*عاطفه کلهری
ماتیکانها، مجموعه رسالات و مقالات دکتر پرویز اذکایی (سپیتمان) است که مطابق با اصول طبقهبندی موضوعی در پنج جلد توسط ایشان تدوین شده و شامل ۱۷۰رسالات و مقالات بلند با موضوعیت علم، فرهنگ، عرفان، تاریخ و نقد کتاب است و از این نظر در ایران مجموعه و منبع با ارزش بینظیری است.
ماتیکان فلسفی
_ فلسفه را روزی ملکه علوم میخواندند و موضوع بحثش جهان و کائنات بود و منطق و تصوری که ما از حقیقت داریم، مابعدالطبیعه (متافیزیک) درک و مقاصد آن، تحقیق در باب زیبایی و منشأ و مقصد آن و بهدستآوردن آگاهی و کشف و روبهروشدن با جهان و کائنات…
_ ماتیکان فلسفی اما به همان روش خاص نگارنده (دکتر پرویز اذکایی) مطالبی را در بردارد که جای تحقیق و بررسی و کشف داشته و اطلاعات نویی را در اختیار میگذارد، با نثری روان و روشن و سبک نگارشی که ابهامی درآن نیست.
_ ماتیکان فلسفی با خطابه (در منطق) آغاز شده و از منشأ فن خطابه در یونان باستان و اینکه از تعالیم سوفیستها بوده و چون آن خطیبان ادعای حق یا باطل خود را با فن سخنوری و به نحو مغالطهآمیز بر کرسی مینشاندند، آنها را سوفسطایی نامیدند و خطابه با احکام خِردنامهها معمول شد…
_ آستانس مِسمَغان (فیلسوف ایران باستان) را میشناسید؟ دکتر اذکایی از سرگذشت آن و اخبار مغان مادی در ایران میگوید و اینکه چگونه بر دانش و اندیشههای مذهب یهود و مسیح تأثیر گذاشتهاند. فیثاغورس با مغان ایران در بابل دیدار کرد و فلاسفه مهم یونان از ایشان تأثیر گرفتهاند و نام آستانس در متون مختلف لاتینی آمده است و اورا جزو فلاسفه میدانند و کتابی با عنوان تاج (krone) را از وی معرفی میکنند، اما حکیم رازی در کتاب الشواهد خود او را جزو کیمیاییان (طبیعی دان) یاد کرده؛ زیرا هم او نخستبار شعار مکتب طبیعی را که طبیعت خود یاریرسان طبیعت است، طبیعت بر طبیعت پیروزی یابد و طبیعت بر طبیعت چیره شود را بیان کرده او در این زمینه پیشگام بوده است.
حکمت عقلی در ایران که بنابه روایتی از ابنندیم جز برای اهل آن ممنوع بوده، چه هرکس آن را دانستی به طبع پذیرفتی، چنانکه رومیها برفلسفه مسلط شدند، مردم را از آن منع کردند؛ زیرا با شریعتهای پیامبرانه متضاد بود.
_ پرویز اذکایی اما از برخی محققان میگوید که درباره نبود فلسفه به معنای اَخّص در ایران باستان سخن میگویند. از جمله احسان طبری که معتقد است آثار مؤلفان دوره اسلامی ردّی از فلسفه خسروانی و حکمت فهلویان دارد، اما نهچندان روشن و عقایدالهیون و زردشتیان و مانویان را جزو آن میداند و بیان میکند که چنین نگرههایی از سر یکسویهبینی است و نمیتوان سرچشمههای کهن ایرانی را در حکمت ایران، مسیح و مانوی نادیده گرفت.
_ واز نظریه روح جهان که آن را از مقولات ارسطویی میشمارند، میگوید و حقیقت امر که تأثیر ایرانی_مُغانی بر فلسفه یونانی همواره وجود داشته است. مگر میشود ایرانیها به ساختار گیتی و جهان و هر آنچه در اوست، نیندیشیده باشند. وقتی که خود ارسطو درباره فلسفه مُغان باستان ایران نوشته است. این بیمهری محققان معاصر است، در شناخت نظام منسجم فکری و فلسفی حکمای زُروانی که فلاسفه از آن مأخذ و منبع گرفته بودند به خصوص استاد (هارولد بیلی).
_ و جالب اینکه زبان پهلوی قدرتی برای بیان فلسفی و جهت لغت و اصطلاح فلسفی داشته و قادر بوده متون یونانی را ترجمه کند و حتی فشارهای موبدان متحّجر عهد ساسانی هم مانع بالندگی و تحرک فکری و فلسفی ایرانیان نشده است.
