مسئولان نمیخواهند از مجموعهداران حمایت کنند
گفتگو با «اسماعیل غلامی» مجموعهدار بزرگ همدانی
غلامی: بارها به شهرداری مراجعه کردهام اما حمایتی از من نکردهاند، یعنی نمیخواهند حمایتمان کنند. چندین نمایشگاه برگزار کردهام و استقبال خوبی از سوی مردم شد اما مسئولان رغبتی به حمایت از من نداشتند. همدان مجموعهداران بزرگی دارد که هیچ حمایتی از آنها نشده است.
*حسین زندی
*روزنامهنگار
«اسماعیل غلامی» مجموعهدار همدانی سال ۱۳۳۷ در محله پیروادی همدان متولد شد. پدربزرگش «میرزا غلام» مکتبخانه داشت و جزو افراد باسواد شهر محسوب میشد؛ کسی که مشوق غلامی در کار مجموعهداری شد. وی کتابهای چاپ سنگی و خطی زیادی داشت و به علت صدای خوبی که داشت مداحی میکرد. پدرش جزو کفاشهای لاستیکبر همدان بود و همین شد که غلامی از ابتدا به جمعآوری ابزارآلات مشاغل همدان روی آورد. غلامی دوره ابتدایی را در دبستان «فردوسی» واقع در محله امامزاده عبدالله (ع) به پایان رساند و بعد از چند سال ترک تحصیل، در مدرسه شبانهروزی درس خواند و دیپلم گرفت. وی بهداشتیار کارخانه «کیوان» بود و بعدها به سمت مجموعهداری کشیده شد و حالا صاحب مجموعه بزرگی از ابزارآلات مشاغل است و حدود دو هزار قطعه در مجموعهاش دیده میشود. وی در این گفتگو از دنیای مجموعهداری میگوید.
گفتید پدربزرگ و پدرتان مشوق شما برای مجموعهداری بودند. این کار را از چه زمانی آغاز کردید؟
پدربزرگم قبل از فوت در سال ۱۳۵۰، تعدادی از کتابهای خود را به من سپرد و میتوانم بگویم از هشت، نه سالگی مجموعهداری را آغاز کردم. از آنجایی که زندگی سنتی داشتیم، در خانه وسایل قدیمی مانند رادیو و ابزارآلات پدرم مانند قیچی، چاقو و قلاب زیاد بود و بعد از اینکه استفاده از این ابزارآلات منسوخ شد، آنها را دور نینداختم و همه را نگه داشتم. در محله ما چلنگری به نام «آقا نوروز» زندگی میکرد که حلبیهای کوچک میساخت و وقتی پا به کهنسالی گذاشت، ابزارآلاتش را خریدم. بعدها ابزارآلات خراطها، چینیبندزنها و دیگر مشاغل را از صاحبانشان خریدم و مجموعهای جمعآوری کردم. بعدها حتی چراغهای قدیمی مردم را هم میخریدم.
فکر میکردید این ابزارآلات روزی ارزشمند میشوند یا جمعآوری آنها صرفا برایتان زیبا و جذاب بود؟
یک حسی به من میگفت دیگر این ابزارآلات پیدا نخواهند شد و من باید آنها را نگهداری کنم. به دوستانم سپرده بودم هر وسیله قدیمی دیدند، برای من بخرند.
گویا علاوه بر مجموعه مشاغل، مجموعه کاملی از رادیو و چراغهای قدیمی دارید؟
بله و روزنامههای قدیمی از سال ۱۳۱۰ به بعد را دارم. از کبریتها، رادیوها و چراغهای قدیمی نیز مجموعه کاملی جمعآوری کردهام و همه را یک جا نگهداری میکنم.
پس شما سرمایه ارزشمندی دارید که ارزش معنوی آن متعلق به همه مردم این کشور است. آیا این مجموعه را در میراث فرهنگی ثبت کردهاید؟
خیر. خودم نخواستم که این اتفاق بیفتد چون مجموعهداران دیگر را دیده بودم که چقدر اسیر شدهاند. وقتی یک نفر مجموعهاش را در میراث فرهنگی ثبت میکند دیگر حق خرید و فروش آن را ندارد. البته من خرید و فروش نمیکنم اما گاهی وقتی از چیزی دو عدد داشته باشم، آن را با چیز دیگری تعویض میکنم. من حقوق بازنشستگی محدودی دارم و وقتی چیزی که تکمیلکننده مجموعه من است را میبینم، نه میتوانم از داشتن آن صرف نظر کنم نه توان خرید آن را دارم بنابراین تن به تعویض میدهم. میراث فرهنگی برای مجموعهدار قید و بند تعیین میکند.
به نظر میرسد اگر میراث فرهنگی در کنار ثبت مجموعه، برای شما مشوق یا مکانی خاص در نظر بگیرد، شما هم علاقمند به این کار باشید؟
از چند سال پیش که به عنوان مجموعهدار شناخته شدهام، با مسئولان مختلف میراث فرهنگی دیدار و گفتگو داشتهام و از مجموعه من بازدید کردهاند. مسئولان میدانند مجموعه من بینظیر است و قول مکان به ما دادند اما مکانی که در نظر گرفته بودند اصلا مناسب نبود. چند سال هم هست اصلا یادشان نیست ما هستیم. آن هم در شرایطی که هدف من فرهنگسازی بود. بارها به شهرداری مراجعه کردهام اما حمایتی از من نکردهاند، یعنی نمیخواهند حمایتمان کنند. چندین نمایشگاه برگزار کردهام و استقبال خوبی از سوی مردم شد اما مسئولان رغبتی به حمایت از من نداشتند. همدان مجموعهداران بزرگی دارد که هیچ حمایتی از آنها نشده است.
فرزندانتان به کار مجموعهداری علاقمند هستند؟
فقط یکی از آنها به این کار علاقمند است و نوهام علاقه بیشتری نشان میدهد.
آیا پیش آمده همه مجموعهداران همدان برای داشتن مکان مناسب تلاش مشترکی بکنند؟
بله بارها و بارها دور هم جمع شدیم و به مسئولان مراجعه کردیم اما هیچ نتیجهای نگرفتیم. کار ما عشق است و از زندگی زن و بچهمان زدیم تا چنین مجموعهای جمعآوری کردهایم. هر کدام از مجموعهداران برای خرید تک تک قطعاتی که در اختیار دارند، خون دل خوردهاند و حیف است مردم این مجموعهها را نبینند و از آن لذت نبرند.