مردودی دولتیها در کنکور
*سید امیر قشمی
*مدیر موزه آموزشوپرورش
یکی از مهمترین شاخصها در ارزیابی عملکرد آموزشوپرورش را باید در تعداد و درصد قبولی راهیافتگان به دانشگاهها و موسسات آموزش عالی جستوجو کرد، بررسی آماری رتبههای برتر کنکور سراسری سال ۱۴۰۱ نشان میدهد که از بین ۴۰ نفر داوطلب برتر تنها یک نفر در مدرسه دولتی تحصیل کرده است و بقیه از مدارس سمپاد و غیرانتفاعی و متعلق به خانوادههای متمکن و به اصطلاح امروزی دهکهای بالای جامعه بودهاند، به احتمال قوی همین نسبت در رشتههای پرطرفدار و پردرآمد نظیر مهندسی، دکتری و وکالت نیز برقرار است. نتیجه نگرانکننده این امر حذف تدریجی مدارس دولتی و استقرار تبعیض و بیعدالتی درجامعه است که آثار آن در آینده به صورت برهمخوردن تفاهم اجتماعی در جامعه بروز خواهد کرد.
تنزل سطح کیفی آموزشی مدارس دولتی در سالهای اخیر امری اتفاقی نیست. یک رشته تحولات اجتماعی اقتصادی، سیاسی و مدیریتی موجبات افت کیفیت مدارس دولتی را در دو دهه اخیر فراهم آورده است. متأسفانه در سالهای اخیر تعداد دانشآموزانی که از مدارس دولتی فارغالتحصیل شده و به دانشگاه راه یافتهاند و یا در رشتههای پرطرفدار به تحصیل پرداختهاند به نسبت جمعیت بسیار اندک است. این امر نشانه آن است که مدارس متوسطه دولتی از عهده آماده کردن جوانان برای تحصیلات عالیه به ویژه در در دانشگاههای معروف و تراز اول برنیامدهاند و برخلاف تلاش این گروه از دانشآموزان که اکثریت جامعه دانشآموزی را تشکیل میدهند، برای ورود به دانشگاه و رشتههای درآمدزا و مورد نیاز بازار کار و جامعه موفقیتی کسب نمیکنند و اگر گروه اندکی از دانشآموزان مدارس دولتی هم موفق میشوند، این توفیق پیش از آنکه نتیجه کار آموزشوپرورش باشد، محصول استعداد و توانایی ذاتی و احیانا حضور در بعضی از کلاسهای موسسات آموزشی و خصوصی بوده است.
این در حالی است که در گذشتهای نه چندان دور، بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاهها از همین مدارس تحویل جامعه شدهاند. در دهههای شصت و هفتاد بده بستانهای مقتدرانه کنکور با دبیرستانهای دولتی بود. دبیرستان، مأمن دانشآموزان برای موفقیت در کنکور بود، اما این اقتدار که بعدها به موسسات کنکوری و بعد از آن هم به مدارس سمپاد و غیرانتفاعی منتقل شد، سبب شد که مدارس دولتی در نزد خانوادهها اعتبار خود را از دست بدهند و در حاشیه قرار گیرند
گذشته از عوامل آموزشی نظیر امکانات و فضاهای آموزشی، افزایش تراکم دانشآموزی بالاتر از استاندارد در مدارس دولتی، کمبود و بهرهنبردن از دبیران متخصص در رشتههای مرتبط، مهمترین مولفهای است که باعث شده تا مدارس دولتی از جایگاه مطلوبی در کنکور سراسری برخوردار نباشند. برنامهریزینداشتن اصولی و تصمیمگیریهای اشتباه مدیران آموزشوپرورش در گذشته است.
به عنوان نمونه در شهرهمدان میتوان به سرنوشت دبیرستان ابنسینا اشاره کرد که با کجسلیقگی و در تصمیمی غیرکارشناسانه در دهه هفتاد این دبیرستان را که به دلیل بهرهمندی از فضای آموزشی، ورزشی، کارگاهی وآزمایشگاهی مناسب بیشتر به یک دانشکده شباهت داشت تا دبیرستان و از مدارس کارآمد و نخبهپرور در استان و حتی سطح کشور بود و هرساله تعداد قابل توجهی از رتبههای تکرقمی و دورقمی کنکور سراسری به دانشآموزان این مدرسه تعلق داش، منحل و دانشآموزان آن را متفرق و به مدارس دیگر انتقال دهند و حتی نامش را هم تغییر دهند تا از این مدرسه با آن گذشته درخشان نه اسمی باقی ماند و نه رسمی!
کیفیت بالای تحصیلی در مدارس دولتی، نظم آموزشی را که مدیران آن پایهریزی کرده بودند و تا سالهای پس از انقلاب نیز ادامه داشت و دیگر شرایط و عوامل آموزشی آن به گونهای بود که دبیرستانهای این شهر بهویژه ابنسینا و امام خمینی به محل نخبهپروری تبدیل شده بودند. از این رو بسیار طبیعی به نظر میرسد که نتیجه تحصیل در چنین مدارسی و کسب علم و دانش از محضر دبیرانی که هرکدام در رشته تخصصی خود سرآمد بودند، افرادی بروز و ظهور کنند که عمدتاً مدارج علمی و دانشگاهی را طی کرده و بسیاری از آنان به عنوان چهرههای برجسته در زمینه علمی، آموزشی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و هنری در ایران وحتی سایر نقاط جهان مصدر خدمت به جامعه بوده و هستند که یکی از این صدها نخبه، دانشمند هستهای شهید «مصطفی احمدی روشن» دانشآموخته دبیرستان ابنسینا بود.
از این رو تا زمانی که ارادهای از سوی مدیران آموزشوپرورش برای ایجاد تحول اساسی در مدارس دولتی به منظور بسط و توسعه عدالت آموزشی وجود نداشته باشد و سرنوشت جوانان به وسیله میزان درآمد و وضع اقتصادی خانوادهها تعیین شود، هر روزمان دریغ از دیروز خواهد بود و دیری نخواهد گذشت که این بیتوجهی منجر به حذف مدارس دولتی از چرخه نظام تعلیم و تربیت و از دست رفتن فرصتهای برابر آموزشی و گسترش شکاف طبقاتی در جامعه شود.