_ ماتیکان فلسفی از تفسیر انّاالحّق حلاج میگوید که به راستی آن راز چه بود و اندیشهاش از کجا سرچشمه میگیرد؟ و در زمینه حلّاجشناسی از دانشمند عرفانپژوه «لویی ماسینیون» میگوید و دکتر اذکایی بیان میکند که این رساله پاسخ آن دسته از نویسندگان آثار ایرانی و اَنیرانی کمابیش غربزده یهودیپسند است که به مصداق تمنا از بیگانه یا از سر ناآگاهی سرچشمه اندیشهها و نگرشهای عرفانی_حکیمان اسلامی را در عهدین قدیم و جدید یا اسرائیلیات میدانند. این رساله شامل پنج باب است:۱)کلمه _لوگوس. در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود، میشکافد و میجوید از نخستین آیه یوحنا به معنای خود اندیشه درونی و بعد از تعریف افلاطونی به فکر و کلام میرسد، از شهر اِفِسوس آناطولی سر در میآورد که شهری است بر کرانه غربی آسیای صغیر،از آناگزیماندر و اعتقادش که به جدال اضداد و دستیافتن به نسبّیت بیرونی طبیعت و وحدت درونی آن و اینکه همه چیز متبدل از آتش است، ساخته خداوند و انسان نیست و چه همیشه بوده و هست.
لوگوس= نطق و دلیل و اصطلاحی است که معنای اصلی آن در فلسفه (قانون عالم یا شالوده جهان است) و از نظرات فلاسفه یونان در این باب میگوید و ابهامآمیزبودن آن در یوحنا و نهایتاً این باب به معنای انسان ختم میشود.
۲)لوگوس _وَخْش. ماتیکان فلسفی ایرانشناس بلژیکی ژاک دوشن گیمن را معرفی میکند و از نتایج تحقیقاتش که دینشناسان به نام درباره روح جهان زردشتی و عرفان ایران و بازتاب آن در مکتب نو افلاطونی میگوید و اینکه آموزههای ایرانی در یونانی دخیل بودهاند و تأثیر اندیشههای آن پیامبر ایرانی (زرتشت) بر فلاسفه ماقبل رواقی بسیار قوی بوده است و در گفتاری به عنوان «مُغان در بیت اللحم ورجعت میترا» میگوید که مفهوم لوگوس را هراکلیتوس از مغان برگرفته و اینکه بنیاد مسیحیگری بر مهر پرستی ایران است.
و نکته مهم آنکه لوگوس هراکلیتی مرادف با سوف=حکمت است که ابوریحان بیرونی آن را علم تصوف میداند و ریشه کلمه وَخش (کلمه)، وخشور (پیامبر) را میشکافاند.
۳)حقّ _عدل. از نخستین معنای حقّ
در زبان عربی تفاسیر و قرآن مجید میگوید که جزو اسما اللّه است و اینکه خداوند در نفس خود ثابت است؛ یعنی در ذات و صفات و اشیإ بدو تحقّق مییابند پس آن را به موجود ثابت هم معنی کردهاند و درخصوص معنای حقّ در نزد حلّاج و کلمه مشهور انّاالحقّ تفسیری از لویی ماسینیون را بیان میکند که چگونه در نزد حلّاج کلیت منطقی داشته و به اتحّاد عرفانی اعتقاد دارد و از حقیقت آن میگوید.
۴) اَرته_اَشه که از مفاهیم هندوایرانی به معنای قریب حقیقت است، قانون با نظم اخلاقی و از جنبه نخستین آن یعنی نظم عالم آغاز میشود. نظر دکتر اذکایی آن است که کلمه عدل هم از عهد هخامنشی توسط زبان آرامی و بعداً سریانی و عبری در زبان عربی مانند برخی دیگر از کلمات که اصل اوستایی یا فارسی باستان دارند وارد شده است و بیان میکنند که نیروی کیهانی اساساً خود یک اندیشه هندوایرانی دارد که «اَشه» با آتر«آتش» برابر است، چنانکه در گاتاهای زردشت آمده است که آتش گوهر بنیادی آفرینش همانا از اهورامزدا است.
۵)حقّ_اَشه که در اوستا به یک معناست، نظم راست،نظم جهانی، نظم طبیعی و به معنای حقیقت، جهان خدا، زندگیِ خدایی است و اَشه نشاندهنده وَهومنه = اندیشه نیک است.
_ باری یافتن این ریشهها و ترکیبات آنها در زبانهای مختلف در این بخش از ماتیکان فلسفی کمک میکند به یافتن حقیقت این کلمه و پیبردن به رموز آن.
_ ماتیکان فلسفی در بخشی با نام فرهنگشناسی عرفان از عرفانیات تألیف «علیرضا ذکاوتی» سخن میگوید و به نقد موضوعی مطالب آن پرداخته است و از تعابیر هوشمندانه مؤلف آنجا که میگوید: «آثار عرفانی همچون جنازهای بیروح کالبدشکافی تاریخی میشوند» یاد میکند و بحث را چنین آغاز میکند که باز هم ریشههای تاریخی و سرچشمه «عرفان» ایرانی در دوره اسلامی را اساتیدی چون «سعید نفیسی» و دکتر «عبدالحسین زرینکوب» کیش مانوی میدانند و…
و از ادیان مختلف در باب عرفان میگویند و مفهوم خدای برین «زروان» ایرانی و حب الهی و پدیدهشناسی عشق که ریشه در اعماق اسطوره خلقت دارد.
