامعه می‌توان به افزایش شکاف‌­های اجتماعی به خصوص در دو، سه دهه اخیر اشاره کرد. در جامعه‌­ای که شکاف اجتماعی کم باشد، روابط افراد معتدل­‌تر است و آدم­‌ها در تعامل بدون خشونت با یکدیگر قرار دارند. یکی از مباحث مهم که در علم روان‌شناسی مطرح است بحث «آستانه تحمل» است. کم‌شدن آستانه تحمل افراد را یکی از دلایل اساسی بوق‌زدن‌های بیهوده است. بوق‌زدن­های مکرر و بعضا فحاشی­‌ها و درگیری­‌های فیزیکی پس آن را می‌توان نوعی تقلیل آستانه تحمل روانی و از دست دادن کنترل نیز دانست. در این مواقع، به محض بروز کوچک‌ترین محرک، یکی از دو طرف تحت تأثیر شرایط خاص مانند توانایی کمِ مدیریتی برای کنترل بحث و مدیریت گفت‌و‌گو و یا رنج ناشی از مسائل گذشته، به جای استفاده از ادبیات و رو­ش­‌های منطقی با استفاده از کلمات توهین‌کننده و ایجاد سر و صدای بیشتر، طرف مقابل را نیز به حد جنون می­‌کشاند و نتیجه، یک درگیری اساسی به صورت کلامی و حتی بدنی است.

لزوم شناسایی عوامل بهبود سلامت اجتماعی

اگرچه تردیدی نیست که جامعه ایران نسبت به گذشته پرخاشگرتر شده است، اما همه ما قبول داریم که در همین محیط، افراد فرهیخته و سالمی نیز وجود دارند. از این رو می‌توان امیدوار بود با کنترل و مدیریت خشم از پرخاشگری کاسته شود. همچنین اگر به دنبال کاهش رفتارهای ناسالم اجتماعی هستیم باید عوامل موثر بر سلامت اجتماعی شهروندان را بهبود بخشیم و ارزش­های اجتماعی و اخلاقی را در جامعه ترویج دهیم.

ما باید دولتمردان و سازمان­‌های مرتبط را برای افزایش کیفیت زندگی براساس استانداردهای تدوین شده ترغیب کنیم. این رمز داشتن شهروندان سالم و بااخلاق است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.