_ ماتیکان فلسفی سی بند فلسفی (رازی) را که نتایج تحقیقات در باب موضوعات و چکیده مطالب حکیم رازی است، (حکمت طبیعی و نظام فلسفی) به عنوان جهانبینی کلی او در اختیار خواننده میگذارد با سه مبحث مهم ۱_هستیشناسی یا معرفت وجود۲_شناخت شناسی یا علم معرفت۳_ کارمانشناسی یا حکمت عملی
_ یکی دیگر از مباحث فلسفی (زروان گرایی) زمان مطلق است که همیشه بیشترین آرا جدل و مناقضات کلامی را در بر داشته است و اینکه فلسفه دهری از زمان ملاصدرای شیرازی بدخواهانه و کینهتوزانه مورد آزار و اذیت و متهم به کفر و خداستیزی از طرف علما بودند.
دکتر اذکایی بدین علت سه کلمه «ازل» بیآغاز، «سرمد» همیشه جاوید، «ابد» نهایت، سرآمدن حیات، را به بحث و شرح آوردهاند.
_از اشکالی که در مورد فضای نام متناهی رازی آوردهاند که چگونه سه بعدی است؛ یعنی محدود به نهایتی است، سخن میگوید و آن را حاصل تفکر و منطق ارسطویی میداند و بر آن علت میآورد و در آخر بحث حدوث دهریِ ریشهها و بنیاد معرفتی رازی را نیز در نگرههای ژرفِ ِ گیتی شناخت حکمای زُروانی ما قبل اسلامی که همان مغان و فرزانگان ماد باستان ایران بودهاند، میداند.
_ ماتیکان فرهنگی در بخشی مفهوم جبر را در متون پهلوی (زروانی)آورده است و تأکید میکند که محمد زکریای رازی به جبری که بغوبختی عوامانه یا تقدیر الهی باشد اعتقاد نداشته و مخالف آن بوده است، «جبر» قابل قبول یک حکیم طبیعی همانا جبر طبیعی است یا علمی و اختیار را چنانکه رفتار و هنجار آدمی موافق با سرشت (طبیعت) و بخشی مطابق با خواست (اراده) میدانند.
دکتر اذکایی جبر و اراده را نیز در متون دیگر بررسی کرده و در اختیار خواننده قرار دادهاند.
_ میدانیم که در فلسفه اسلامی، دانشمندان برای دستیافتن به شهر آرمانی بسیار تلاش کردند و بر استدلالهای فلسفی و نظری تأکید کردند. دکتر اذکایی خِردشهر حکیم رازی را بررسی کرده است. رازی بر آن اساس که دین را از فلسفه جدا میدانست، قوانین مدنی را هم به جای شرایع مذهبی قبول داشت، خردشهر او مطابق با نمونه (مدینه) یا دولتشهرها بود و اذعان میدارد که منبع نکره مدینه فاضله ابونصر فارابی هم خردشهر حکیم رازی است و آن را ذکر نکرده است.
این بحث با مینوگرایی و اینکه هیچ بهشت گمشده یا خدا شهری که محصول تفکر سامی _یهودی است در اندیشه و نگرش و نوشتههای ایران باستان وجود ندارد، آغاز میشود.
و نمونههای آن مدینههای فاضله در ورجمکردها، کنگدژها، سیاوشکردها است که بسیار مفصل است و زمینه ایرانی یونانی آن را مطرح میکند و در آخر اینکه مراد از خردشهر «جهان خرد » است که در متون مانوی آمده است.
_ ماتیکان فلسفی بابی دارد با نام حکیم رازی و ناصر خسرو و کسانی که در رد رازی مطالبی نوشتهاند که قابل توجه است. در مقولات جوهر و عرض و صورت و زمان و مکان که ربطی به دین ندارد و دیگر از دیدگاه فلسفی بیرونی و نگرش او درباره خلقت عالم و تکامل آن است و دو اصل اساسی اندیشههای آریایی :۱_هستیشناسی (معرفت وجود)۲_شناختشناسی یا علم معرفت را بازگو میکند و یادآور میشود که بیرونی در دیار علم و فکر از قبیله رازی است و آن دو همانندیهای برجسته صوری و معنوی نمایان داشتهاند، اما در نهایت بیرونی تحت تأثیر فلسفه رازی به عقاید مانوی نمایان داشتهاند، اما در نهایت بیرونی تحت تأثیر فلسفه رازی به عقاید مانوی و حکمت زروانی گرائیده است.
دکتر اذکایی برای درک حکمت طبیعی عمر خیام، دو بهر مقدماتی ریاضیات و الهیات در نزد اورا نقد و تحلیل کردهاند. و در آخر نیز آرای شیخ مفید، حکیم الهی همدان و خواجه یوسف همدانی را مطرح میکند.
ماتیکان فلسفی یک منبع درست و دقیق و با ارزش در باب فلسفه جهان و کائنات است و به درک درست ما از مفهوم آن نزد فلاسفه و بخصوص حکیم رازی کمک میکند.